جانشین سپاه همدان:

آقای همدانی من همان مجیدی دیروز هستم/ما شاگرد تنبل مکتب شهدا بودیم

در ایام دفاع مقدس یک از نکات جالب توجه ای که در ایشان دیدم این بود که علیرغم اعتمادی که به نیروهایش داشت حتما باید کار میدانی انجام می‌داد و از خصوصیات ایشان کار میدانی بود و منتظر کسی نمی ماند.
کد خبر: ۵۴۷۹۹
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۹ - 11October 2015

آقای همدانی من همان مجیدی دیروز هستم/ما شاگرد تنبل مکتب شهدا بودیم

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مظاهر مجیدی جانشین فرمانده سپاه همدان که سالها در لشگر 32 انصارالحسین همدان و در 8 سال دفاع مقدس از نیروهای سردار شهید حسین همدانی بود به بیان خاطره از این فرمانده پرداخت و گفت: سردار همدانی هر از چند گاهی برای پیگیری مشکلات مردم و پیگیری برخی امور به همدان سفر میکردند و از ساعت 6 صبح تا 11 شب با مسئولین متعدد جلسه می گذاشتند.

از جمله اقدامات مهمی که سردار همدانی در استان همدان انجام داد، پیگیری کتاب نویسی برای شهدای استان همدان و باز خوانی عملیات های دفاع مقدس، جلسات متعدد برای تقویت هییت رزمندگان و دایر کردن صندوق خیریه برای کمک و رفع و حل مشکلات رزمندگان از مهم ترین فعالیت های این شهید بزرگوار در سطح استان همدان بود.
در اکثر سفرها به خانواده شهدا نیز سرکشی می کرد و برای رفع مشکلات آنها با استاندار و شورای شهر نیز جلسه می گذاشتند. تازه بعد از اینکه ساعت 11 شب جلسات تمام می شد شاهد عزیمتش به تهران بودیم میگفت ساعت 6 در تهران جلسه دارم و جالب اینجاست که بدون راننده خودش سوار ماشین می شد و به سمت تهران حرکت می کرد.
شهید همدانی در این مدت راه اندازی باغ موزه دفاع مقدس همدان را به جد پیگیر بود و به نظر من بی نظیرترین باغ موزه دفاع مقدس توسط این بزرگوار در استان همدان دایر شده است و در امتداد آن کنگره 8000 شهید استان همدان نیز به همت سردار همدانی در این شهر انجام شد و به یادگار ماند. جالب است که با این فشار کاری در همه برنامه ها نفر اولی بود که حاضر می شد و این از انضباط بالای حاج حسین همدانی بود.
* فرماندهی که بر دل ها حکومت می کرد
سال گذشته در حسینیه ثارالله همدان برایمان سخنرانی کرد و توفیقی بود در اربعین با او به زیارت حضرت حسین (ع) رفتیم و با این سن و سالش با ما نجف تا کربلا را پیادهروی کرد.
از روزی که بسیج و سپاه را دیدم و شناختم حاج حسین هم بود. از نظر من حاج حسین دلیرترین رزمنده همدان بود. حاج حسین فرماندهی که بر دل ها حکومت می کرد.
*جدیت در اجرای اوامر رهبری
چند سال پیش که در همدان مسئول تیپ بودم از طرف سردار جعفری برای بازرسی و مشاهده عملکرد سپاه مامور شده بود.
ما چون از ابتدای جنگ با حاج حسین رفیق بودیم، و بسیار با هم مانوس بودیم اما در آن 48 ساعت بازرسی به قدری خشک و جدی برخورد کردند و 2 روز به طور مستمر ما را مورد پرسش و پاسخ قرار داد و من در ساعات آخر بازرسی به سردار گفتم آقای همدانی ما همان مجیدی دیروز هستیم، در جواب گفت بله میدانم اما آمده ام دستور آقا را اجرا کنم، باید دقیق گزارش تهیه کنم، باید بدانم چقدر توان اجرای دستور حضرت آقا در مقابله با دشمن دارید.
فرمانده عزیز ما همیشه تاکید میکرد تمامی فرمان ها و دستوراتی که ابلاغ می شود با سلسله مراتب از سوی حضرت آقا به دست ما رسیده است و ما مکلف هستیم به بهترین نحو انجام دهیم.
*پر تکاپو و پر انرژی بود
در ایام دفاع مقدس یک از نکات جالب توجه ای که در ایشان دیدم این بود که علیرغم اعتمادی که به نیروهایش داشت حتما باید کار میدانی انجام میداد و از خصوصیات ایشان کار میدانی بود و منتظر کسی نمی ماند.
توی جنگ خودش جز کسانی بود که پیشاپیش حرکت میکرد. سال 63 در منطقه میمک و سومار برای اینکه فرماندهان گردان و گروهانش شناسایی نشوند خودش با لباس شخصی پشت فرمان آمبولانس نشست و ما را برای توجیه به منطقه عملیاتی برد. که عراقی ها کجا هستند و باقی موارد که اگر لشگر در جایی گیر کرد بتواند راهکار بدهد تا اتفاقی برای نیروها نیفتد، میگفت سلامت نیروها برای ما مهم است و به همین ترتیب گردان به گردان فرماندهان را برای توجیه سوار آمبولانس میکرد و می برد.
این فرمانده پر تلاش، جمله معروفی داشت که همیشه می گفت: ما شاگرد تنبل مکتب شهدا بودیم و از شهادت جا ماندیم چند روز، پیش از شهادت سردار همدانی با او تلفنی صحبت کردم وی برنامه هایی داشتند که به من ابلاغ کردند و گفت مشهدم، دلم ریخت، چرا که در اکثر سخنرانی های اخیر این جمله معروفش را میگفت خود را سرزنش می کرد، حدس زدم که رفته از امام رضا(ع) حاجت بگیرد.
منبع: فارس
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار