پیدا و پنهان روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی

رابطه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی محدود به این برهه از زمان نمی‌شود، بلکه به گواه تاریخ این روابط، روابطی عمیق است که هم‌اکنون لبنان را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده‌اند.
کد خبر: ۹۰۸۶
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۶ - 06January 2014

پیدا و پنهان روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از پایگاه خبری العهد، "حکومت عبدالعزیز بن سعود، پایهگذار سلطنت سعودی و دستورات و فرامین وی همه برگرفته از هواهای نفسانی او بود، با نهایت تأسف باید بگویم که در عربستان سعودی اقتصادی به معنی واقعی وجود ندارد و کشور در شرایط بسیار بدی به سر میبرد و روابط تجاری و بازرگانی کاملا از بین رفته است".

جملات بالا اظهارات شاهزاده "طلال بن عبدالعزیز"، برادر ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی در گفتوگو با روزنامه "الاخبار" در 30 آگوست 1962 میلادی است که در صفحه چهار این روزنامه منتشر شد.

او دارای اصالتی سوری بود که به عنوان مشاور ملک فیصل بن عبد العزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی – و پس از آن برادرش از خالد بن عبد العزیز – فعالیت میکرد، علی رغم آنچه در مورد این مشاور در زمینه بایکوت کردن امور و مسائل معروف بود، ولی سالهای بعد با افشای این قضایا و مسائل بایکوت شده، شاهد شکل گیری ائتلافهای جدید شدیم.

یکی از جملات معروف شاهزاده "طلال بن عبد العزیز" این بود: "کسانی که دیروز دشمنان ما بودند، شاید تبدیل به دوستان نزدیک شوند". زمانی که شنوندگان در این مورد توضیح خواستند، به صراحت جواب داد: "تعجب نکنید شاید ما با اسرائیل علیه کمونیسم در یک سنگر قرار بگیریم". این اظهارات دههها پیش و همزمان با شروع مداخله شوروی سابق در افغانستان در اواخر دهه هفتاد قرن بیست ایراد شد.

شنوندگان این سخنان در آن زمان آن را محرمانه و خطرناک توصیف کردند و یکی از شخصیتهای سیاسی برجسته آن زمان در این خصوص گفت، این سخن در آن زمان توجه افراد بسیاری را به خود جلب نکرد، چون در آن زمان مشغول رخداد بزرگی یعنی منشور فعالیت ملی میان رهبران سوریه و عراق به عنوان مقدمهای برای وحدت این دو کشور بودیم. امید زیادی ما را به سمت بازگرداندن موازنه قدرت منطقهای سوق می داد که بعد از عقب نشینی مصر از میدان درگیریها پس از پیمان "کمپ دیوید" به نفع اسرائیل سنگین شده بود. این امید بعد از اینکه قدرتهای استعاری به منظور نابودی آن حمله کردند، بر باد رفت و بیپروایی "حسین صدام" ابزاری برای تحقق این هدف بود! اکنون این مسئله و شخصیتهای آن به تاریخ پیوستهاند.

آنچه گذشت، صرف نظر آنچه که در مورد خاندان حاکم عربستان در مورد کانالهای محرمانه قدیمی که این کشور را به رژیم صهیونیستی متصل میکرد، یک اقرار و اعتراف شخصی بود. مستقیما آنچه در این رخ داده است، را برای وضوح آن در واقعیت مرور میکنیم، اولین آن ابتکار عمل "ملک فهد بن عبد العزیز"، پادشاه سابق عربستان سعودی در سال 1998 که به نحوی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود.

در همین سال جنگندههای رژیم صهیونیستی برای حمله به نیروگاههای هستهای عراق از آسمان عربستان استفاده کردند و بعدها معلوم شد که این اقدام با هماهنگی میان سرویسهای اطلاعاتی عربستان و موساد صهیونیستی صورت گرفته است.

اندکی بعد از آن، رژیم صهیونیستی در تابستان 1982 میلادی برای خارج کردن سازمان آزادی بخش فلسطین از لبنان به این کشور حمله کرد. آنچه که در این مورد گفته میشود، این است که سرمایه مالی این اقدام توسط عربستان در چارچوب توافق با آمریکا و اسرائیل به منظور مختومه کردن پرونده قضیه فلسطینی تامین شد.

و این جدای از آنچه که در مورد روابط مخفیانه و زیر میزی میان طرفین از سالیان پیش گفته میشود، صورت میگرفت و نتیجه این روابط جنگ ژوئن 1967 بود –  طبق اسنادی که بعدها تعدادی از روزنامهها آن را منتشر کردند –  اسناد نشان داد که این اقدام به درخواست و حمایت مالی عربستان سعودی صورت گرفت که هدف آن سرنگونی "جمال عبد الناصر"، رئیس جمهوری اسبق و ملی گرای مصر بود، در اینجا بود که سعودیها با آمریکاییها به هم رسیدند و آن را به فال نیک گرفتند! خاندان حاکم بر عربستان بعد از اینکه در تیررس 60 هزار نفر از نیروهای ارتش مصر قرار گرفتند، احساس خطر کردند، این نیروها در سال 1996 برای کمک به انقلابی که رژیم پادشاهی عقب مانده را در آن موقع نابود کرد، عازم شده بودند. این شرایط باعث به وجود آمدن نشانههای شکاف و اختلاف در خروج علیه ملک سعود بن عبدالعزیز، در میان خاندان حاکم شد که از جمله آنها جدایی شاهزاده طلال بن عبدالعزیز – پدر ولید – و پناهندگیاش به قاهره و چشم پوشی از لقب شاهزادگی بود، او گروه «تکیه گاه جزیره العرب» برای سعودیها را تاسیس کرد، به طور مسلم این گروه پیش از بازگشت طلال به سر منزل اطلاعات و فرمانبری بعد از تکیه بردارش فیصل بر مسند قدرت صورت گرفت.

همکاری سری و محرمانه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در سال 2005 زمانی که ریاض لغو تحریم کالاهای این رژیم در عربستان سعودی را اعلام کرد، علنی شد. 

عربستان سعودی این امید را داشت که لغو تحریم باعث پذیرش این کشور در سازمان تجارت جهانی شود. در دسامبر 2009 یونایتد پرس گزارشی از همکاری عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی برای مدیریت میدان گازی بزرگ در مرزهای ترکمنستان و آذربایجان منتشر کرد.

در ژوئن 2010 روزنامه انگلیسی "تایمز" خبری را منتشر کرد، مبنی بر اینکه عربستان سعودی با استفاده از حریم هوایی خود برای حمله به ایران موافقت کرده است، این روزنامه به نقل از منبع خلیجی که نخواست نامش فاش شود، افزود: عربستان سعودی مانور نظامی برای توقف دفاع هوایی در زمینه فرضیه عبور هواپیماهای رژیم صهیونیستی بر فراز این کشوربرای بمباران ایران برگزار کرد!

شاید آنچه گفته شد از عمق روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی پرده برداشته و ما را به سمت این باور سوق دهد که هماهنگی اطلاعاتی فعلی تنها در امتداد روابط گذشته طرفین صورت میگیرد و روند آن به خاطر احساس خطر در قبال نزدیکی آمریکا و ایران تشدید یافته است. رژیم صهیونیستی اصولا با قدرتمند شدن هر کشوری در منطقه که از فناوری هستهای استفاده میکند، احساس نگرانی می کنند؛ چرا که این امر ناقض طرح توسعه طلبانه صهیونیستی است.

اما سعودیها – و به طور کلی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس – بیم آن دارند که هزینه این نزدیکی را پرداخت کنند از این رو طبق آنچه که مسئول بلند پایه رژیم صهیونیستی به "باراک رافید"، خبرنگار نیویورک تایمز گفت، آنها شلوارهای خود را خیس کردهاند!

به همین خاطر آنها حمایتهای خود از گروههای تروریستی در سوریه را افزایش دادهاند و همچنین تلاش میکنند برای حزب الله در داخل لبنان مشکل تراشی کنند. ترور شهید راه مقاومت "حسان اللقیس"، انفجارهای ضاحیه، حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت و ترور "محمد شطح"، وزیر سابق لبنانی در همین راستا صورت گرفت و این در راستای سوء استفاده از خلأهای امنیتی با هدف بیثبات و ناامن کردن اوضاع داخلی لبنان است. همانند جاسوسی از شبکههای تلفن همراه توسط رژیم صهیونیستی و شبکه اطلاعاتی که دادگاه بین المللی از طریق تمرکز بر دادهها ارتباطی فراهم کرده است. سرتیپ "اشرف ریفی" در مورد این دیتاها میگوید: دستیابی به دیتاهای ارتباطی برای هرگونه سیستم امنیتی حرفهای عاملی اساسی و مهم است.

با دقت نظر در حوادث امنیتی اخیر لبنان مسائل زیادی توجه ما را به خود جلب میکند، نخستین آن حرفهای بودن ترورها و انفجارهای تروریستی و انتحاری و روش آنها نشان میدهد که محیطی مناسب برای این اقدامات وجود دارد، حال فرقی ندارد که مجریان عملیات از اسرائیل آمده باشند یا از عناصر داخلی باشند! همه این مسائل ما را به سمت این نتیجه گیری سوق میدهد که این عملیاتها نمیتواند بدون هماهنگیهای امنیتی صورت گیرد و با توجه به آنچه گذشت، آیا حق نداریم که سوال کنیم، عربستان سعودی طبق آنچه که در مورد سوابق این کشور گفته شد، در اقدامات تروریستی روی داده در لبنان دست دارد!؟

نظر شما
پربیننده ها