سی و چهارمین جشنواره فلم فجر از دریچه نقد/ 1

«جشن تولد» اسیر کلیشه‌ها و شعارها است/ در فیلم مقاومت باید کمتر به سمت نمادگرایی برویم

«جشن تولد» قصد داشته مفهوم مقاومت را در قالب یک تریلر جنگی روایت کند اما به ملودرامی با استعاره‌های کلیشه‌ای بدل شده است.
کد خبر: ۶۸۹۹۷
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۶ - 03February 2016

«جشن تولد» اسیر کلیشه‌ها و شعارها است/ در فیلم مقاومت باید کمتر به سمت نمادگرایی برویم

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنردفاع پرس، در روز دوم جشنواره فیلم فجر در بخش سینمای ایران فیلم «جشن تولد» به کارگردانی عباس لاجوردی به نمایش درآمد. این فیلم به حمله داعش به شهر دمشق در سوریه میپردازد و خانواده ای که قصد دارند دختر کوچکشان را که به شهادت رسیده در صحن حرم حضرت زینب(س) دفن کنند.

قصه های کوچک اتفاقات بزرگ

«جشن تولد» داستان حمله داعش به شهر دمشق را به تصویر کشیده است. فیلم از شب جشن تولد رقیه دختر کوچک خانواده شروع میشود و طبق کلیشهای نخ نما شده به حمله موشکی و ورود گروه تروریستی داعش این جشن تولد به هم میخورد. یکی از فرماندهان داعش با چند نفر از نیروهایش وارد خانه ابورشاد پدر رقیه میشوند و طی یک درگیری مختصر مادر بزرگ و رقیه را میکشند.

این خانواده بنا به قولی که به مادر دادند سعی میکنند خود را به حرم حضرت زینب(س) برسانند تا هم در امان باشند و هم اینکه رقیه را در صحن حرم دفن کنند.

همه قصه فیلم در این مختصر خلاصه میشود بی آنکه ما درگیر آدمها شویم یا داستانی منسجم ببینیم. همه حرف فیلم از اول تا آخر بر سر این است که «رشاد» پسر نوجوان فیلم مرد شده است یا نه. ظاهرا فیلم میخواسته نشان از بزرگ شدن نوجوانان در جنگی نابرابر باشد. این قضیه چه اهمیتی دارد که بخواهیم بر اساس آن فیلمی بسازیم که موفق هم عمل نکرده است.

در «جشن تولد» با هجمی از شعار زدگی و موارد بی منطقی روبه رو هستیم که مخاطب با اثر، قرابتی حس نمیکند. دختر کوچکتر خانواده رقیه نام دارد او کشته میشود و باید حتما در صحن حرم حضرت زینب(س) دفن شود. جدای این نشانههای گل درشت دلیل این اصرار معلوم نیست. کشیش کلیسایی که خانواده ابورشاد به آنجا پناه آورده میخواهد جنازه رقیه را در باغ کلیسا دفن کنند که پدربزرگ به شدت مخالفت میکند. درحالی که طبیعیتر این است که رقیه دفن شود و به جای او اسلحه دست بگیرند.

پسر کوچکی که براثر جراحات شدید در مرز مرگ قرار دارد روز بعد بیهیچ نشانه یا ارجاعی حیات دوباره میگیرد جالب اینکه نام این پسر جهاد است. این ارجاعات معانی نامها مدتی است که کهنه شده و استعارههای این چنینی چندان بلیغ نیست.

آثاری که با موضوع مقاومت ساخته میشوند پیش از آنکه به سمت این مضامین هنری در جزئیات برود باید جهان بینی داشته باشد. اگر این فیلم در ویتنام و حمله آمریکاییها به خانه یکی از شهروندان آنجا میپرداخت فرقی نمیکرد. ما در فیلم مقاومت باید با جهان بینی این موضوع درگیر باشیم و هرچه کمتر به سمت نماد گرایی و استعاره پردازی برویم.

از اینها گذشته فیلم مسئله مهمی را در عرصه بین المللی مطرح میکند. حضور ایرانیها در «جشن تولد» امر مهمی را طرح میکند. این ایرانیها هستند که ناجی سوریه خواهند بود. در نفس این مسئله بحثی نیست و نمی خواهیم بگوییم که این موضوع حتمی است یا نه اما بر فرض اثبات چنین ادعای دو ایرانی که یکی از آنها هم مرد مردد و ناتوان در رهبری است چگونه این خانواده را از دست داعش نجات میدهند و به حرم میرسانند.

به اینها علاوه کنید که در فیلم یادی از فلسطین و آوارگان این سرزمین هم میشود. همه این مسائل دست به دست دهد که با فیلمی سرپا روبه رو نباشیم. در این روزهایی که همه دشمنان سعی در قلب واقعیت دارد ساختن فیلمی این چنینی سودی به جریان مقاومت ندارد. متاسفانه با همه زحمتی که برای فیلم کشیده شده به آن هدفی که قرار بوده نرسیده است.

نظر شما
پربیننده ها