تفسیر کلام وحی19/ دنیا و آخرت؛

شباهت‌ها و تفاوت‌های دنیا و آخرت از منظر قرآن

همانگونه که شباهت‌هایی بین زندگی این جهان و حیات اخروی وجود دارد، تفاوت‌های مهمی نیز میان آن دو هست و عالم دنیا و آخرت دو نظام بسیار متفاوت‌اند.
کد خبر: ۸۹۲۶۹
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۳ - 28June 2016

شباهت‌ها و تفاوت‌های دنیا و آخرت از منظر قرآن

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، بدون شک اشتراکات و مشابهتهایی بین زندگی این جهان و حیات اخروی وجود دارد. برخی از این شباهتها عبارتند از: حقیقی و واقعی بودن هر دو زندگی؛ آگاهی انسان به خود و تعلقات خویش؛ اصل وجود لذت و رنج، سرور و اندوه، سعادت و شقاوت؛ وجود غرایز حیوانی و غرایز ویژه انسان؛ زیستن انسان با بدن و اندام کامل و اعضا و جوارح؛ حاکمیت قانون علیت و نیازمندی هر چیزی که هستی عین ذات آن نباشد به علت، در دنیا و آخرت.

تفاوتها

همانگونه که شباهتهایی بین زندگی این جهان و حیات اخروی وجود دارد، تفاوتهای مهمی نیز میان آن دو هست. به عبارت دیگر عالم دنیا و آخرت دو نظام بسیار متفاوتاند. برخی از تفاوتهای آن­دو عبارت است از:

1. گذرگاه و قرارگاه

دنیا گذرگاه است و هر گذرگاه به قرارگاهی فرجام می پذیرد. جهان طبیعت همواره در حال کوشش و پویایی و حرکت از قوّه به فعل است و حرکت سمت و سویی به نام هدف را تعقیب می کند و وقتی به هدف رسید ثابت می شود: دنیا چون کشتی پرجوش و خروشی است که لنگرگاه آن «قیامت» است: این کاروان کی به دار قرار و ثبات می رسد.

قرآن کریم درباره دنیا اصطلاح عَرَض را به کار گرفته تا بفهماند دنیا همچون عکسی است که اصلی دارد و انسان نباید به عکس دل ببندد؛ بلکه باید به صاحب عکس دل بست. متاع دنیا رفتنی است و «ما عند الله» باقی است و نزد خدا غنیمت های فراوانی است: «عنداللّه مغانم». پس  و انسان چون با مرگ از بین نمی رود و باقی است نیازمند متاع باقی و کالای جاوید است و آن فقط نزد خداست.

2. نظام اعتباری و حقیقی

قرآن نظام دنیا را اعتباری دانسته که سرانجام باید به نظام حقیقی منتهی گردد. زندگی دنیا مجموعه ای از قراردادها است که با پایان پذیرفتن عمر بشر پایان می پذیرد و انسان وارد نظام فردی حقیقی می گردد. در این دنیا افراد در سعادت و شقاوت یکدیگر شریک و مؤثرند و به همین دلیل مسئولیت و سرنوشت مشترک نیز وجود دارد و اگر کسی بخواهد گناهی مرتکب شود دیگران باید مانع او گردند.

رسول اکرم(ص)سرنوشت مشترک در این جهان را ضمن مَثَلی بیان کردهاند: ولی در آخرت سرنوشت مشترک و جامعه یعنی ترکیب افراد بهگونهای که سرنوشتها را به هم گره بزند، وجود ندارد. در نظام جدیدِ معاد، هر فردی از دیگران بیگانه است.

قرآن می فرماید: زندگی انسان در قیامت فردی است؛ نه اجتماعی؛ یعنی هر فردی به تمام نیازمندی های خویش که فرآوردههای دنیایی اوست، دسترسی دارد و در هیچ امری به دیگری نیاز ندارد و دانشهایی هم که به منظور تأمین نظام اجتماعی در دنیا نقشی دارند در آن روز بیرنگ و بی اثر می باشند؛ زیرا تمام لوازم زندگی و امکانات آن از مسکن، خوراک، پوشاک و دیگر شئون لازم آماده است و حاجتی به تحصیل آن نیست؛ از اینرو، نه مسائل خانوادگی از قبیل تولید و مانند آن مطرح است، نه امور اجتماعی از قبیل تعاون و توزیع کار و مبادلات و معاملات مطرح می شود. هر مقصودی از پیش تهیه شده و هر مقصدی قبلاً تأمین شده و هرکسی در گرو کشته­ های خویش است.

در قیامت انسانها در حالی که جمعاند تنها و فردند و با اینکه همه حضور دارند، هر یک از دیگری جدا و از دیگران گسسته است؛ به طوری که نه او مسئول آنهاست، نه آنان مسئولیت او را به عهده دارند، نه او بار دیگران را می برد، نه آنان بارگران او را حمل می کنند؛ قیامت، هم روز جمع است، هم روز فصل، لذا همگان حاضرند، ولی از یکدیگر جدایند؛ در آنجا گرد هم زیستن هست، با این تفاوت که در جمع نیکوکاران انس و الفت و صفا و صمیمیت برقرار است، ولی در میان بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکمفرماست.

3. فرصت تغییر

در این جهان امکان تغییر دادن خود و سرنوشت خود هست، ولی در آنجا نیست. در دنیا امکان توبه و تحصیل توحید است، اما چنین فرصتی در آخرت نیست. زیرا فرصت یا به توبه است یا به فدیه، یا به شفاعت است یا به کفالت، و همگی در سرای آخرت منتفی اند.

 4. حیات ناب

در این دنیا مرگ و زندگی به هم آمیخته، ولی آن جهان سراپا زندگی است. زمین آخرت، جواهر و سنگریزه و درخت و میوه آن جهان همگی حیات دارند و آتش آن هم دارای ادراک است. قرآن کریم می فرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ».

5. لذت و رنج خالص

نعمت ها و لذایذ دنیا با غم آمیخته است و غم های دنیا نیز عذاب صرف نیست. در دنیا نشاط محض و غم صرف متصور نیست؛ ولی در قیامت، این دو از یکدیگر جدایند؛ زیرا در جهنّم، نشانی از رحمت نیست؛ چنانکه امیرمؤمنان (ع) می فرماید: و در آخرت، بهشتی ظهور می کند که هیچ رنج و ناگواری در آن نیست.

6. کِشت و درو

این جهان جایگاه بذرافشانی و آخرت هنگامه بهرهبرداری و درو کردن است. جهان ظرف تکلیف است و آخرت دار پاداش و کیفر محض که در کنارش کار و کوشش و تکلیفی راه ندارد. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: عالَم طبیعت، محدوده آزمون است و هیچ چیز در این جهان، بدون امتحان نیست. هر چه در این نشأه به انسان برسد، خواه درد و رنج یا رفاه و آسایش، حوادث تلخ یا شیرین، همگی آزمون اِلاهی است.

 خدای سبحان می فرماید: سرسبزی زمین برای آزمودن شکر است و پژمردگی آن، برای آزمون صبر.

قرآن کریم تصریح می کند که «مال» و «فرزند» چیزی جز فتنه و امتحان نیست: پس، همانگونه که نداشتن یا نقص مال، فتنه و آزمون است: داشتن یا زیادی مال نیز فتنه و آزمایش است.

7. قطع اسباب طبیعی

نظام این جهان، نظام ظاهر و حکومت اسباب و علل طبیعی است؛ اما آنجا ظرف ظهور ملکوت خدا و مشیت مطلقه الهی است. در آن نظام علل و اسباب طبیعی همه قطع می شود، گرچه اصل نظام علّی و معلولی در آن حکمفرماست زیرا آنجا نیز اکرام الهی، سبب راه یافتن به بهشت و قهر خداوند مایه سرنگونی در دوزخ است.

در آن عالم علوم تجربی و مانند آن عملکردی ندارند؛ نه حاجت به هندسه مهندسان است، نه نیاز به طب پزشکان؛ زیرا نه جریان راهسازی و احداث ساختمان در آن روز مطرح است، نه جریان درمان بیماران و علاج مرضیدر آن عالم موضعی دارد. لذا رفته رفته این سلسله دانشها از یاد دانشمندان علوم تجربی زائل می شوند، ولی علم توحید و وحی و نبوت و قیامت و سایر مسائل الهی که در دنیا فراهم شده است، همراه با روح انسانی از دنیا به آخرت منتقل شده و شکوفا می شود؛ زیرا در این مسائل هر چه به عنوان علم بود، به عین می آید و هر چه در گوش بود، به آغوش کشیده می شود: «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش».

این تحلیل عمیق درباره انواع علوم، همان است که محی الدین عربی در رساله ای به عنوان «تواصوا بالحقّ» برای معاصرش امام رازی نوشت و او را به تحصیل علومی نظیر مبدأ و معاد از راه شهود، نه مفهوم حصولی، تشویق کرد که نه تنها بعد از مرگ از بین نمی روند، بلکه شکوفاتر و مشهودتر می گردند؛ بر خلاف دانشهای مادی که برای پس از مرگ موضعی ندارند.

در آن روز معلوم خواهد شد که نظام علّی و معلولی به دست خداست و بنا به فرموده امیرمؤمنان(ع): در آن روز روشن می شود که سبب ساز و سبب آفرین کیست و هرگونه علتی غیر او، مجرای فیض وی قرار می گیرد. سرچشمه حیات بخش خداست و دیگران بسان ابزار آب رسانی و مجاری آبند که از خود آبی ندارند.

قرآن می فرماید: در آن روز خواهند فهمید که اسباب و علل مادّی همه منقطع است: دیگر از وسیله های دنیایی و دسیسه های ابلیسی خبری نخواهد بود؛ زیرا در منطقه ظهور قدرت غیبی نه مجالی برای دستاویز طبیعی است و نه فرصتی برای دستآوردهای شیطانی.

8. ضعف و قوت ادراک

در این جهان ادراکات و شناختها ضعیفتر و از ورای حجابها و پردههاست؛ اما درک انسان در آن جهان بسی شدیدتر و نیرومندتر است. به عبارت دیگر، پردهها و حجابها از برابر انسان برداشته شده و انسان با بینش دورنگر حقایق را درک می کند، چنانکه قرآن کریم می فرماید: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ»

9. دلزدگی و دلبستگی

در این جهان، انسان حالت گم کرده ای را دارد که در پی گم شده خویش است و آنچه را می یابد، می پندارد که آن را یافته است و به آن دل خوش می کند؛ اما پس از چندی احساس می کند که آن نیست و لاجرم خسته و دلزده در پی چیز دیگر می رود. اما در جهان آخرت، مؤمن به آنچه در اعماق فطرت خویش دلبستگی داشته و گمشده واقعی او بوده، یعنی حیات جاوید در جوار ربالعالمین رسیده است و به هیچوجه خستگی و ملال و دلزدگی برایش پیدا نمی شود. قرآن کریم در اینباره می فرماید: «در آنجا (بهشت) انسانها طالب دگرگونی (و وضع جدید) نیستند.» از همین رو بهشتیان تا ابد در بهشت به سر می برند و دلزده نمی شوند. افزون بر آن، هر چه بخواهند، به اراده الهی، برایشان پیدا می شود و آرزوی آنچه ندارند، آزارشان نمی دهد.

10. تزاحم و عدم تزاحم

زیرا دنیا جای تزاحم و تمانع است و از همین رو در دنیا گاهی اراده انسان به مراد نمی رسد؛ ولی در آخرت، بهشتیان هر چه طلب کنند، برایشان حاصل است: «لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ...»؛ زیرا اراده آنها در طول علل قریبه و موثر است.

تقابل دنیاطلبی و آخرتگرایی

گرچه جمع بین دنیا و آخرت امکان پذیر است، چنانکه اولیای الهی دنیا را وسیله رسیدن به اهداف والای اخروی می دانستند؛ امّا به حسب عادت و مشاهده، گرایش به یکی از آن دو مایه دوری از دیگری خواهد بود، بر این پایه امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «إنّ الدّنیا و الاخرة عدُوّان متفاوتان، و سبیلان مختلفان، فمن أحبّ الدّنیا و تولّاها أبغض الاخرة و عاداها، و هما بمنزلة المشرق و المغرب و ماش بینهما؛ کلّما قرُب من واحد بَعُدَ من الاخر، و هما بعدُ ضرّتان». آن حضرت در خطبه ای رسول خدا(ص)را چنین وصف می فرماید: «عُرضت علیه الدّنیا فأبی أن یقبلها، و علم أنّ اللّه سبحانه أبغض شیئاً فأبغضه، و حقَّر شیئاً فحقّره، و صغّر شیئاً فصغّره و یکون السّتر علی باب بیته فتکون فیه التّصاویر فیقول: یا فلانة لإحدی أزواجه غیبّیه عنّى، فإنّى إذا نَظَرتُ إلیه ذکرت الدّنیا و زخارفها»؛ دوستی دنیا زمینه آغاز انحراف و لغزش است. دنیا محبوبی دروغین است و در آخرت همه پیوندهای دروغین گسسته خواهد شد.

در مقابل برخی از مردم سرمایه، فرزند، زر و زیور دارند؛ اما از مراتب تقوا بیگانهاند و در درون و بیرونشان اثری از پارسایی به چشم نمی خورد. پارسایانی نیز هستند که از مال دنیا بی بهرهاند و با تهیدستی روزگار می گذرانند. قرآن حکیم حال هر دو گروه را تصویر کرده، در حقّ دسته اوّل می فرماید: «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ» و درباره آخرت جویان پارسا و از دنیا گذشتگان می فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»

انسان پرهیزکار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید؛ چه در مسائل اقتصادی و چه در مسایل علمی، سیاسی، نظامی و.... انسان وارسته و پرهیزکار گاهی مشکل علمی خود را از لابهلای پرسش و پاسخ دیگران حلّ می کند و این همان رِزق «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» است، یا در حین مطالعه به معارف بلندی دست می یازد که در کتابها و نوشته های رایج نیست.

خداوند در قرآن گروه اول را پیروان شیطان معرّفی کرده چنین فرمود: «وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ * یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ».

از نظر قرآن دنیاطلبی کوته بینی است. آنان که به دنیا دل خوش کردهاند و از هر سو به چپاول و یغماگری آن اشتغال دارند سخت در اشتباه ند. اینان نمی دانند که زندگی دنیا، در برابر آخرت متاع ناقابلی بیش نیست. وقتی جهان بینی و جهان شناسی انسان در ظاهر پدیده های دنیا خلاصه شود و درباره سرای دیگر نیندیشد، بلکه به طور کلی گاهی از آن غافل باشد، اصلاً نمی داند که نظام آخرت، نظامی دیگر است و علل و ابزار طبیعی و زر و زیورهای آن در معاد اثری ندارند و به طور کلی از آنها گسسته خواهد شد.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار