سردار صادقی روایت کرد؛

از ماموریت‌ گردان 2 سپاه در پاوه تا شیرینی دیدار با امام

فرمانده گروهان سوم، گردان 2 سپاه گفت: رفتم خدمت امام، دیدم یک خانواده ساواکی آمده‌اند و طلب عفو دارند اما امام گفتند: من کاره‌ای نیستم و اینان به مردم ظلم کرده‌اند. امام برخواستند که بروند، رفتم خدمتشان و خودم را معرفی کردم و گفتم امام نیروهای گروهان می‌خواهند شما را زیارت کنند.
کد خبر: ۴۶۸۸۸
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۱ - 21May 2015

از ماموریت‌ گردان 2 سپاه در پاوه تا شیرینی دیدار با امام

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار "رضا صادقی" فرمانده گروه توپخانه 63 خاتم الانبیا(ص) در دوران دفاع مقدس و رزمنده گردان 2 سپاه در مراسم گرامیداشت یکصد شهید گردان 2 پادگان ولی عصر(عج) سپاه و گردهمایی رزمندگان این گردان اظهار داشت: گردان 2 سپاه ماموریتهای بسیاری در شهرهای مختلف و حفاظت از شخصیتها داشت. یکی از شیرینترین خاطره من در رابطه با ماموریتی است که به پاوه رفتیم. با شروع درگیریها در غرب کشور، یکی از شهرهایی که استقامت بسیاری داشت، پاوه بود.

وی ادامه داد: این شهر 3 روز در محاصره بود. شهید اصغر وصالی و دوستانش که به دستمال سرخها معروف بودند در دفاع از این شهر نقش مهمی داشتند و دموکراتها از این گروه میترسیدند.

صادقی با بیان اینکه من فرمانده گروهان سوم گردان 2 سپاه بودم، تصریح کرد: به ما ماموریت داده شد تا محاصره پاوه را بشکنیم. لذا به فرودگاه کرمانشاه منتقل و از کرمانشاه به روانسر رفتیم. از روانسر تا پاوه ارتفاعات بود و احتمال کمین خورد بود. ما صبر کردیم تا 2 گروهان از ارتش بیایند و در کنار آنان به پاوه برویم. آمدن نیروهای ارتش همزمان با صدور پیام تاریخی امام درباره پاوه شد که امام فرموده بودند "من دستور میدهم هرچه زودتر محاصره پاوه شکسته شود". ما به سوی پاوه حرکت کردیم. در مسیر احتمال درگیر شدن با دموکراتها و کومله بسیار زیاد بود.

وی خاطرنشان کرد: اما نیروها با قدرت و صلابت به مسیر خود ادامه دادند. به شهر که رسیدیم، مردم به استقبال ما آمدند و از دیدن ما خیلی خوشحال شدند. ضدانقلاب فجایع بسیاری را در آنجا به وجود آورده بود و برخی از افراد را با ضربهی کلنگ به شهادت رسانده بود. هوا گرگ و میش بود که به شهر رسیدیم. ما به منطقه آشنایی نداشتیم.

صادقی گفت: مردم اصرار داشتند که ما شب را مهمانشان باشیم. ما هم مواد غذایی به اندازه کافی به همراه نداشتیم. با شک و تردید، مهمان خانههای مردم شدیم اما برخلاف شک ما آنان به خوبی از ما پذیرایی کردند.

وی افزود: بنا بود ما در پادگانهای مرزی مستقر شویم. به همراه شهید چمران گشتی در منطقه زدیم. که در همین اثنا خبر رسید سنندج سقوط کرده است. شهید چمران به من دستور داد که به همراه نیروها در 3 پاسگاه مرزی که هرکدام در فاصلهی 20 کیلومتری از هم بودند، مستقر شویم. ما در آن ارتفاعات اسلحه به اندازه کافی نداشتیم و برقراری ارتباط نیز مشکل بود. در هر پاسگاه 20 نفر مستقر کردیم و 20 نفر نیز در پاوه نگه داشتیم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: ما سه ماه در آنجا ماموریت داشتیم. در آن مدت مواد غذاییمان بسیار کم بود و یک تعداد خوراکی از اهالی آنجا به جا مانده بود و درختهای باغهای مردم نیز ثمر داشت. آن وقت آیت الله خلخالی به عنوان حاکم شرع به آن منطقه آمده بود. گزارش را به ایشان دادیم و گفتیم اجازه است که ما از خوراکیهایی که مردم برجای گذاشتهاند استفاده کنیم که ایشان گفتند در حد نجات جان اجازه است. ما در آن ماموریت تلفاتی نداشتیم.

وی بیان داشت: اولین سمینار فرماندهان سپاه که در زمان ابوشریف شکل گرفت، من به حاج احمدآقا گفتم میخواهیم خدمت حضرت امام برسیم که ایشان موافقت کردند. نیروهای گروهان ما در پادگان ولی عصر(عج) مستقر بودند. با 3 اتوبوس عازم قم شدیم. به بیت امام که رسیدیم، آیت الله توسلی گفت نه باید وقت بگیرید. امام هم در اتاق است اگر خودتان میخواهید بروید ببینید. من رفتم خدمت امام، دیدم یک خانواده ساواکی آمدهاند و طلب عفو دارند اما امام گفتند: من کارهای نیستم و اینان به مردم ظلم کردهاند. امام برخواستند که بروند، رفتم خدمتشان و خودم را معرفی کردم و گفتم امام نیروهای گروهان میخواهند شما را زیارت کنند اما آقای توسلی نمیگذارند. امام دستور دادند که نیروها بیایند و اولین دیدار نیروهای گروهان با امام صورت گرفت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها