مرحوم حبیب الله عسکر اولادی:

شهید شاه آبادی چهره ای شاد و قلبی محزون داشت

ایشان این حدیث را با رفتارش جلوه می داد که معصوم(ع) فرموده: شیعیان ما آن طورند که «بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه». ایشان نیز چهره بشارت دهنده ای داشت، اما اندوه هایش در درون وجودش بود.
کد خبر: ۲۶۷۶۶
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۱:۳۵ - 02September 2014

شهید شاه آبادی چهره ای شاد و قلبی محزون داشت

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شهید شاه آبادی در جهت هموار ساختن بستر مبارزات تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) با هر سه دسته از روحانیون عصر پهلوی ارتباطاتی مناسب و درخور هر یک را داشت. حاج حبیب الله عسکر اولادی، از مبارزان و زندانیان شناخته شدة قبل از انقلاب، ضمن تشریح مختصر وضعیت این سه دسته، در این میان، نقش شهید شاه آبادی را نیز توصیف کرده است. این عضو برجستة حزب مؤتلفه، در ادامه، با بیان حدیثی مشهور از یکی از معصومین(ع)، به بیان خصوصیات والای آن شهید عزیز پرداخته است.

***
حاج آقا، شناخت شما از شهید شاه آبادی عزیز از کجا شروع شد؟
ایشان اساساً در یک خاندان اصیل در تهران متولد شد، مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی شاه آبادی(ره) که در مسجد جامع تهران امام جماعت بودند؛ امام جماعتی که مقاوم در مقابل رضاخان بود، رضاخان وقتی عمامه ها را برمی داشت و منبرها را مانع می شد، ایشان عمامه خود را برنداشت و منبر را برپا کرد و مردم را ارشاد و هدایت می کرد. خانواده محترم شاه آبادی خاندانی بسیار ریشه دار و اصیل در زنده نگاه داشتن اسلام ناب در تهران بود. یکی از ویژگی-های این آیت بزرگ حق این است که حضرت امام از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود. خانواده شاه آبادی از همان زمان رضاخان و بعد هم زمان محمدرضا، یک خانواده مقاوم در مقابل رژیم بودند، منتها بسیار معقول رفتار می کردند.
شناخت من از، از این جا شروع شده، از نوجوانی و جوانی. برادران و کلاً خانواده ایشان، همه در سلک مبارزه بودند، ولی حاج آقا مهدی شناخته شده تر بود. عمده فعالیت ایشان در وقتی است که من زندان بودم.
یعنی بعد از ترور حسنعلی منصور ـ نخست وزیر رژیم پهلوی ـ که اعضای هیأت مؤتلفه دستگیر می شوند و شما هم جزو آن ها بودید.
بله، فی الواقع آن زمان موقع رشد ایشان بود. آقای حاج شیخ مهدی شاه آبادی، مرد بسیار فکور و توداری بود و کسی نمی توانست بفهمد که ایشان در بطن مبارزه قرار دارد، اما همان خاصیت «موتور العلماء» را ایشان در مدتی به عهده داشت. شهید شاه آبادی جنبه های فرهنگی و اجتماعی-اش خیلی قوی بود و با نسل جوان روابط عمومی بسیار خوبی داشت، به طوری که نسل جوان پاسخ سؤالات شان را می توانستند از ایشان داشته باشند. در مجالسی که ایشان شرکت می کرد، عمدتاً جوانان متدین حاضر بودند و متقابلاً ایشان نیز در تربیت نسل جوان نقش خوبی داشت. در بحران هایی که اتفاق می افتاد یکی از چهره های متین روحانیت بود. با این که از نظر سنی ایشان از خیلی ها جوان تر بود، اما بسیار متین برخورد می کرد، با بصیرت موضع گیری می کرد و در موضع گیری هایش سعی می کرد طرف را تحریک نکند، اما کارهای خودش را به خوبی انجام می داد.


این بحث را بیشتر بشکافید تا سیره شهید شاه آبادی را بهتر بشناسیم.
شهید شاه آبادی چنان بود که حتی در تمامی این سه دسته روحانی در آن دوران که یک عده شاگردان و همراهان امام بودند، عده ای نوعی رابطه با رژیم منحط داشتند و عده ای نیز بی طرف بودند، با همه با یک روابط عمومی خوب در ارتباط بود و از همه این ها می توانست در جای خودشان استفاده کند و می توانست حتی در آن ها که «مشهّر» بودند ـ به تعبیری جزو شهریه بگیران رژیم بودند ـ اثر بگذارد.
شهید شاه آبادی کار حوزه و دانشگاه را وجهه همت خودش قرار داده بود. از زمان شهادت دکتر مفتح چنین عنوانی که شهادت ایشان روز وحدت حوزه و دانشگاه است به درستی مطرح شد. در همین راستا شاید یکی از سنگ بناهای وحدت حوزه و دانشگاه شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی است و در این باره، تعبیری از آیت الله شهید دکتر بهشتی هست که می فرماید: جاذبه در حد امکان، دافعه در حد ضرورت. می فرماید ما در دنیای اسلام در شرایطی هستیم که جاذبه باید در حد امکان باشد و در دافعه در حد ضرورت. نمی شود که انسان دافعه نداشته باشد اما دافعه در حد ضرورت، جاذبه در حد امکان. شاید به غیر از خود شهید بهشتی، در عمل کردن به این، مرحوم شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی موفق بود و واقعاً جاذبه اش، جاذبه در حد امکان بود. شهید شاه آبادی بسیار فعال بود. با انرژی و سرعت تمام، در تمام جلساتی که می توانست خودش را مؤثر بداند شرکت می کرد و واقعاً برای یک روحانی با عبا و عمامه و نعلین، این طور دویدن خیلی بعید بود، ولی ایشان موفق به چنین امر ضروری و مهمی بود.


در بیرون زندان هم حرکاتی برای بهبود وضعیت و حتی آزادی زندانیان سیاسی انجام می دادند. حتی گویا، به ضرورت، ارتباطاتی با روحانیون وابسته به رژیم هم داشتند.
فعالیت های ایشان به توسط مبارزانی چون آیت الله محی الدین انواری و شهید حاج مهدی عراقی انجام می شد. من طرف یا در ارتباط با ایشان نبودم اما می دانستم که فعالیت های زیادی دارند، حالا به این طریق که یا خودشان کمک و فعالیت می کردند یا کسانی را به امر کمک هدایت می کردند.

فرمودید که شهید شاه آبادی همواره انرژی خیلی خوبی داشت.
عرض کردم که با عبا و عمامه و نعلین، توقع نبود که ایشان این قدر بتواند فعالیت کند.
 بسیار خوشرو بود. یکی از خصوصیات بارز مؤمن را که معصومین(ع) سفارش فرموده اند که مؤمن باید خوشرو باشد، ایشان به تمامت داشت. سیمای روحانی شهید شاه

شهید شاه آبادی را شما چگونه می دیدید؟
همان طور که عرض کردم ایشان این حدیث را با رفتارش جلوه می داد که معصوم(ع) فرموده: شیعیان ما آن طورند که «بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه». ایشان نیز چهره بشارت دهنده ای داشت، اما اندوه هایش در درون وجودش بود.

از مسجد رستم آباد، پایگاه مبارزاتی شهید شاه آبادی، خاطراتی دارید؟
خیر، علتش این است که آن زمان من زندان بودم، اما در یک کلام، شهید شاه آبادی جزو یاران نزدیک حضرت امام بود.
 

منبع:شاهد یاران

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار