عضو هیأت تحقیق و تفحص از بنیاد شهید مطرح کرد

دلایل عدم تشکیل فراکسیون ایثارگران چیست؟/مطالبات ایثارگران از سال ۸۹ تاکنون پرداخت نشده است

در حالی که خانواده شهدا پاداش‌شان را از سال ۸۹ طلب دارند، شما نمی‌توانید یک مدیرکل، یک رئیس، یک عضو هیئت مدیره، یک وزیر یا یک معاون وزیر را پیدا کنید که مطالباتش پرداخت نشده باشد.
کد خبر: ۲۳۳۸۲
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۹ - 13July 2014

دلایل عدم تشکیل فراکسیون ایثارگران چیست؟/مطالبات ایثارگران از سال ۸۹ تاکنون پرداخت نشده است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس، چندی پیش، مجمع خبرنگاران و فعالان رسانهای دفاع مقدس، در نشستی به بررسی وضعیت و مشکلات جانبازان پرداخت که در این جلسه، جانباز «یوسف مجتهد» از فعالان حوزه جانبازان و ایثارگران و از مسئولان سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران و عضو هیأت تحقیق و تفحص از بنیاد شهید به عنوان مهمان ویژه به بیان مطالبی شنیدنی و گاه، تأثر برانگیز پرداخت. آنچه در پی میخوانید، بخش اول سخنان این جانباز از جان گذشته است.

* گوشهای از سوابق و فعالیتهای جانباز «مجتهد»

عضو سپاه خرمشهر بودم و روز ۲۴ مهر در آنجا مجروح شدم. سپس برای درمان چند ماه در تهران و در بیمارستان شهید مصطفی خمینی بستری بودم. بعد هم مجدداً به تشکیلات سپاه خرمشهر برگشتم تا اوایل سال ۶۴؛ اوایل سال ۶۴ به اسم دانشگاه که میخواهد باز شود آمدم به مشهد و سیزده - چهارده سال در سپاه مشهد ماندم.

در همان دوره تحصیل در سال ۷۳ از سپاه مامور به بنیاد شهید شدم؛ اوایل جنگ در همان دوره که در سپاه خرمشهر بودم، یک مدت مامور بنیاد شهید بودم؛ لذا این ارتباط با مجموعه ایثارگران و بنیاد شهید و بنیاد جانبازان از همان زمان آغاز شد.

بعد از فرمان مقام معظم رهبری درباره تجمیع نهادها تا اواخر سال ۸۸ هم در بنیاد بودم. در این مدت مسئولیتهای مدیرکلی بنیاد شهید لرستان، دبیرکل اشتغال بنیاد شهید کشور، معاون تعاون و امور اجتماعی بنیاد را بر عهده داشتم. همچنین در طرحِ تجمیع هم مدتی قائم مقام و بعد از آن ریاست دفتر مطالعات راهبری بنیاد و کمیسیون ماده ۱۶ رسیدگی به شکایات جانبازان را عهدهدار شدم.

با توجه به آشناییام با موضوعات متعدد ایثارگران، بعد از اینکه از بنیاد خارج شدم، برای مدتی در نهاد ریاست جمهوری بهعنوان همکار آقای رحماندوست (مشاور رئیس جمهور) مشغول به فعالیت شدم. ولی بعد از آن که مشاورت ایثارگران رییس جمهور جمع شد، برای دور نماندن از ایثارگران، به روزنامه همشهری رفتم و بخش ایثارگران روزنامه را راهاندازی کردم.

به موازات این فعالیتها، در راستای استیفای حقوق ایثارگران اگر لازم باشد در قالب قوانین و پیگیریهای بیرونی، به دیوان عدالت اداری، دستگاههای دولتی و نیروهای مسلح میرویم و حضور پیدا میکنیم. البته ناگفته نماند که در بحثهای قانونی، قبل از رفتن به روزنامه، به مجلس و مجمع تشخیص میرفتم.

به هر حال؛ الان هم مجلس یک سال است که موضوع تحقیق و تفحص از بنیاد را به ما سپردهاند که در مرحله نگارش نهایی نتیجه تحقیق و تفحص هستیم.


* برخورد عجولانه با مسائل ایثارگران

معمولاً در حوزههای مختلف ایثارگری موضوع معیشت خیلی مطرح میشود. دلیلش هم این است که این بیتوجهی باعث میشود بقیه مسائل هم تا حدودی تحت شعاع قرار بگیرد. یعنی تا وقتی مسائل ابتدایی درمان و معیشت را حل نکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که مسائل فرهنگی حل شده باشد.

الان متوسط سن ایثارگران نزدیک پنجاه سال است. طبیعی است که بحث مسکن خودش را بیشتر نشان میدهد. بحث درمان خیلی بیشتر خودش را برای جانبازان نشان میدهد. از آن طرف فرزندان اینها رشد کردهاند و بحث ازدواج و مسکن و شغلشان مطرح است. مجلس و دولت متوجه این قضیه نیستند. چون در قوانین هیچ آینده دوری دیده نشده است.

فرزندان شهدا که به سن اشتغال رسیدند، گفتند بحران اشتغال؛ یعنی کسی قبل از آن فکر نکرده بود که یک روزی سن اینها به هجده و نوزده سال میرسد؛ از خدمت سربازی هم معاف هستند؛ پس زمینه شغل و ازدواج و مسکنشان را باید فراهم کنیم! بنابر این بدون یک پیشینه کارشناسی، فقط با موضوع عجولانه برخورد کردند. لذا اگر به قوانین مراجعه کنید، میبینید غالباً دستخوش تغییر است.

ما در لایحه جامع، وقتی ایرادهایش را گرفتیم، یک نسخه از آن را که مشتمل بر هفتاد- هشتاد صفحه میشد را به دفتر مقام معظم رهبری و نسخه دیگری از آن را به تکتک اعضای شورای نگهبان و رئیس دولت هشتم هم دادیم.

 

این لایحه اگر چه در آخرین جلسه سال ۹۱ مجمع تصویب شد ولی هنوز ایراداتی در درونش وجود دارد؛ الان طرح خدماترسانی در کمیسیون اجتماعی مجلس در حال بحث است؛ طرحی که قرار بود مکمل قانون جامع باشد و آن را اصلاح کند، متأسفانه به دلیل نداشتن تفکر عمیق نمایندگان نسبت به برخی موضوعات آن، طرح آنگونه که انتظار میرفت مورد بررسی قرار نگرفت.

بهعنوان مثال هر روز موضوع درمان را بدون اینکه به این موضوع فکر کنند، عدهای سنشان به شرایطی رسیده که درمانشان نسبت به ابتدای جنگ موضوعیت بیشتری پیدا کرده، تغییر میدهند. یعنی مشخص است که قضیه برای آنها گنگ است. واقعیت مطلب را نفهمیدهاند و متوجه قضیه نشدهاند. البته شاید بعضیها هم نمیخواهند متوجه بشوند.

* عدهای نسبت به قوانین جاهلند و عدهای دیگر غافل

در بحث دستگاههای اجرایی، یک عده نسبت به قوانین، جاهل هستند و یک عده هم غافلند. مثل همینها که میگویند: «همه چیز برای فرزندان شهداست». بله؛ یک عده خاصهخواری میکنند. ولی وقتی عموم خدمات را بررسی میکنیم، میبینیم که مشکلات متعددی وجود دارد.

وقتی قانونی وضع میشود، دورترین نقطه کشور باید از این قانون بهرهمند شود. لذا شما وقتی به عمق جامعه ایثارگران ورود پیدا میکنید، مشکلات را در آنجا لمس میکنید. البته مشکلات در رده برخی فرزندان شهدا کمتر است، ولی عموم فرزندان شهدای بسیجی و فرزندان جانبازان روستاهای دور افتاده مشکل جدی دارند. به همین خاطر چون در تثبیت قوانین مشکل جدی داریم، با رؤسای مجلس فعلی و دوره قبل بحثهای مفصلی داشتهایم.

*درصدهای سفارشی!

زمانی که معاون تعاون بودم، برخی از وزرا و نمایندگان غالباً با سفارش هجوم میآوردند تا درصد جانبازی بگیرند؛ بعضیها هم نیامده میخواستند کارشان سریع حل شود و درصدشان را بگیرند. البته با این که برخیها درصدهای بی اساس گرفتند، اما خیلی از این افراد هم مدارکشان کامل بود. لذا بنده به آنهایی که مدارکشان کامل نبود به هیچ وجه درصد نمیدادم، ولی بعدها دیدم که به بعضیهایشان درصدهایی داده شده است.

* بیانصافی در حق جانبازان غیر مستخدم

در مجلس هفتم بحثی داشتیم راجع به اینکه تمام مقرارات مربوط به مستخدمین ایثارگر برای ایثارگرانی که مستخدم نیستند نیز تطبیق یابد، زیرا بی انصافی است که ما تمام مقرراتمان برای ایثارگران مستخدم است و ایثارگرانی که استخدام نشدهاند و به کسب و کار آزاد مشغولند، هیچ حمایتی از آنها صورت نگیرد.

بر این اساس پیشنهاد دادیم تا به هر ایثارگری که خودش مالک یا سهامدار است، دو یا سه برابر معافیت مالیاتی که به کارمندان داده میشود، معافیت مالیاتی تعلق گیرد. به هر حال خیلی تلاش کردیم، اما هنوز قانونی در این باره در مجلس تصویب نشده است.

* تفحصهای بی نتیجه!

چند روز پیش به خاطر تفحص از بنیاد شهید نامهای به مجلس ارسال کردم که این تفحصها فایدهای ندارند. چون بیش از پنجاه - شصت مورد تفحص انجام شده، اما یک موردش هم به سیستم قضایی ارجاع نشده تا با متخلفین و مجرمین برخورد شود.

*برداشتهای غلط از قوانین

در حوزه اجرا هم این مشکلات وجود دارد. یعنی در حوزه اجرا برداشتهای سلیقهای ما متفاوت است. در اجرا اگر مدیریتی بد قلق باشد، مثلا فرزندان شهدا باید خون دل بخورند تا بحث گروه و مقطع تحصیلیشان حل شود؛ آخر هم کار به دیوان عدالت اداری میکشد.

هشت سال رئیس کمیسون ماده شانزده بودم. از صد در صد شکایتهایی که ایثارگران و خانواده شهدا داشتند، ۸۵ تا ۹۰ درصدشان محق بودند؛ الان اطاله دادرسی بسیار است به همین خاطر ایثارگرانی هستند که برای یک امر ساده، نزدیک به یکی دو سال است میروند و میآیند.

* در پرداخت مطالبات جانبازان تسریع کنید

جالب است که در قانون جامع و سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری بحث حمایتهای قضایی از جانبازان هفتاد درصد هم گنجانده شده است. ولی دریغ از اینکه قوه قضاییه سیستمی طراحی کند که حداقل در بحث مطالبات اینها تسریع صورت گیرد.

قانون برنامه پنجم هم در بخش قضاییِ قانون جامع، سه ماه تا شش ماه را برای بحث دادرسی و رسیدگی به شکایت و صدور حکم گذاشته است. ولی الان که به قوه قضاییه مراجعه میکنید، رسیدگی به شکایتها زمان بسیار طولانی را صرف میکند.

*فرق مسئولان با خانواده شهدا

مطالبات ایثارگران در بعضی از جاها دارد متراکم میشود و هیچکس هم به فکر نیست. مثلاً یکی از موارد، بحث جانبازان حالت اشتغال است. چیزی نزدیک به ۹۲هزار جانباز حالت اشتغال داریم که از بنیاد حقوق میگیرند. بقیه که از دستگاهها و نیروهای مسلح میگیرند، مد نظرم نیست.

این ۹۲هزار نفر تقریباً در یک زمان هماهنگ و نزدیک به هم، سی سال سنوات خدمتشان فرا خواهد رسید. لذا موضوع پاداش پایان خدمتشان مطرح میشود. وقتی ناگهان موضوع پاداش پایان خدمت نود و چند هزار آدم مطرح شود، چه کسی اینها را جواب میدهد. در حالی که معاون اول رئیس جمهور دولت دهم دو سال زودتر پاداش پایان خدمتش را گرفت و هزینه عروسی فرزندش کرد.

این در حالی است که خانواده شهدا انتظار ندارند دو سال زودتر پاداششان را بگیرند؛ بلکه همان سر وقت، پاداش آنها را بدهند و آن را تکه تکه نکنند؛ برایشان کفایت میکند. در صورتی که خانواده شهدا پاداششان را از سال ۸۹ طلب دارند، شما نمیتوانید یک مدیرکل، یک رئیس، یک عضو هیئت مدیره، یک وزیر یا یک معاون وزیر را پیدا کنید که مطالباتش پرداخت نشده باشد.

*اقیانوسی به عمق یک بند انگشت

زمانی که آقای رحماندوست مشاور رئیس جمهور بود، قوانین آلمان و بعضی کشورها را مقایسه کردیم و قوانین متعدد و متنوعی را هم  تصویب کردیم که حجمش چند کتاب میشود؛ ولی عمق این قوانین به اندازه یک بند انگشت نیست. اما کشورهای دیگر وقتی به چنین موضوعاتی پرداختند، عمقش به اندازه حل مشکل آن فرد شده است. اگر در قوانین آن کشورها راجع به مسکن چیزی گفته شده، دیگر داستانهای ما را ندارند. بهعنوان مثال همین آئیننامههای مسکن را که هیئت وزیران تصویت میکند اگر بخوانید، متوجه میشوید که تا چه میزان ضمانت اجرایی دارد.

در بحث قوانین و حمایتهای قانونی از حقوق و مطالبات ایثارگران اگر به تأکیدات حضرت امام و مقام معظم رهبری دقت کنید، میبینید که چقدر به این موضوعات تاکید کردند، ولی متاسفانه غفلت میشود.

*داستان شئونات ایثارگری

رئیس دولت هشتم در آخرین روز مسئولیتش لایحه جامع خدمات رسانی به ایثارگران را تقدیم مجلس کرد که در ذیل ماده ۶۶ که الان به عنوان ماده ۶۶ در مصادیق آمده، نوشته شده بود که «اگر ایثارگران شئونات ایثارگری را رعایت نکنند، حسب آئین نامهای که به تصویت هیئت دولت میرسد،  بنیاد مجاز است بخشی از خدمات یا همه خدمات آنها را حذف کند.»

اصلاً این شئونات چیست؟ حد و حدود این شئونات چطور تعیین می شود. فرض کنید اگر جانبازی به مسئولی توهین کوچکی بکند، طبق این ماده، طرف متنی تنظیم میکند که این آقا خلاف شئونات عمل کرده است؛ بعد هم همه حقوق آن ایثارگر را با مشکل مواجه میکنند.

بحث ما این است که این در صلاحیت قوه مجریه نیست. اتفاقاً رسانهها باید بهصورت گسترده به این مسئله بپردازند تا بلکه حذف شود. با این حال هر طور شده آن را اصلاح میکنیم و نمیگذاریم در بحث مصادیق بماند.

البته فکر میکردیم که این قضیه حل شده است، ولی این موضوع را دولت قبل در قالب یک ماده مستقل یعنی ماده ۶۶ لایحه جامع به مجلس فرستاده بود تا اینکه رفت به شورای نگهبان و در جلساتی که با اعضای محترم شورای نگهبان داشتیم تا آنها این ماده را مغایر اصل ۸۵ قانون اساسی دانستند و بدین ترتیب لغو شد.

 

این موضوع گذشت تا دولت یازدهم که رویشان نشده این را بهعنوان قانون ببرند، به جای آن آئیننامه عملی مصادیق ایثارگران را تصویب کردند. یعنی بعد از هفت سال تازه یادشان آمده که این را تصویب کنند. لذا در اینجا آمدند باز هم در قالب ماده سیزده، این موضوع را وارد کردند؛ منتهی به شکلی دیگر و به یک معنا حتی وحشتناکتر از قبل.

بر اساس این ماده، اگر ایثارگری به حکم دادگاه به مسائل فساد اخلاقی و یا اقدام علیه امنیت ملی محکوم شود، از ایثارگری خارج خواهد شد. بدین ترتیب دو بار مجازات میشود. موضوع این جا است که حد و اندازه را هم تعیین نکردند. مثلا بگویند فساد اخلاقی اندازهاش (مصداقش) چیست؟

لذا بدین شکل شخص میتواند در فساد اخلاقی به جرم یک متلک گفتن یا به جرمی بزرگتر مجازات شود و در هر دو صورت هم بنیاد میتواند پرونده را ببندد و فرد را از ایثارگری خارج کند. اما خانواده آنها چه گناهی دارند؟ 

*درصدهای بیمبنای جانبازی

سقف جانبازی در هفتاد درصد مَندرآوردی است و این موضوعی است که آقای غروی در بنیاد زمان آقای کروبی پایه آن را چید؛ آن اوایل بهزیستی کمیسیونی داشت که جانبازان را برای تعیین درصد آنجا میفرستادند و آنها هم با معیارهای خودشان به موضوع رسیدگی می کردند.

بدین ترتیب آقای غروی ابلاغی زد و گفت که جانبازان دو عضو جسمی، هفتاد درصد؛ یک پا تا بالای زانو این قدر، تا پایین زانو این قدر، دست کاتب این قدر، دست غیر کاتب این قدر... و این شد مبنا. لذا این درصدبندی نه در استاندارهای جهانی و نه در استاندارهای کشور وجود دارد.

البته لایحه جامع پیشبینی کرده که درصد مطابق با استانداردهای بینالمللی اعلام شود، ولی هنوز کسی کاری نکرده است.

* تفاوت در تعیین ملاکهای ایثارگری

زمان ریاست جمهوری «آقا» در مشهد بودیم و من نظر ایشان را در خصوص بنیاد جانبازان جویا شدم که صراحتاً گفت: «بگذارید بنیاد برای رزمندگان جبهه بماند... » اما کسی توجه نکرد. زمان آقای فروزنده بحث بود که به موضوع کسانی که در خانه جانباز شدهاند بهعنوان قربانیان جنگ رسیدگی کنیم. کارت ایثار ندهیم، اما مثلا در زمینه حقوق بیشتر از ایثارگران بدهیم، ولی اسم ایثارگر را نگذاریم. چون عنوان ایثارگر را مجلس تعریف کرده که متاسفانه یک تعریف آرمانی است.

آقای فروزنده هم پاسخ جالبی داد و گفت که این مسائل را بگذارید برای بعد از مدیریت من! این چیزهای سخت را دوران ما نیاورید.. یعنی کسی حاضر نیست به این قضیه ورود پیدا کند.

*تشکلهای ایثارگری بیدار شوند

من تنها مرجعی را که برای پیگیری کار ایثارگران مناسب میدانم، جدای از بحث رهبری که مشغولیتهای ذهنی زیادی دارند، تشکلهای ایثارگری هستند. زیرا این مشکل فقط به دست خودشان حل میشود. بهعنوان مثال علت تصویبلایحه جامع در مجمع، تجمع چهارصد نفری بود که ایثارگران مقابل مجمع داشتند و بدین شکل توانستند آن را به جایی برسانند.

الان اگر چه ادعا میکنند بیش از چهل تشکل ایثارگری داریم، ولی مثل طلاب که گفته میشود وقتی طلاب رزق و روزی دولت را خوردند، از طلبگی خارج میشوند، الان تشکلهای ایثارگری هم چنین وضعیتی دارند، زیرا این تشکلها از بنیاد، ساختمان، پول و امکانات گرفتهاند.

تشکلهای مستقل هم چون بنیه مالی ندارند، نمیتوانند خودشان را اداره کنند، زیرا تشکلی که میخواهد جمع شود، هزینه دارد و اینطور هم نیست که خودشان بخواهند هزینهها را تقبل کنند. مثلاً همین «جانباز نیوز» که شهید «علی شکرالهی» مدیرش بود یا سایت فاشنیوز که «آقای ساقی» مسئولیت آن را بر عهده دارد، با همت شخصی خود ایشان که یک جانباز هفتاد درصدی ویلچری هم هست، راهاندازی شده است.

بنابر این چنین فعالیتهایی هزینه دارد و چون تأمین هزینهاش برای بخشی که میخواهد آزاد فکر کند و آزاد باشد ممکن نیست، چارهای باقی نمیماند جز اینکه خود به خود وابسته شوی.

*هجمه رسانهای لازم است

یک هجمه رسانهای در مورد بعضی از موضوعات جانبازان لازم است، زیرا اینطور نیست که یک بار نوشتیم و تمام شد؛ بحث درمان، موضوعی است که دائماً روزنامهها باید به آن بپردازند. درمان این بچهها در زمان جنگ که در آن مشکلات و بحرانها بودیم، آسانتر از الان بود. چون شما هر بیمارستانی که میرفتید با روی باز میدیدند و درمان میکردند و ریالی هم نمیدادید.

ولی الان به شما بُن میدهند و وقتی هم بنهایت تمام شد دیگر هیچی باقی نمیماند. علاوه بر این به هر مرکز درمانی هم نمیشود رفت، زیرا محدودیتهای بیمهای وجود دارد و این در حالی است که قانون میگوید 100 درصد هزینههای درمانی ایثارگران و افراد تحت تکفل باید تامین شود، اما بحث عمده مراکز درمانی این است که منابع مالی مورد نیاز برای این کار را در اختیارشان قرار نمیدهند.

*پی گیری مصداقی وضعیت جانبازان ایده آل نیست

رسانهها یک موضوع را بر اساس مصداقی آن هم برای یک جانباز پیگیری میکنند که بد نیست ولی ایدهآل هم نیست. لذا موضوعاتی مانند کارت هوشمند درمان برای جانبازان از مباحث مهمی است که باید از سوی رسانهها پیگیری شود.

الان تخلفات زیادی در ارتباط با درمان جانبازان مشاهده میکنیم، به نحوی که حتی برای دزدی، از پول درمان جانباز هم نمیگذرند! در صورتی که با کارت هوشمند همه این مشکلات حل میشود. چون در کارت هوشمند سابقه درمانی، عوارض و همه اطلاعات فرد ثبت میشود. ولی با این کار دکان خیلیها هم تعطیل میشود و این مشکل است!

*حکایت پیچیده ویلچر

نکته بعدی نقدی کردن خدمات است؛ یک سری خدمات مربوط به جانبازان غیر از درمان مثل تجهیزات را ناچاریم برای جانباز تهیه کنیم. مثلا ویلچر جزء مواردی است که در قانون پیشبینی شده است؛ ما الان میگوییم که بنیاد باید تهیه کند و این تهیه کردن هزار مفسده دارد؛ ما یک زمانی همه اینها را کدینگ کردیم و آقای دهقان هم انصافاً در این قضیه موافقت و حمایت  خود را اعلام کرد؛ ولی بعدش کلاه سرش گذاشتند و به راحتی دور خورد.

آنجا گفتیم که یک جانباز ویلچری، یک ویلچر بیرون میخواهد و یک ویلچر حمام میخواهد. بعضی از اینها هم ویلچر ایستا میخواهند. اینها عمر مفیدش هر چهار سال است، لذا ابتدای هر چهار سال، قیمت روزش دربیاید و پول ویلچر را به حساب خود جانباز بریزید.

گفتند امکان دارد که یک جانباز نتواند برود و ویلچر بخرد. گفتیم آنها را ستارهدار کنید. هر جانبازی آمد و گفت که خودتان برای من تهیه کنید، جلویش یک ستاره بگذارید و استثناً برای او بخرید. این چقدر به نظام بودجهای ما نظم میدهد.

شما چهار گروه جانباز دارید و به چهار سال تقسیم میکنید. خود به خود بهصورت گردشی سر موقع میرسد و میدهید. نوبت بعدی که رسید دوباره پول به حساب جانباز، واریز میشود. همه اینها در یک نظام، کدینگ و یکی دو مورد هم عملیاتی شد؛ ولی بعد زدند همه چیز را از بین بردند. چرا؟ چون همه باید در این مسیر بخورند!

*رقابت نیست

شرکتهای وارد کننده تجهیزات اگر بتوانند با بنیاد رقابت کنند، وارد میکنند. آن موقع شما در انتخاب آزاد هستید. مثلاً تایوان ویلچری را تولید کرده که 750 گرم یا یک کیلو و 750 گرم است. ما با این ویلچرهای سنگین تمام همسران جانبازان را هم ناقص کردیم! همسر جانبازان همه دیسک کمر و انواع مشکلات را پیدا کردهاند. چون باید ویلچر را بردارند و بگذارند صندوق عقب ماشین.

*پروتزهای قدیمی

در پروتز، بنیاد آمده یک مجموعهای تاسیس کرده که مشکلات خاص خودش را دارد. اگر مجال میدادند که بخش خصوصی وارد کند، حتما وضع بهتر میشد، چون کشور ما جدای از بحث جانبازان و معلولان و بهزیستی، کشور حادثهخیزی است. یعنی تصادف و زلزله و مسائل دیگری هست که خود به خود معلولان زیادی پدید میآیند.

لذا برای بخش خصوصی میصرفد. چون الان پروتزهایی که ما میدهیم با تکنولوژی روز فاصله دارد. مثلاً فردی سال گذشته، پروتزی را آورده بود که مثل ایمپلنتهای دندان در استخوان قرار میگرفت و جزء بدن میشد.

*جانبازان آواره بین دستگاهها هستند

مشکل دیگر اینکه مثلا فردی از آموزش و پرورش میآید به بنیاد، بنیاد میگوید که درمان شما به عهده دستگاهها است. لذا این بنده خدا الان چند ماه است که از سال میگذرد و آواره بین بنیاد و دستگاهها هستند. چیزی هم نیست که بگوییم که اگر امسال نشد سال آینده؛ درمان است. یعنی طرف اگر کارش را انجام ندهد، معلوم نیست که فردا زنده باشد که ادامه بدهد یا نه.

اینها بی تدبیری است. مسئولین ما عادت کردند که هم پیاز را و هم چوب را بخورند. یعنی ما هزینه میکنیم و پول را هم به قول معروف خرج میکنیم، ولی آن طرفش نتیجه خوبی نمیگیریم. در بخشهای اقتصادی انواع سرمایهها را هم گذاشتیم، ولی مثل اینکه ارث پدریمان است و خِساست به خرج میدهیم که حق جانباز و ایثارگر را به خودش بدهیم. در صورتی که حضرت امام و مقام معظم رهبری هم حکم شرعیاش را دادهاند.

روزی که حضرت امام حکم بنیاد مستضعفان را داد، صراحتاً گفتند "بنیاد جانبازان". کلمه مستضعفان حذف شد. بعد تمام اموال و داراییها رسید به جانبازان. اما این کار «ابتر» ماند و حق جانبازان به آنها پرداخت نشد.

*چرا فراکسیون تشکیل نمیدهند؟!

بیش از صد نفر ایثارگر در مجلس داریم. از جانباز ویلچری گرفته تا هفتاد درصد قطع عضوی.

میپرسید چرا اینها فراکسیون تشکیل نمیدهند؟ من هم میگویم وقتی یک نفر گروه اجتماعیاش تغییر کند، پیگیری این امور برایش سخت میشود. نمیخواهم بگویم که همه اینطور هستند. ولی اولش که میخواهند به مجلس بروند خیلی داغ و آتشی میگویند که ما میرویم و پیگیری میکنیم، ولی بعد از آن فراموش میشود.

 

* تبصره ۲ به کجا رسید؟ 

تبصره دو، تبصرهای بود که همزمان با ماده ۶۶ وارد شد و میگفت کسی که دارد حقوق ایثارگری میگیرد، دیگر نمیتواند حقوق دومی از دولت بگیرد. این تبصره در زمان ریاست جمهوری خاتمی نبود و در زمان احمدینژاد و مجلس هفتم آمد.

لایحه خدمات ایثارگران در تاریخ دوم دی ماه ۱۳۹۱ در مجمع تشخیص مصلحت تصویب شد. اما در اصلاح آن مشکل داریم که اصلاحش هم در کمیسیون اجتماعی مجلس زیر نظر آقای عزیزی دارد بررسی میشود. ببینید که یک آئیننامه هفت سال طول میکشد تا تصویب بشود.

تبصره ۲مصادیقش متنوع است. الان برداشتی که بنیاد از کنار تبصره ۲ دارد این است که میگوید حقوق ایثارگری را من از این به بعد قطع نمیکنم. ولی واقعیت این است که به استناد همین تبصره ۲ حقوق یک عده را قطع کردید. حالا که اصلاح شده چرا وصل نمیکنید؟ میگویند: دیگر وصل نمیکنیم.

میگوییم: این تبعیض نارواست. این اصلاً با قانون اساسی مغایر است. حقوق یک نفر را قطع نمیکنند، ولی حقوق فرد دیگری که مشابه ایشان است را برقرار نمیکنند. این خیلی خندهدار است. این مشکل خیلی جدی معضل درست کرده و حساب زندگی خیلیها را با مشکل مواجهه کرده است.

* پیگیری در حد یک روزنامه

الان در حد یک روزنامه که مطلب را بنویسیم، در حال پیگیری هستیم. البته در تفحص بنیاد شهید هم کارهایی شده است. این موضوعات را در تفحص داریم بهصورت نظام پیشنهادات به مجلس میدهیم. تمام مستندات جمع شده و در حال نوشته شدن است تا به هیئت رئیسه مجلس تقدیم کنیم.

در همه دنیا مطالباتی که در چرخه قانونی غیرممکن میآید، بوسیله آدمهای سمجی که گاهی زیر ماشین خوابیدهاند، وصول شده، ولی ما اصلاً در اینجا چنین چیزی نداریم.

بنابر این باید خود تشکلهای ایثارگری پیگیری کنند. من زیرآب آنها را زدم، چون فقط موضوع خاص خودشان را پیگیری میکنند. همین ایراد را ما به آنها داریم. میگوییم شما بیایید موضوعات عام و عمومی جامعه ایثارگری را پیگیری کنید. الان شیطنت میشود و مثلا تشکلهای فرزندان شهدا را با تشکلهای جانبازان مقابل هم قرار میدهند و تعارضی بین آنها ایجاد میکنند.

در مورد برنامه پنجم ما با یک پیگیری یک ماه و نیمه و فشار به همه نمایندگانی که میشناختیم، هفتاد تا هشتاد درصد مصوبات پیشنهادی دولت را اصلاح کردیم. 

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار