متن آخرین سخنرانی آیت الله مهدی شاه آبادی

معنای حیات

شاید امکان نداشت برای دشمن که بتواند این لحظات پرشور انقلاب ما را درک کند، اما همچنان عزیزان انقلابی همه فشارها را تحمل کردند، همه محرومیت ها و مظلومیت ها را پذیرا شدند و از مکتب اباعبدالله و منطق حسین شان(ع) دست برنداشتند.
کد خبر: ۲۶۹۱۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۵ - 03September 2014

معنای حیات

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، متن پیش رو، دربردارندة آخرین سخنرانی آیت الله شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی است که در زمانی کمتر از 24 ساعت پیش از شهادت ایشان در واحد تبلیغات لشکر 25 اهواز، در تاریخ پنجم اردیبهشت ماه 1363 ایراد شده است.


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و اله العالمین الذی اسمه فی السماء احمد و فی الارض ابوالقاسم المصطفی محمد صلی الله و علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی القیام یوم الدین، قال الحکیم: ان الله یدافع عن الذین امنوا ان الله لایحب کل خوان کفور اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر [سوره حج، آیات 38، 39].
درود انبیاء(ع) و ملائکه سماوات به روان پاک شهیدان مان. سلام بر شما عزیزان، ایثارگران، جان بر کفان، سربازان رشید امام زمان(ع)، سلام بر جامعه توحیدی مان، سلام بر همه رزمندگان و سنگرنشینان غیور، سلحشور و مکتبی مان، سلام بر امام امت و سلام بر پیشگاه اقدس حضرت حجت ابن الحسن المهدی؛ صلوات الله و سلامه علیه. سعادتی بس بزرگ نصیبم شده، گرچه مشتاق بودم هر چه زودتر لااقل درک این فیض جماعت را با شما عزیزان در محضر سرور بزرگوارمان داشته باشم، اما بسیار خدا را شکر می کنم که باز هم این توفیق نصیب شد. در این لحظات حساس در تعقیب نمازتان، در یک محیط پاک و مقدس، پایگاه توحید، پایگاه حفاظت و صیانت از مقام شامخ اسلام و پیامبر گرامی اسلام(ص)، محیط پاسداری از نظام توحید و جانبازی در ارائه مکتب اسلام و مکتب توحید، این سعادت نصیبم شد ـ در این مکان مقدس ـ که محضر شریف تان را درک  کنم. یقیناً همه عزیزانی که در این مکان ها به دیدار شما افتخارات اسلام نائل می شوند و به فیض دیدار شما پاسداران نهضت حسینی ما می رسند، همگی کم و بیش از یک هیجان و شوری بزرگ برخوردارند. هر کسی این صحنه ها و این محیط ها را مشاهده می-کند، به عظمت تفکر و بینش اسلامی جامعه مان می اندیشد که چگونه توانسته است با اوج معنوی-اش، با آن سلاح روحانی و آن ایمان و اعتقادش، این همه عظمت در جهان ارائه کند. هر کس که پیش شما عزیزان می رسد، یقیناً از یک آموزش بزرگی بهره مند می شود و آن چیزی است که انبیاء(ع) به بشر ارائه کرده اند. سمبل این شخصیت هایی که بازسازی شده اند، سمبل این شاگردان مکتبی که انبیاء(ع) پایه گذاری کرده اند، همان مکتب شهادت اباعبدالله الحسین(ع) است که با اعتلای کلمه حق و ندای آسمانی خویش به جهان ارائه می کرد که: "ذلت را در اطاعت از طاغوت و طاغوتیان نمی پذیرم." انقلابیون ما به خاطر این رهنمود حسینی و به خاطر آن اندیشه ها و تفکر الهی  ایشان توانستند در این میدان قدم بگذارند، و از روزهای نخستین، عده ای بودند که حتی شاید با کلمات اباعبدالله الحسین(ع) آشنایی نداشتند، اما این تفکر همه وجودشان را گرفته بود و رویاروی همه تجیهزات نظامی دشمن قرار گرفتند و در لحظات نخستین انقلاب مان دیدیم که جوانان غیور و برومندمان، سینه های خود را در جلوی گلوله های دشمن گرفته اند و خطاب به دشمن اعلام می کنند که گلوله های آتشینت را در دل من فرو بر، و واقعاً جوان های ما رفتند به جنگ دشمن، در تمام گوشه و کنار این مملکت، در همه خیابان ها و کوچه ها. این رویارویی چشمگیر بود و واقعاً آماده بودند که این گلوله ها را از دشمن دریافت کنند و شاید تنها تفکر، این بود که اگر انقلاب شکل نمی گیرد مگر با شهادت ما، من به نوبه خود آمادگی ام برای شهادت را اعلام می کنم.

رزمنده غیور ما به دشمن اخطار می کرد: "گرچه گلوله آتشینت سینه مرا سوزان تر می کند، اما اگر نهضت مقدس مان جز به شهادت من به ثمر نمی رسد، من این آمادگی را اعلام می کنم." در این عملیات اخیر، دنیا خیلی نسبت به این تفکر اظهار عجز کرده است که چگونه است که ایران می-تواند در مقابل این همه ضربات سنگین، این همه جنایتکاری ها، این همه خون هایی که به چنگال دژخیمان، از عزیزان ما به زمین ریخته می شود، همچنان، نه تنها در سنگرهای انقلاب با قدرت باقی بماند، بلکه قدرت تهاجمش بیشتر هم می شود. در این عملیات «والفجر 6» و عملیات «خیبر» خطرها واقعاً بی نهایت بوده، فشار دشمن بی نهایت بوده، دشمن ضربات سنگینی بر نیروهای عزیز ما وارد کرده، بسیاری از جوان های ما را گرفته، اما نگاه می کنیم روحیه رزمندگان-مان را که آن خطرهای سنگین و آن همه فشارهای استکبار جهانی را از شرق و غرب با همه تجهیزاتش دریافت می کنند، اما نه تنها حاضر نیستند با دشمن بر سر میز مذاکره بنشینند، بلکه حتی سر سوزنی از مواضعی که به عنوان فشار بر دشمن در اختیار گرفته اند نیز عقب نشینی نمی-کنند. در عملیات خیبر، دشمن شاید آخرین قدرتش را نمایش داد، شاید بزرگترین نیرویش را به کار گرفت، شاید تمام شیوه های رزمی جهان ـ حتی آن چه را که در دنیا ممنوع تلقی می شود مانند بمب های شیمیایی ـ را در اختیار گرفت و همه کارها را کرد، اما اصلاً نمی توانست تصور کند که با این همه فشار، باز هم نیروهای عزیز انقلاب ما در این سنگرهای نوینی که فتح کرده اند بتوانند سرپا بمانند.

شاید امکان نداشت برای دشمن که بتواند این لحظات پرشور انقلاب ما را درک کند، اما همچنان عزیزان انقلابی همه فشارها را تحمل کردند، همه محرومیت ها و مظلومیت ها را پذیرا شدند و از مکتب اباعبدالله و منطق حسین شان(ع) دست برنداشتند. این عزیزان با ندای آسمانی  و الهی شان به دشمن اعلام کردند که اگر شهادت می تواند نظام اسلامی را حفظ کند، اگر شهادت می تواند دشمن را ذلیل کند، اگر شهادت می تواند تفکر و بینش اسلامی ما را به دنیا اعلام کند؛ ما آماده این شهادتیم. امروز با این که به طور قطع و یقین همه دنیا پذیرا شده اند که دشمن با به کار گرفتن این بمب های شیمیایی بزرگترین فاجعه را در جهان آفریده است اما کسی دم نمی زند. روز گذشته آن دکتر معروف، هینزیکز بلژیکی آمده بود مجلس شورای اسلامی. ایشان یک پزشک متخصص مواد شیمیایی است مثل خیلی از پزشکان دنیا که از این جا دیدار کرده اند. این پزشک می گفت: "دیگران هم پذیرفته اند، پزشکان دیگر و متخصصین مواد شیمیایی هم اعلام کرده اند، اما دوست داشتم واقعاً آن طوری که مسأله را شناخته اند و فهمیده اند به دنیا اعلام کنند." من به او گفتم از طرف همه محرومین و همه مظلومین جامعه مان از تو تشکر می کنم که به خاطر حق جویی و حق طلبی ات، این مشکلات را پذیرا شدی.

ایشان تنها پزشکی است که در تمام کنفرانس هایش اعلام کرده و اطلاع داده که عراق، مواد شیمیایی بسیار خطرناکی را مصرف کرده است و حتی یک کانال هایی را هم معرفی کرد که از کجاها این مواد تهیه و به عراق فرستاده شده است. دیروز هم دوباره دیدم که به اصطلاح مطالعاتش را در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشت و رادیو و تلویزیون مقداری از آن را پخش کرد. هینزیکز اظهار می کرد که از بین پزشکان و متخصصین دارویی، هرکس که نسبت به وضعیت این بیماران در سراسر دنیا مطالعه داشته، این موضوع دریافته است، ولی خب شاید آن ها می خواهند با نیرنگی بگویند که این  مجروحین وبیماران به وسیله مواد شیمیایی مسموم نشده اند.

دشمن با این همه جنایات و در عین بی حیایی و درندگی اش، وحشیانه ترین عملیات نظامی و ضد انسانی را علیه ما انجام داد و هیچ وقت هم باور نمی کرد که جمهوری اسلامی بتواند این جزیره را در اختیار بگیرد. من در کشورهای خارجی دیده ام، خارجی ها بر این قضیه بسیار تأکید می کنند که نیروهای رزمنده ایرانی با وجود این همه مسائل پیچیدة رزمی، آیا واقعاً هنوز در جزیره هستند؟ لحظاتی قبل از حرکتم به خارج از کشور، با برادرمان آقای حاج محسن رفیق دوست ـ وزیر محترم سپاه ـ بودم، در ابتدای همین جاده  آهنی ای که به طرف جزیره وجود دارد؛ روی همین پلی که کشیده اند. این برادر عزیزمان هم رفت و برگشت و من واقعاً از این جهت برایم لذت بخش بود که کار این پل تمام شد و به اصطلاح، با کیفیتی عالی احداث شد و بالاخره راهی هم به جزیره پیدا شد. البته من روز قبل از حرکتم برای مسافرت، از آن قسمت خاکی هم رفته بودم که حدوداً 5/3 کیلومتر راه بود و احساس می کردم بین این همه مشکلات و خطرها، به نظر واقعاً چشمگیر می آید که برادران ما زیر تهاجم دشمن به این شدت و حدت، در حال تلاش هستند و واقعاً برای من خیلی جالب بود و احساس می کردم که اصولاً معنای حیات را در قسمت های عملیات و مخصوصاً در مشکلات عملیات می توان دریافت کرد. انصافاً دنیا نسبت به مقاومت جمهوری اسلامی زیر این همه فشار، اظهار عجز می کند و تنها نیرویی که می توانست انقلاب را با این عظمت، در دنیا ارائه کند، همان معنویت و همان عشق و ایمان به نظام توحیدی و همان تربیت حسینی جامعه ما بود.

واقعاً مکتب شهادت زنده ترین مکاتب است. دشمن ممکن است باز هم فشارهایش را ادامه دهد. این روزها پیداست تهاجمش را به انحاء مختلف تداوم می بخشد، اما خود می داند که با وجود این همه مقاومت، امکان این را که بتواند نفوذ کند ندارد. در قضیه سوپر اتاندارها، خود آمریکا اعلام کرد که با این تعصبی که همگان در نظام جمهوری اسلامی از مردم ایران می بینند، یقیناً تجهیزات نظامی، از جمله این سلاح ها، این سوپر اتاندرها هم دردی را دوا نمی کنند. مسأله ایمان در این جبهه ها، مخصوصاً در نیروهای رزمنده، مخصوصاً در لحظات پر از شور و هیجان عملیات ها، علی الخصوص در خط مقدم جبهه، آن چنان عظمتی آفریده است که دشمن در برابر آن، سر تعظیم فرود آورده است. من وقتی در جمع شما عزیزان قرار می گیرم، بالاخص در یک چنین محیط هایی، می بینم واقعاً تمسک  شما به حبل الله المتین، بیعت  شما با اسلام و رهبری و نظام توحید و قرآن، بیعت  شما با رهبر عزیز انقلاب و امام زمان(عج)، آن چنان قوی است که دنیا حق دارد سر تعظیم در مقابل این همه عظمت و معنویت و قداست روح و این ارتباط روحانی فرود آورد. من واقعاً افتخار می کنم که یک لحظه در جمع صاحبان این تفکر و در این محیط بتوانم زندگی کنم، دشمن را به جز این سلاح معنوی ما، نمی تواند به عجز بکشاند. رزمندگان ما، خود می دانند که تجهیزات نظامی شان، قابل مقایسه با تجهیزات نظامی دنیا نیست. اما با این  احوال، در طول این پنج سال، با وجود این همه تحریم اقتصادی و طرح های مختلف، با این گروهک بازی ها و دلقک بازی های شان و با آن همه کودتای نافرجام و آن همه توطئه، دشمن به نتیجه نرسیده است. دشمن فی الواقع به حد نهایت تلاش خود را کرده ولی امروز، بزرگترین دریافت او از این میدان، عجز خودش است.

5 یا 6 ماه قبل صدام با همان لحن به اصطلاح قادسیه اش می گفت: "این روشی که ما در جنگ پیش گرفته ایم، یعنی همان جنگ کلاسیک، امکان رساندن ما به موفقیت و امکان جلوگیری از عملیات نظامی نیروهای جمهوری اسلامی را ندارد." او می گوید باید یک طرح جدیدی را اتخاذ کنیم که بتواند از روش عملیات نظامی نوین جمهوری اسلامی جلوگیری کند، یعنی به صراحت اعلام  کرده که جمهوری اسلامی به یک عملیات مرموزی دست زده. آخر، این روش جنگی برای شان ناآشنا تلقی می شود، این روش نظامی، استاندارد و بین المللی نیست، یک روش خاصی است. یک روزنامه هندی نوشته بود که صدام یکصد هزار ارتشی و یک هزار نیروی داوطلب دارد، یعنی مجموعه نیروهای ارتشی اش یکصد هزار نفر است و یک هزار نفر هم نیروی مردمی دارد. همین روزنامه در ادامه می گفت که جمهوری اسلامی تنها هفتاد هزار نیروی بسیجی اش در جبهه ها هستند. بعد از آن هم تعبیر کرده بود که این نیروها، تمام محورها و موانع و تجهیزات نظامی ای را که صدام ترتیب داده، با بذل جان های خویش پشت سر می  گذارند.

دشمن در این مرحله مانده است که چه کند؟ اعلام می کند که روش نظامیِ به اصطلاح «کلاسیک» جوابگو نیست، پس نیرنگش همین بمب شیمیایی است، البته در بدو امر نیرنگ دیگری در کار بود که همان قضیه حمله ناوگان آمریکا و دیدند که آن هم به مصلحت شان نیست. در مرحله بعد، برنامه دشمن، کوبیدن شهرها بود که آن هم به نتیجه نرسید و بعد عملیات بمب های شیمیایی را انجام داد. خب، دشمن با آن ادعایش که سردار قادسیه است، حتی نیروهای رده بالای ارتش عراق را جمع کرده و با همان روش سردار قادسیه سخن می گوید، معذلک این را اعلام می کند که این جنگ کلاسیک، نمی تواند جلوی نیروهای رزمنده ایران را که از روش نوینی استفاده می-کنند بگیرد و ما نیز باید یک روش نوینی انتخاب کنیم، یعنی این که آن ها جنگ کلاسیک را واقعاً نابرابر تلقی می کنند. با این که همه دنیا می دانند که تجهیزات نظامی ارسالی از سوی دنیا به عراق بی نهایت شده و شرق و غرب، همه گونه تجهیزات را در اختیار عراق می گذارند، معذلک، دشمن این گونه اظهار عجز کرده است.
به راستی چه چیزی می توانست جمهوری اسلامی را به این عظمت در دنیا مطرح کند؟ بله، من امسال به یکی از کشورهای ستیزه جو نسبت به جمهوری اسلامی رفتم، کشور خشنی که هر ایرانی را مثل یک دشمن تلقی می کند، ولی زمانی که وارد فرودگاه شدیم، از ما پذیرایی کردند، خیلی به ما احترام گذاشتند و من احساس کردم که بالاخره آن ها مجبور شده اند به ما به عنوان یک دیپلمات و با داشتن یک گذرنامه سیاسی، بزرگترین احترامات را به جای آورند. در حقیقت با وجود خشمی که نسبت به ما داشتند، بالاخره مجبور شدند به احترام و ادب تظاهر کنند. پیداست که عزیزان رزمنده مان در دل این سنگرها، با این معیارهای معنوی  و با این ارتباط های روحانی-شان، در دل دنیا ـ حتی در دل دشمنان ـ بزرگترین احساس عظمت را آفریده اند. ما فکر می کنیم که اگر قرآن کریم، این مکتب و این منطق و این تفکر را در جامعه مان به وجود نمی آورد، اگر نمی گفت: «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر»، اگر ما را تحریک نمی-کرد، اگر تأکید و اعلام نمی کرد که مردمی که به جور و ستم، زیر چنگال های طاغوتیان تحت فشار قرار گرفته اند می بایست قیام و انقلاب کنند و با دشمنان در ستیز باشند. و خدا یاری شان می کند و "ان الله علی نصرهم لقدیر؛ خدا حکماً   نیروها و قدرت های عظیمش را به صورت جندالله و جنودالرحمن به یاری شان می فرستد"، شاید اگر این تفکر اصیل در ما وجود نداشت و در تمام اعماق روح مان و همه ذرات وجودمان نفوذ نکرده بود، نمی توانستیم این همه محرومیت-ها را تحمل کنیم.
پیداست که مردم ما فقط به خاطر ارتباط الهی شان، به خاطر عشق به نظام توحید، به خاطر حاکمیت الله در جامعه ما به خاطر اجرای فرامین الهی و احکام قرآن در جهان، عاشقانه، جان بر کف و سر بر کف، در این جبهه ها قدم گذارده اند. من معتقدم عزیزترین انسان ها در نظام الهی و در نزد خدا، کسی است که برای خدا قیام می کند و جان بر کف، به خاطر خدا، در میدان نبرد قرار می گیرد و بزرگترین عنایت را به جامعه اش سبب می شود. این فیض بزرگ الهی که امروز نصیب جامعه مان شده به خاطر این قداست روح، این ارتباط روحانی و این معنویت عزیزان رزمندة ماست، مخصوصاً نیروی جوانی که در نظام طاغوت تربیت  شده، امروز این قدر عشق خدایی یافته و تا بدین  پایه از خلوص و ایثارگری رسیده و قابل این شده است که فیض الهی، حتی از ناحیه او به جامعه برسد و امروز نه تنها جامعه مان را به عنوان یک جامعه انسانی ـ الهی مطرح کرده ایم، بلکه آن را به عنوان مشعل فروزان و پرفروغ آزادگی در جهان معرفی می کنیم. ان شاءالله با وجود این ایثار گری ها و فداکاری ها، دشمن ذلیل و نابود و خوار خواهد شد و بالاخره دست از مبارزه با این انقلاب اصیل اسلامی و این نظام الهی و مردم مظلوم جامعه ما برخواهد داشت. تا آن زمان، عزیزان انقلاب همچنان در سنگر توحیدی انقلاب بمانند و همچنان از این نظام الهی پاسداری کنند.

شاید به برکت همه این ایثارها و فداکاری ها، هر چه زودتر قدوم مبارک حضرت ولی عصر(عج) بر جامعه ما و بر چشم ما ـ ان شاءالله ـ هر لحظه نورافشان تر شود و چشم مان به مقدم مبارک حضرتش روشن گردد. خداوند بزرگ این همه منت و نعمتی را که بر جامعه ما ارزانی داشته، به خاطر همین قلب های پاک و همین روح های بزرگ و همین فداکاری هایی است که در نسل جوان ما که در مسیر حق طی طریق می کنند. به خدا قسم، هیچ قسمتی از جهان و هیچ لحظه ای از تاریخ و هیچ جمعیتی از دنیا به این قداست نرسیده است. شاید در زمان انبیاء(ع) تک تک افرادی این چنینی بوده اند، جمعیت بسیار قلیلی این چنین بوده اند، اما در هیچ زمانی از تاریخ، در هیچ لحظاتی از زندگی انبیاء(ع) جامعه ای نبوده است که این چنین عاشقانه به وادی مکتب حق قدم بگذارد و به این میزان، ایثارگر باشد. شایسته است الطاف عطیه و جلیله حق نصیب این مردم شود.

من گاهی مقایسه می کنم گذشته خود را در سال های 1321 و 1322، شاید افرادی در میان شما باشند که آن سال ها را خوب به یاد دارند، کسانی که از حدود 50 سال به بالا سن دارند به یاد می آورند که مردم مظلوم جامعه ما، از شدت گرسنگی، در گوشه و کنار کوچه ها و خیابان ها غش و ضعف می کردند می افتادند، می مردند. من این صحنه ها را فراموش نمی کنم، در حالی  که یک سر سوزن در حال جنگ و درگیری با دشمن نبودند و فقط و فقط به خاطر این که دشمن تجاوز کرده و خاک ایران را اشغال کرده بود، این چنین محرومیت می کشیدند. امسال ما داریم پنجمین سال جنگ را پشت سر می گذاریم، بحمدالله می بینید که انقلاب عزیزمان، با همه فشارها و با همه جنایت های دشمنان و با همه تجاوزاتی که کرده اند، همواره از الطاف بی نهایت حق بهره مند است. خدایا، قسمت می دهیم، به حق یکایک آیات کلام الله مجیدت، به حق مهدی ات حجت ابن الحسن(عج) و به حق همه انبیاء(ع)، این پرچم قرآنی را که بر دوش عزیزان رزمنده ماست، خدایا به دست همین عزیزان  در جهان به اهتزاز درآور.
خدایا به حق مهدی ات، هر چه زودتر چشم ناقابل  ما را به زیارت امام زمان مان(عج) روشن بفرما.
والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته.

منبع:شاهد یاران

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار