در گفت‌و‌گوی دفاع پرس با عموی شهید مطرح شد؛

ماجرای شهادت مدافع حرم "محمود مراد اسکندری"/ اجازه نمی‌دهم اسلحه بیت المال به دست تکفیری‌ها بیفتد

"وقتی شنید که تروریستهای تکفیری قصد تخریب حرم اهل بیت را دارند دیگر طاقت نیاورد و گویی خونش بجوش آمد، با اینکه 45 روز در سوریه جنگیده بود اما پس از بازگشت، فورا برای حضور دوباره محیا شد."
کد خبر: ۷۳۵۷۹
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۵:۲۱ - 09March 2016

ماجرای شهادت مدافع حرم

"محسن مراد اسکندری"عموی شهید مدافع حرم "محمود مراد اسکندری"در گفتگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس اظهار داشت: شهید محمود علاقه زایدالوصفی به اهل بیت عصمت و طهارت داشت و همین علاقمندی و محبت سبب حضور وی در جرگه مدافعان حرم شد.

وی با بیان اینکه محمود دومین شهید خاندان اسکندری است، گفت: برادر شهیدم که او هم محمود نام داشت و همنام برادر زاده شهیدم آقا محمود بود در تاریخ نهم مهر ماه سال 59 در مقابله با دشمن بعثی در جبهههای جنوب به شهادت رسید و شهید محمود اسکندری هم یک ماه قبل در مبارزه با تکفیرهای ملعون به خیل شهدا پیوست.

اسکندری با بیان اینکه این مرتبه دومی بود که محمود برای دفاع از حرم اهل بیت(س) به سوریه سفر میکرد، افزود: مهمترین مسئلهای که به ایشان انگیزه مبارزه با دشمنان تکفیری را میداد محبت و ارادت قلبی بود که به حضرت زینب(س) داشت بطوریکه وقتی شنیده بود که تروریستهای تکفیری قصد تخریب حرم اهل بیت را دارند دیگر طاقت نیاورد و گویی خونش بجوش آمده بود. با اینکه 45 روز در سوریه جنگیده بود، پس از بازگشت، فورا برای حضور دوباره محیا شده بود و هنگامی که با عدم موافقت و پذیرش برای حضور دوباره مواجه شد، با تلاش و ممارست فراوان و ارتباطاتی که با دوستان همرزمش برقرار کرد تلاش نمود تا بار دیگر نیز در سوریه جهت مقابله با دشمنان تکفیری حضور یابد که به هر حال موفق به گرفتن مجوز حضور در سوریه شد.

وی در خصوص نحوه شهادت برادر زادهاش گفت: از همرزمان محمود شنیدم که تقریبا در روزهای پایانی ماموریت دومش، محمود و تعدادی از همرزمانش در منطقهای حائل میان دو جبهه داعش و النصره قرار میگیرند و برای اینکه اجازه اتصال این دو جبهه منحوس را ندهند تا آخرین لحظات زیر آتش سنگین دشمن ایستادگی میکنند، هنگامی که فرمان عقب نشینی تاکتیکی از سوی فرمانده میآید، ایشان به سمت اسلحهای که بر روی زمین افتاده بود میرود و به دوست همرزمش میگوید نمیخواهم اسلحهای که با هزینه بیت المال تهیه شده به دست تکفیری معلون بیفتد و در همین اثنا مورد اصابت گلوله تک تیرانداز دشمن قرار میگیرد و شربت شهادت را مینوشد.

اسکندری در خصوص سیره اخلاقی این شهید بزرگوار گفت: ایشان در راه افتادن کار مردم اهتمام ویژهای داشت، اهل صله رحم و توجه به دوستان و آشنایان بود، بعد از فوت پدر و مادرش تقریبا مسئولیت خانواده را عهده دار شده بود. او بااخلاق، تلاشگر و با پشتکار بود. در رشته مکانیک فوق دیپلم گرفته بود و جالب است که بدانید همچون عموی شهیدش که مسئول آموزش نیروهای مردمی در دوران دفاع مقدس بود، وی نیز مربی آموزش نیروهای بسیج را بر عهده داشت.

وی در ادامه به بیان خاطرهای در رابطه با این شهید بزگوار پرداخت و گفت: همیشه به من میگفت کنار مزار عمو محمود جای من است و من نیز با او مزاح میکردم و میگفتم آنجا محل تدفین من است، تا اینکه در روز آخری که میخواست به سوریه برود یک روز بعد از خداحافظی پیامکی با این مضمون برای من فرستاد: کنار عمو محمود یادت نره! و من که دوست داشتم سالم برگردد، برایش نوشتم بسلامت. او همانطور که دوست داشت به مقام شهادت رسید و اگر امروز شما میبینید چهرههای ما شاد و بشاش است به خاطر اینست که میدانیم این دنیا محل گذر است و همه در آن موقتی هستیم و از این حیث خوشحالیم که عزیزانمان با شهادت به سعادت رسیدند و خوش به حال آنان که اینگونه به ملاقات پرودگارشان رفتند.

این شهید مدافع حرم در تاریخ 12 بهمن سال جاری به شهادت رسید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار