علامه محمدتقی جعفری پاسخ می‌دهد؛

مرگ و شهادت در کلام و تفکر علی بن ابی طالب(ع)

انس و الفتی که علی بن ابی طالب(ع) با مرگ دارد، نه به جهت شکست خوردن او در قلمرو حیات طبیعی است و نه معلول از خود بیگانگی، نه برای شتاب در راه وصول به بهشت است.
کد خبر: ۸۹۳۱۳
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۵ - 28June 2016

مرگ و شهادت در کلام و تفکر علی بن ابی طالب(ع)

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، علامه محمدتقی جعفری یکی از برجسته ترین متفکرین اسلامی معاصر است که درباره امام علی(علیه السلام) آثار برجسته ای بر جای گذاشته است. گفتار زیر برگرفته از کتابی است از عبدالله انصاری که به تحلیل شخصیت امام علی(ع) از دیدگاه علامه جعفری پرداخته است.

از نظر علی(ع) گرامی ترین موت، شهادت در راه خداست. مرگی با ارزش است که در مسیر اطاعت خداوندی باشد. با کرامت ترین مرگ، کشته شدن در راه خداست. سوگوند به آن خدایی که جان فرزند ابی طالب به دست اوست، هزار ضربه شمشیر برای من آسان تر است از آن مرگ در رختخواب که در اطاعت خداوندی نباشم.

از نظر علی(ع) شریف ترین مرگ شهادت در راه خداست و پست ترین مرگ آن است که انسان در مسیر عدم اطاعت خداوندی بمیرد. مرگ با هزار ضربه شمشیر برای علی(ع) قابل تحمل تر از عدم اطاعت خداوند و مرگ در رختخواب است. این نوع تصور از مرگ نشانه درک والای علی از خداوند است. اگر علی(ع) عظمت الهی را آن گونه که هست درک نمی کرد و از رابطه مافوق تصور انسان های معمولی با خدا برخوردار نبود هرگز چنین دریافتی از مرگ نمی داشت.

لقای الهی برای علی(ع) معنای عمیقی داشت. برای او دیدار خداوندی آن چنان بود که گویی تشنه ای به آب رسیده است. از همین جا بود که حذف دشمنان خدا و موانع راه دین او برای علی(ع) اهمیت فوق العاده ای داشت و در میان کارزار با تمام وجود به مصاف با دشمن می رفت و ذره ای ترس از مرگ به خود راه نمی داد. علی(ع) تشنه بی قرار دیدار خدا بود.

با بیان مسئله مرگ علی(ع) بر این نکته تاکید می ورزد که انسان ها باید در حیات خود بیندیشند و با مشاهده سرنوشت دیگران دریابند که چه می کنند و چه باید بکنند، چرا که عمر برای به ثمر رساندن شخصیت انسان در مسیر حیات معقول است. علم و فهم نیز برای عمل است و مهلتی که خداوند به او داده برای کار و تلاش و رشد استعدادهای نهفته درون انسان است. آدمی باید به محدود و موقت بودن عمر توجه داشته باشد تا سرمایه جاودانه حیات را به هدر ندهد.

ای بندگان خدا کجا هستند کسانی که به آنان عمر داده شد، از نعمت ها برخوردار شدند. به آنان تعلیم داده شد و آنان فهمیدند. و کسانی که مهلت داده شدند، آن فرصت را در غفلت و لهب و لعب سپری کردند. از نعمت تندرستی و سلامت برخوردار شدند. وظیفه خود را در برابر آن نعمت ها به فراموشی سپردند. مهلت طولانی یافتند و زیبایی و نیکویی به آنان عطا شد و درباره عذاب نتایج اعمالشان تهدید شدند و وعده بزرگی به آنان داده شد. ای بندگان خدا، از گناهان مهلک و عیوبی که خدا را به سخت و غضب در می آورد بپرهیزید.

برای یک انسان آگاه، مدتی از عمر طبیعی را که خداوند به او عنایت فرموده، برای انسان شدن کم نیست. آدمی باید برای غنیمت شمردن لحظات گذران، گناهان خود را کوچک نشمارد و در مسیر رشد و کمال طی طریق کند. انسان ها باید بدانند که نصیب آن ها از زمین به اندازه طول و عرض قامت آنهاست و سرانجام در خوابگاه ابدی در خاک خواهند خفت.

پس حال که آدمی از نعمت حیات برخوردار است باید به خود بیاید و از مهلتی که به او داده بهره برگیرد.(خطبه83)

علاقه علی(ع) به مرگ

نگاه علی(ع) به انسان و حیات و تفسیری که از آن در ارتباط با خدا و ابدیت می کرد، او را بر آن داشته بود تا مرگ علاقه مند شود، نه آن که از آن متنفر باشد. علی(ع) مرگ را وصول عاشق به معشوق و رهرو به مقصدی می دانست. علی(ع) لهو لعب بودن زندگی دنیا و عظمت و ارزش حیات اخروی را به خوبی درک کرده بود.

سوگند به خدا انس فرزند ابی طالب به مرگ بیش از انس کودک شیرخوار به پستان مادر است. (خطبه5) سوگند به خدا، هیچ باکی ندارم که به استقبال مرگ بروم یا مرگ به سراغ من بیاید.(خطبه55)  این که علی(ع) می گوید پروایی ندارم که به طرف مرگ حرکت کنم یا مرگ بر من وارد شود، به این جهت است که او خود را «مانند تابلویی بی اختیار زیر دست نقاش زندگی و مرگ تسلیم نموده بود.»

«انس و الفتی که علی بن ابی طالب(ع) با مرگ دارد، نه به جهت شکست خوردن او در قلمرو حیات طبیعی است و نه معلول از خود بیگانگی، نه برای شتاب در راه وصول به بهشت است که خود گفته بود: من خدا را نه برای بهشت عبادت می کنم و نه برای ترس از دوزخ، بلکه انس آن زنده حقیقی با مرگ، معلول سپری کردن دوران جنینی حیات بوده است که مرگ را مانند شیر خوشگوار و شربت لذت بخشی می دید که نوشیدنش ورود به مرحله ابدی حیات را اعلان می کرد.

بلوغ و کمال حیات حقیقی بدون آگاهی کامل به آن، امکان پذیر نیست. گاهی کامل به حیات نمی تواند محصول نگرش های سطحی، در حال غوطه ور شدن در شئون آن بوده باشد. بنابراین، به طور قطع علی بن ابی طالب(ع) حیات را با مبدا و پایان و متن اصلی آن شناخته است که درباره حقیقت و خواص آن، بدین گونه قاطعانه و از نزدیک سخن می گوید.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار