یادداشت/ حجت‌الاسلام عباس بابائی

فلسطین محکوم است؟!

باورمان نمی‌شد که روزی برای دفاع مظلومی چون فلسطین در برابر ظالمی وقیح مثل اسرائیل، باید استدلال بیاوریم؟! اما روز گذشته امام‌خامنه‌ای حکیم در بیانات‌شان به چشم‌بندی عجیب استکبار و اذنابش در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید» اشاره‌ کردند.
کد خبر: ۶۲۲۳۰۴
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۰ - 11October 2023

فلسطین محکوم است؟!گروه استان‌های دفاع‌پرس ـ حجت‌الاسلام والمسلیمن «عباس بابائی» مدیر قرارگاه تربیتی امین؛ به گزاره‌های «حسین با شمشیر جدش کشته شده است»، «در قیام (حسین) نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا؛ و فسادی که از قیام و قتل او حاصل شد اگر در شهر خودش می‌نشست اتفاق نمی‌افتاد.»، «به خود خدا هم می‌توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید.» و «به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانی­‌اند که «لایرین احداً و لایراهنّ» (و) رفتار او (فاطمه) در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمی­‌تواند الگوی رفتاری زنان ما باشد!» دقت کنید.

حال به این گزاره‌ها دقت کنید «ایران هم باید حماس را محکوم کند و هم اسرائیل را!» و «درگیری اخیر اسرائیل و فلسطینیان باعث تلفات سنگین انسانی مخصوصاً در میان غیرنظامیان شده است. جامعه جهانی به وظیفه خود برای توقف فوری این درگیری و پایان دادن به منازعه طولانی‌ طرفین و حل‌وفصل عادلانه این قضیه که تضمین‌کننده حقوق مسلّم و امنیت پایدار باشد، عمل کند!».

کجا باورمان می‌شد که روزی برای دفاع مظلومی چون فلسطین دربرابر ظالمی وقیح مثل اسرائیل، باید استدلال بیاوریم؟

روز گذشته امام‌خامنه‌ای حکیم در بیانات‌شان به این چشم‌بندی عجیب استکبار و اذنابش در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید» اشاره‌کردند و فرمودند: «این دشمن خبیث و ظالم، حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته، دیگران هم کمکش می‌کنند؛ رسانه‌های دنیای استکبار کمکش می‌کنند، برای اینکه نشان بدهند این مظلوم است... این مظلوم‌نمایی، صد درصد خلاف واقع و دروغ است.»

صدور این توجیهات وقیحانه و مظلوم‌نمایی‌های مهوع از جبهه‌ی کفر امری‌است طبیعی؛ اما چگونه این جملات از کسانی‌که داعیه‌ی مسلمانی و روشنفکری و فرهیختگی و سیاسی‌کاری دارند، صادر می‌شود؟!

پاسخ آن است که بعضی گزاره‌های تاریخی فقط هنگامی‌که در بستر علم اخلاق قرار می‌گیرند، قابل‌فهم می‌شوند؛ چگونه؟

مرحوم علامه‌ی طباطبائی ذیل آیه‌ی «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» می‌نویسد از اين آيه شريفه سه نكته استفاده مى‌شود اول اينكه اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس مى‌دهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مى‌آورد. دوم اينكه اين نقوش و صورت‌ها مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درک كند، و ميان آن و درک حق حائل مى‌شود. سوم اينكه نفس آدمى بحسب طبع اولی‌اش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درک مى‌كند، و آن را از باطل، و نيز خير را از شر تميز مى‌دهد، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»

در میان گناهان، گناهی که شدیداً آدمی را نسبت به حق، کور و کر و لال می‌کند، «خوردن مال حرام» است؛ این سخن بزرگ‌مرد همیشه‌ی تاریخ «حسین» است خطاب به کوفیان «شما از دستور من سرپيچى مى‌كنيد و به سخنانم گوش فرا نمى‌دهيد، چراكه هداياى شما [جوايزى كه براى كشتن من گرفتيد] تنها از راه حرام بوده و شكم‌هايتان از حرام پر شده است، و خداوند بر دل‌هاى شما مُهر زده است.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها