بریده‌ای از کتاب «موقعیت ننه» اثر رمضانعلی کاووسی

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در جبهه یک دستگاه آمپلی فایر داشتیم که روی حالت اکو یا تکرار تنظیمش کرده بودند. من آن را از حالت اکو برداشتم. نفر بعدی که آمد از دستگاه استفاده کند، وقتی فهمید اکو ندارد، واکنش جالبی نشان داد.»
کد خبر: ۶۵۵۴۱۹
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۰ - 06March 2024

تبلیغات، قات، قات، قاتبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، رحمت‌اللہ باباربیع یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «سال ۱۳۶۵ در مقر تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) چادر زده بودیم. من منشی گردان بودم و با بچه‌های تعاون و تبلیغات در یک چادر استراحت می‌کردیم. در این چادر یک دستگاه آمپلی فایر هم داشتیم.

بوق آن را بیرون از چادر روی یک پایه چوبی نصب کرده بودیم. تقریباً استفاده از بلندگو همگانی بود. هر کس از راه می‌رسید، دکمه‌های آن را دستکاری می‌کرد. بعضی وقت‌ها بچه‌ها عمداً آن را روی حالت اکو یا تکرار می‌گذاشتند.

یک روز صبح با یکی از نیرو‌های تدارکات کار داشتم. رزمنده‌ها در حال رفتن به مراسم صبحگاه بودند. وارد چادر شدم و میکروفون را برداشتم و گفتم: «برادر رضایی به واحد تدارکات.»، چون بلندگو روی حالت اکو بود، آخر کلمه تدارکات تکرار شد: «کات، کات، کات.» 

برای اینکه دیگر صدا تکرار نشود، بلندگو را از حالت اکو خارج کردم و به میدان صبحگاه رفتم. 

هنوز خیلی از چادرمان دور نشده بودم که برادری بسیجی که خیلی ساده و بی شیله پیله بود، به سمت چادر ما رفت و پشت بلندگو گفت: «برادر انصاری به چادر تبلیغات.».

چون آخر کلمه تبلیغات تکرار نشد، خودش سه بار گفت: «قات، قات، قات.»

بچه‌ها که در محوطه به خط شده بودند، زدند زیر خنده. تا مدتی این «قات، قات، قات» ورد زبان بچه‌ها شده بود.»

کتاب «موقعیت ننه» اثر رمضانعلی کاووسی

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها