تشریح شرایط درمان و تشخیص جانبازان شیمیایی در گفت‌وگو با دکتر شهریار خاطری؛

محکمه بین‌المللی برای رسیدگی به شکایات شیمیایی وجود ندارد

چون داستان جنگ ایران و عراق یک مسئله سیاسی بود و بعد هم طرف دعوای ما به‌نحوی خیلی از کشورهایی هستند که در سازمان‌ها و محاکم بین‌المللی نفوذ دارند، چندان نمی‌توان امیدوار بود که پیگیری حقوقی وضعیت جانبازان به نتیجه برسد، ولی ناامید هم نباید بود.
کد خبر: ۲۳۲۳۳
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۱ - 09July 2014

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، دکتر «شهریار خاطری» به گفته خودش از مدت کوتاهی بعد از بمباران شیمیایی سردشت تاکنون با مردم این شهر در ارتباط بوده و طی ارتباط نزدیکی که در تمام این سالها با مصدومان شیمیایی داشته، حتی بسیاری از آنان را به اسم می‌شناسد. او پزشک و متخصص سم‌شناسی بالینی است که به واسطه تحصیلات و مسئولیتی که دارد، با بسیاری از ابعاد پرونده و مشکلات مصدومان شیمیایی ایران آشناست.

 
در فضای آرام و دلنشین موزه صلح، مهمان او شدیم تا به عنوان سخنگوی یکی از معدود سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در دفاع از حقوق همه مصدومان شیمیایی ایران و بررسی مشکلاتشان، گپ و گفت بدون تعارفی با وی داشته باشیم.
 
اگرچه شما یک پزشک هستید اما چون با پرونده مصدومان شیمیایی ایران در ابعاد دیگر هم آشنایید، شاید پرسیدن این سؤال از شما پر بیراه نباشد که چرا صدام و ارتش بعث، سردشت را هدف حمله شیمیایی قرار داد؟

نمیدانم اگر درباره اش اظهار نظر کنم چقدر صحیح باشد! گمانه‌زنی‌های متعددی وجود دارد. اول اینکه مدت کوتاهی بعد از حمله شیمیایی رژیم صدام به سردشت، عملیات گستردهای در آن منطقه انجام شد و قبل از آن، آمادگی‌های لازم برای عملیات مذکور در حال تدارک بود و تعدادی از مقامات اتحادیه میهنی کردستان عراق در قرارگاه‌های فرماندهی که در اطراف سردشت بود، ملاقات‌هایی را با ایرانی‌ها داشتند.
 
ضمن اینکه سردشت یکی از معدود شهرهای مرزی بود که در طول جنگ هیچگاه تخلیه نشد و مردم مقاوم آن، در شهر ماندند. اما در بسیاری از شهرهای مرزی که تا این حد به مرز نزدیک است ـچیزی قریب به ۱۰ کیلومترـ مردم ناچار شدند شهر را تخلیه کنند؛ اما در سردشت با وجود بمبارانها، مردم شهر را تخلیه نکردند و شاید به این دلیل هدف مناسبی برای تضعیف روحیه مردم و رزمندگان بود. در کل صدام در عملیاتی به نام عملیات «انفال»، مناطق کردنشین را بخصوص با سلاح شیمیایی هدف قرار داد.
 
مثل بمباران حلبچه که بعد از واقعه سردشت اتفاق افتاد؟
 
بله، حلبچه و قبل از آن دیگر مناطق کردنشین عراق. این عملیات در مقیاسی کوچکتر که بعد از جنگ ایران و عراق، تا سال ۶۸ هم ادامه پیدا کرد، حدوداً سه یا چهار سال طول کشید. بعضیها معتقدند حمله به سردشت هم بخشی از عملیات انفال بوده و صدام در فکر یک نسل‌کشی بوده است. خیلی از کشورهای دنیا هم عملیات انفال را تحت عنوان «نسل‌کشی» می‌شناسند.
 
در دنیا چقدر مسائل حقوقی مربوط به استفاده سلاح شیمیایی از طرف یکی از طرفین جنگ پیگیری شده و بهجایی رسیده است؟
 
در خیلی از کشورهای دنیا دعاوی را مطرح کردند و به نتایج هم رساندند. مثلاً در جنگ خلیجفارس، بعد از اشغال کویت آمریکایی‌هایی که در قالب نیروهای ائتلاف بودند، ادعا کردند مقداری مهمات شیمیایی عراقی در منطقه خمیسیه در جنوب عراق منفجر شده و ما در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفتیم و دعوایی را علیه بعضی از شرکتهای آلمانی بهنفع سربازان آمریکایی که تا شعاع مشخصی در آن منطقه بودند، مطرح کردند. دادگاهی تشکیل شد و شرکت «کال کلب» آلمان محکوم شد، درحالیکه هیچ ادله ای هم وجود نداشت کسی عارضه ای پیدا کرده باشد و فقط با حدسیات حکم را صادر کردند.
 
در حالیکه درباره مصدومان شیمیایی ایران، ما گزارشهای رسمی سازمان ملل را داریم که در این اسناد اسم و مشخصات کسانی که مصدوم شدهاند و شرح معاینات نماینده سازمان ملل و اسامی افرادی که به کشورهای اروپایی اعزام شدند هم هست و الان هم ۷۰ هزار نفرشان زنده اند با تمام مدارک.
 
در مورد بحث حقوقی جانبازان شیمیایی تا الان چه پی‌گیریهای حقوقیای از طرف ایران انجام شده است و به چه نتایجی رسیده اید؟
 
چون داستان جنگ ایران و عراق یک مسئله سیاسی بود و بعد هم طرف دعوای ما به نحوی خیلی از کشورهایی هستند که در سازمانها و محاکم بین المللی نفوذ دارند، خیلی نمی‌شود امیدوار بود که به نتیجه برسد؛ ولی ناامید هم نباید بود.
 
از طرف بقیه کشورهای دنیا هم، برای این ظلم دادگاهی صورت نگرفته است؟
 
تنها موردی که بوده پرونده یک تاجر هلندی به نام «فرانس فان آنرات» بوده است که زمان جنگ ایران و عراق، مواد شیمیایی را از کشورهای اروپایی خریداری و از طریق بندر عقبه اردن به عراق ارسال میکرد و عراق آنها را برای ساخت بمبهای شیمیایی استفاده میکرد. آنرات سالها تحت حمایت صدام در عراق زندگی میکند و بعد از سال ۲۰۰۳ به هلند بازمیگردد. وقتی این جریان لو می‌رود، آنرات تحت تعقیب قرار می‌گیرد و دادستان شهر لاهه هلند او را تحت پیگرد قرار می‌دهد و در سال ۲۰۰۴ بازداشت میشود.
 
ایران هیچ نقشی در این شکایت و دستگیری نداشت؟

بهصورت مستقیم خیر. دادستان شهر لاهه علیه آن فرد اقامه دعوا کرد که دادگاه بین المللی معروف لاهه (دیوان بین المللی کیفری) هم نبوده است، بلکه دادگاه شهر لاهه بوده است.
 
تنها نقشی که ایران داشت اینکه با هماهنگی وزارت خارجه و سایر نهادهای مربوطه، هیئتی از طرف همان دادگاه به ایران آمدند و با مصدومین و گروهی از کارشناسها مصاحبه و گفت‌وگو کردند و در سال ۲۰۰۵ دادگاه تشکیل شد و گروهی از جانبازان شیمیایی بعنوان شاهد به هلند رفتند و در نهایت آنرات محکوم شد به ۱۵ سال حبس (و در دادگاه تجدید نظر به ۱۷ سال حبس) و الان هم در زندان است.
 
دعاوی دیگر به جایی نرسیده است. یک سری از پرونده‌ها تشکیل شده است اما عملاً محکمه‌ای بین المللی که صلاحیت رسیدگی به این مسئله را داشته باشد، الان وجود ندارد.
 
یعنی هیچ دادگاهی در حال حاضر این صلاحیت را ندارد؟ همه نمونه هایی که درباره سلاحهای شیمیایی صدام داریم، چه شرکت کال کلب آلمان و چه آن دادگاه در فرانسه بر سر توقیف یک کشتی عراقی در یکی از بنادر فرانسه، که از انگلستان مواد شیمیایی حمل می‌کرد، تشکیل شد. یعنی از طرف ما هیچ اقامه دعوایی صورت نگرفته؟
 
ببینید چند راه وجود دارد برای اقامه دعوا؛ یکی محاکم بین المللی است مثل دادگاه لاهه و... که هیچکدام صلاحیت رسیدگی بهاین پرونده را ندارند.
 
چرا؟
 
چون رسیدگی به این موضوع در دستور کارشان عنوان نشده است. مثل دیوان بینالمللی دادگستری یا ICJ که برای رسیدگی به دعاوی بین دولتهاست و دعوایی که مطرح میشود باید با توافق طرفین باشد، یا دادگاه بین المللی کیفری ICC که بعد از سال ۲۰۰۲ تشکیل شده است و تنها صلاحیت رسیدگی به جرائمی را دارد که بعد از تشکیل این دادگاه رخ داده است.
 
تنها راهی که می ماند مراجعه به دادگاه‌های کشورهای ثالث است. مثلاً ایران و عراق با هم در جنگ بودهاند و ایران در دادگاهی در فرانسه یا بلژیک، علیه شرکتهایی که اتباع همان کشورها یا دیگر کشورهای اروپایی بودهاند، اقامه دعوا کند،
 
در بعضی از موارد این رویه به گونه ای است که رسیدگی به این جرائم مشمول مرور زمان میشود. یعنی شما تنها تا مدت زمانی مثلاً ۲۰ سال پس از وقوع جرم میتوانید از فردی که تبعه آلمان است، اقامه دعوا بکنید و اگر این زمان بگذرد دیگر نمیتوانید، که متأسفانه مسئولان به این مسئله دقت کافی نکرده اند و الان موضوع مصدومان شیمیایی دیگر در برخی کشورها قابل پیگیری نیست.
 
رویه قضایی بعضی از کشورها این نیست؛ یعنی میشود تا سالها بعد این اقدام را انجام داد، اما هنوز از طرف کشور ما حرکات مؤثری انجام نشده است و این امر مستلزم به کارگیری وکلای خبره بین المللی و حقوقدانان آگاه و شجاع است.
 
در بعضی از کشورها دادگاههای داخلی صلاحیت بین المللی دارند، به این معنی که مثلاً من میتوانم علیه تبعه کشور x در کشور y اقامه دعوا کنم. مثلاً به دادگاهی در کشور فرانسه مراجعه کنم و از شرکت آلمانی به دلیل کمک به عراق برای استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران، شکایت کنم.
 
راه بین المللیای برای اقامه دعوا در سازمان ملل یا نهاد دیگری وجود ندارد؟
 
در موارد مشابه یعنی جنایات جنگی که تا قبل از تأسیس دیوان بین المللی کیفری رخ داده است، تنها راهی که برای محاکمه جنایتکاران جنگی وجود دارد، این است که براساس قطعنامه سازمان ملل متحد، یک دادگاه بین المللی خاص تشکیل شود. مثل ICTY یعنی دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایات جنگی در یوگسلاوی، که بعد از جریان جنگ بالکان و در سال ۱۹۹۳ تشکیل شد، یا ICTR که دادگاه رسیدگی به نسل‌کشی رواندا بود و در سال ۱۹۹۴ تأسیس شد.
 
درخواست تشکیل این دادگاه خاص از طرف چه کسی باید باشد؟ آیا ایران میتواند اقدام کند؟
 
البته ایران بعنوان عضو سازمان ملل متحد این حق را دارد که درخواست چنین دادگاهی را بکند، اما ملاحظاتی وجود دارد. اولاً اینکه 30 سال از این موضوع میگذرد و اینکه شورای امنیت بیاید به دفاع از ایران چنین کاری را بکند تقریباً محال است! فعلاً که دارد علیه ما قطعنامه صادر میکند.
 
از طرفی اعضای دائم شورای امنیت، تقریباً همگی از حامیان رژیم صدام بودند و هیچگاه علاقه مند به پیگیری موضوع کاربرد سلاح شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران نیستند.
 
به دلیل همین نظام سیاسی ناعادلانه، همانگونه که شاهد بودیم حتی اساسنامه دادگاه محاکمه صدام و سران رژیم بعث هم بهگونهای تدوین شد که صلاحیت رسیدگی به موضوع جنایات جنگی علیه ایران را از این دادگاه سلب کرد و موضوع حملات شیمیایی علیه ایران هیچگاه در این دادگاه مطرح نشد.
 
به جز جانبازان شیمیایی که شواهد زنده ما در استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ علیه ایران هستند، ما چه اسناد دیگری داریم؟
 
مهمترین سند ما هفت گزارش رسمی از سازمان ملل است. شش تیم تحقیقاتی سازمان ملل در فاصله سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ به ایران آمدند و دبیرکل وقت سازمان ملل یک تیم از کارشناسان پزشکی را نیز به اروپا فرستاد تا مصدومان شیمیایی که در بیمارستانهای آنجا تحت درمان بودند، معاینه شوند و همه اینها با جزئیاتش منتشر شده است.
 
باقیمانده بمبها را دیده اند و جزئیات آنها را ثبت کردهاند. مواد را نمونه برداری کردهاند و به آزمایشگاههای کشورهای مختلف منتقل کرده اند که هنوز هم در همان کشورها موجود است. همه اینها سند ثبتی و شماره خورده سازمان ملل است و علاوه بر این، هنوز هم نمونه ها و بقایای آن سلاحها در مراکز نظامی باید موجود باشد و متقن‌ترین سند ما هستند. علاوه بر آن صلیب سرخ در زمان حادثه، گزارش تهیه کرده است و بهاندازه کافی سند و مدرک وجود دارد.
 
طی تحقیقات ما از طرف روزنامه های درجه یک دنیا مثل نیویورک تایمز، واشنگتن پست و... حدود ۳۰۰ مقاله منتشر شده است که در آن اعتراف کردند چه کسانی در اینخصوص به عراق کمک کرده و چه کسانی از این سلاحها استفاده کردهاند که همه اینها جمع آوری شده است. تحقیقات دانشگاهی متقنی هم از سوی پژوهشگران کشورهای اروپایی و آمریکایی در زمینه استفاده صدام از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران به صورت کتاب موجود است که کاملاً محکمه پسند و قابل استفاده است، از جمله کتاب «سوداگری مرگ» نوشته آقای تیمرمن آمریکایی و کتاب «رابطه زهرآگین» از آقای هیلترمن هلندی.
 
در باقی کشورهای دنیا این پیگیریها به چه نحوی صورت میگیرد یعنی حاکمیت به دنبال این حق‌خواهی است یا نه گروهها و سازمانهای مردم‌نهاد آن را پیگیری میکنند؟
 
این کارها اصولاً در تمام دنیا با همکاری NGOها پیگیری میشود. در ایران سازمانهای مردمنهاد کم هستند و باید تعداد بیشتری برای پیگیری و مطالبه یک حق وجود داشته باشد که نمونهاش را ما در ایران در مورد خونهای آلوده داشتیم که NGOها اصلاعرسانی کردند و پیگیری کردند تا بالاخره حقشان را گرفتند. حالا ده‌ها هزار نفر شیمیایی شده‌اند.
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار