روایت راننده آمبولانس از عملیات بیت‌المقدس

ورزشگاه تختی اهواز بیمارستان مجروحین بیت‌المقدس

ابوالفضل گل وردی گفت: بسیاری از رزمنده با وجود مجروحیت شدید در بیمارستان های صحرایی سرپا مداوا می شدند و به خط برمیگشتند.
کد خبر: ۱۹۴۰۳
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۵ - 20May 2014

ورزشگاه تختی اهواز بیمارستان مجروحین بیت‌المقدس

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سالها از جنگ می گذرد ما یاد و خاطره روزهای جنگ و به شهادت رسیدن لالههای جوان وطن با وجود بازماندگان جنگ هنوز زنده است. جانبازی که در کوچهای از کوچههای شهر نفس میکشد، مادری که با قاب عکس پسر بیست و چندسالهاش حرف میزند، پدری که هر شب با یاد بدرقه پسر رزمندهاش به خواب میرود همه یادآور بخشی از تاریخ این سرزمین است که با سربلندی از آن یاد میشود.

حضور داوطلبانه در صحنه جنگ تنها به رزمندهها ختم نمیشد. گروههای مختلف در قالب امدادرسانی، تجهیزات، سازندگی، فنی و مهندسی و... بخشهای مختلف جبهه را ساماندهی میکردند. اتحاد و همکاری تمامی نیروها توانست آنان را در عملیاتهای بزرگی همچون بیت المقدس پیروز صحنه مبارزه کند. هرکس در حیطه کاری که در ان سررشته داشت برای کمک به جبههها میرفت و از هر آنچه در جان و مال داشت برای دفاع از کشور دریغ نمیکرد. ابوالفضل گل وردی از جانبازان دفاع مقدس و راننده آمبولانس در زمان جنگ و در عملیات بیت المقدس بود. مصاحبه زیر گفتوگو با اینجانباز دفاع مقدس است.

گل وردی درباره حضور خود در عملیات بیت المقدس گفت: در همان عملیات بیت المقدس داوطلبانه به عنوان راننده آمبولانس به جبهه رفتم. آن موقع تیپ ۲۷ محمد رسول الله به فرماندهی حاج احمد متوسلیان هنوز به عنوان لشکر شناخته نمیشد. قبل از اینکه به سمت خرمشهر اعزام شویم در جاده اهواز آبادان بعد از شادگان حاج احمد برای نیروها سخنرانی کرد و وظایف آنان را شرح داد. بعد از آن به همراه نیروها به جاده خاکی شلمچه خرمشهر اعزام شدیم و عملیات آغاز شد که من تا مرحله سوم عملیات در منطقه حضور داشتم.

وی با اشاره به نحوه مجروحیت خود بیان کرد: ۱ روز پس از سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر نیروها را جابه جا کردند. من که تا ان موقع به خرمشهر رفت و امد داشتم و مسئول انتقال مجروحها به عقب بودن برای استراحت بهپشت منطقه فرستادند. هنگام ناهار بود که هواپیمای عراقی روی سر ما پرواز کرد و دیگر چیزی متوجه نشدم. یکی هفته بعد از این حادثه در بیمارستان مشهد چشمهایم را باز کردم و به هوش آمدم.

این رزمنده دفاع مقدس با بیان نحوه انتقال مجروحین تصریح کرد: تلفات ما با توجه به حجم عملیات و تعداد زیاد زخمیها و کشتههای جنگ کم بود. آمبولانسها مدام در حرکت بین خط خط مقدم و بیمارستانهای صحرایی بودند. در بین جادهها اورژانس صحرایی تاسیس شد و مجروحها را از خرمشهر و شلمچه به این بیمارستانها میآوردیم تا دوستان امدادگر کار مداوای آنان را انجام دهند.

وی افزود: بسیاری از بچهها در همان بیمارستانهای صحرایی با وجود مجروحیت شدید مداوای سرپایی میشدند و دوباره به خط مقدم برمی گشتند. مجروحینی که وضعیت وخیم تری داشتند به اهواز و از انجا به دیگر شهرها منتقل میشدند.

گل وردی در پایان گفت: بیمارستان اهواز و استادیوم تختی فعلی در آن زمان محل نگهداری مجروحین بود. تمام محوطه زمین چمن و سالنها تخت؛ وسایل امدادی و امکانات درمانی گذاشته شده بود تا کار امدادرسانی به خوبی انجام شود.

نظر شما
پربیننده ها