حجت الاسلام پناهیان:

نیاز ما به آموزش معارف اسلامی، تدریجی و مداوم است

استاد دانشگاه هنر گفت: یکی از تفاوت‌های نسخه‌های دینی با نسخه‌های دنیایی، برای درمان دردهای انسان، این است که دارو کارکرد یکسانی برای بیمار دارد اما نسخه‌های دینی این‌طور نیستند،این نسخه‌ را هرچه بیشتر بفهمیم و بشناسیم بیشتر اثر دارد.
کد خبر: ۲۳۱۹۷
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۵ - 07July 2014

نیاز ما به آموزش معارف اسلامی، تدریجی و مداوم است

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از تسنیم، کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزهداری» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهرهبرداری بهتر از ماه مبارک رمضان است که با بیانی ساده و روان به رشتۀ تحریر درآمده است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیدهای از این کتاب به استقبال روزها و شبهای قشنگ ماه مبارک رمضان میرویم. بخش هفتم از این گزیدهها را در ادامه میخوانید:

رمضان ابتدا انسان را نگاه میدارد، سپس او را وادار به نگاه میکند، و بعد رها میکند تا...

نباید در رمضان بیارمیم و به رمضان بگوییم ما را با خود ببر. دستورات دینی هیچیک به اینصورت در انسان تأثیر تامّ خود را نخواهند گذاشت. مگر تبلیغات و تربیت دینی، به شیوۀ غربی است که بیاید و انسان را مسخ کند و با خود ببرد؟ روش دین این است که ابتدا انسان را بیدار میکند، بعد او را به حرکت فرا میخواند. آنهم باز نه به شیوهای که استقلال و ارادۀ انسان را به هر وسیلهای سلب نماید و او را وادار کند.

اگر کسی به زندگی در مدل غربی عادت کرده که مثلاً پای یک برنامۀ جذاب تصویری بنشیند و یا در آن برنامه شرکت کند و آن برنامه هم با تسخیر کردن عقل و احساس او، با وارد شدن از ناخودآگاهِ فرد، به روح او نفوذ کند و در او تأثیر بگذارد، چنین کسی باید فکر تأثیرپذیری از رمضان را از سر خود خارج نماید.
شهر خدا، نعوذ بالله، شهرفرنگ یا شهربازی نیست که با فرو غلتاندن بازیخوردۀ خود در غفلت، او را سرمست کند و لبریز از شور بیشعوری نماید. رمضان ابتدا انسان را نگاه میدارد، سپس انسان را وادار به نگاه میکند، و بعد رها میکند تا به سوی آنچه از خوبیها که خودت دیدهای و دریافت کردهای بروی.

معلوم است که ما در ماه مبارک رمضان، مهمان خدا هستیم و خدا خودش به عنوان میزبان، پذیرایی از بندگانش را به عهده گرفته است. هرکس در این مهمانی در هر مرتبهای وارد شود، بدون پذیرایی خارج نخواهد شد. همه حداقلی از بهره را خواهند برد. اما بیشک کسانی بیشتر بهره میبرند که بنا دارند بیشتر بهره ببرند و خود را برای این مهمانی مهیّا کردهاند. حیف است که بدون آمادگی وارد این مهمانی بشویم و با حسرت فرصتهای از دست رفته از آن خارج شویم.

آدمهای بد، ابتدا حداقلی شدند، بعد به اینجا رسیدند

آدمهای حداقلی که به تماشای این خوان پر نعمت بسنده میکنند و تا بهرهای ناچیز قانع میشوند، معمولاً بسیار حسرت زده میشوند؛ چون ابتدا در خود نمیبینند که بتوانند زیاد بهره ببرند و این خودباوری را ندارند، و یا نیاز بالایی در خود احساس نمیکنند و حداقل فواید را برای خود، کافی میدانند. و در انتها هم متأسّف میشوند، چون میبینند: هم میتوانستهاند بیشتر بهره ببرند و هم به آن فواید، بسیار نیاز داشتهاند. معلوم نیست شیطان چگونه انسان بینهایتطلب را فریب میدهد و او را به حداقلها قانع میکند.

آدمهای حداقلی کمکم آنقدر بد میشوند که از چشم خدا هم میافتند و دیگر مخاطب خیلی از نصایح خداوندی هم قرار نمیگیرند. آدمهای بد هم از اول آدمهای بدی نبودند، ابتدا حداقلی شدند، بعد به اینجا رسیدند. اشکال آدمهای حداقلی این است که معمولاًدر همان حداقل هم باقی نمیمانند و سقوط میکنند و از آنهم کمتر میشوند. در حالی که اگرچه حداقل را باید داشت و قدر آن را هم دانست ولی آن را آغازی برای صعود باید قرار داد، و قدم را برای جای بالاتری باید برداشت، نباید به کم بسنده کرد.

1. کمک «آگاهی» به افزایش اثر روزه/ تفاوت نسخههای دینی با نسخههای دنیایی

راه اول این است که آگاهیهای خود را افزایش دهیم. همینکه بدانیم ماه خوب رمضان چیست و چگونه است و از اسرار و احوالش باخبر شویم، این خود بهرۀ ما را از رمضان بالا میبرد. وقتی نگاه ما به رمضان، نگاهی آشنا و عارفانه باشد و عالمانهتر وارد رمضان شویم، این خود، ثواب عمل ما را افزایش میدهد.

یکی از تفاوتهای نسخههای دینی با نسخههای دنیایی، برای درمان دردهای انسان، این است که اگر شما مثلاً آثار آنتیبیوتیک و آثاری را که مصرف آن در بدن شما دارد، ندانید، صِرف مصرف آنتیبیوتیک اثر خود را میگذارد و کار خودش را انجام میدهد. نیازی به سواد و آگاهی شما ندارد. اگر دارو را بخورید، چه متخصص باشید، چه عامی باشید، دارو کارکرد یکسانی خواهد داشت. اما نسخههای دینی اینجور نیستند. این نسخهها را هرچه بیشتر بفهمیم، و داروهایش را هرچه بیشتر بشناسیم، بیشتر اثر خواهد داشت. معرفت در تأثیرگذاری رفتارهای دینی بویژه افعال عبادی نقش بالایی دارد. به حدی که انجام اعمال توصیه شده در دین، به قدر معرفت انسان، به قدر عقل آدمها، و به قدر دقت آدمها، بر روی انسان اثر میگذارد.

رمضان میآید و میرود و بالاخره ما هم، روزه میگیریم، قرآن و دعا میخوانیم و ...، اما اگر بدانیم روزه و رمضان، چگونه میخواهند در ما اثر بگذارند، میتوانیم به پرثمر و پراثرتر بودن روزه در جان خود، کمک کنیم و استفادۀ بیشتری از این ماه ببریم. حتی اگر کار خاصی را هم در اثر این آگاهیها انجام ندهیم. همچنان که امام سجاد(ع) از خدا تقاضا داشتند: «وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ؛ خدایا شناخت برتریهای رمضان را به ما الهام کن.»(1)

انواع تأثیرات آگاهی

1. ارزش و نور فینفسۀ علم:

اگرچه دانایی کموبیش در علاقهمند ساختن و انگیزهمند کردن انسان برای رفتار بهتر، تأثیرات طبیعی خود را دارد، و معمولاً به طمع این تأثیرات است که به توسعۀ علم و آگاهی توصیه میشود، اما نباید به نور ذاتی و فینفسۀ علم بیتوجه باشیم. هم خدا برای علم و عالم ارزش قائل است و هم آگاهی جان انسان را ارزشمند میسازد.

2. اصلاح «نگرش» به کمک «آگاهیها»:

باید در کنار «آگاهی»، از «نگاه» و «نگرش» هم سخن گفت. وقتی یک سلسله آگاهیها در کنار هم به ترتیبی قرار بگیرند که بتوانند نگاه و برداشت کلی ما را تغییر بدهند و بهبود ببخشند، اینجا اتفاق مهمتر و اساسیتر دیگری هم افتاده است؛ و آن اینکه ما «نگرش» مناسبی به رمضان پیدا کردهایم. و این مهمتر از اضافه شدن صِرفِ چند آگاهی است. به حدی که باید گفت ارزش آگاهیها، گاهی به این است که تا چه حدّ توانسته باشند موجب «ایجاد یک نگرش صحیح» یا «اصلاح یک نگرش موجود» شده باشند.

شاید اولین اثر علم در میدان اندیشه همین باشد که بتواند با غرق نشدن در آگاهیهای جزئی و با به دست دادن یک نگاه کلی به عالَم یا مجموعۀ مربوط به موضوع مورد مطالعه، نگرشهای اساسی و بنیادین انسان را تغییر داده و یا بهبود بخشد و در افقی مناسب، مایۀ درک بهتر حقایق عالم بشود.

3. «تفکّر» در آگاهیها:

باز در میدان اندیشه، هنوز به میدان علاقه و عمل نرسیده، قدم دیگری نیز وجود دارد، که آن «تفکر» است. مرور عاقلانۀ آگاهیها و ایجاد ربطهای مناسب بین آنها، حتی اگر برای کشف مجهولی نباشد، جدا از افزایش و فربه ساختن علم موجود، وجود انسان را هم بسیار نورانی میکند. کما اینکه امام صادق(ع) فرموده است: «کَانَ أَکْثَرَ عِبَادَةِ أَبِیذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ التَّفَکُّرُ؛ اکثر عبادت ابوذر(رحمتخدابراوباد) تفکر بود.»(2) و در قرآن کریم تفکر در هنگامۀ عبادات و در مقدمۀ مناجات، از جایگاه ویژهای برخوردار است: «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار؛ همان کسانیکه خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده (در همۀ احوال) یاد میکنند، و در خلقت آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند) پروردگارا! تو اینها را بیهوده نیافریدهای، تو منزهی، پس ما را از عذاب دوزخ حفظ فرما.»(3) ببینید چقدر قشنگ خدا در میان ذکر و دعا، جای تفکر را باز کرده است؛ آنهم تفکر دربارۀ خلقت آسمانها و زمین و بیهوده نبودن آنها. راستی، خوب است هنگام بیدار شدن برای نماز شب و عبادت سحر، ابتدا این آیه خوانده شود.(4)

گاهی «آشنایی» مانع آگاهی میشود/ معارف معنوی به مرور به دست میآید

از کسب آگاهی بهسادگی عبور نکنیم، آیا ما دربارۀ رمضان به قدر کافی آگاهی داریم؟ اجازه بدهید بهجای پاسخ به این سؤال از یک مانع یادگیری صحبت کنیم. و با نصیحت به خودمان بگوییم: ما نباید خیلی راحت خود را عقل کل و علم کامل بدانیم و با شنیدن بخشی از مطالب در ذیل هر موضوع، آن موضوع را دانسته شده و سخن دربارۀ آن را برای خود تکراری تلقّی کنیم.

یکی از برخوردهای عوامانه با علم، همین است که عوام با کمترین شنیدهها در یک موضوع، احساس استغنا میکنند و دقت برای درک معارف فراوان باقی مانده را از دست میدهند، خصوصاً دربارۀ معارف دینی. مثلاً یک چیزهایی از معاد میشنوند و بعد تا در جایی حرفی بشنوند که از کلمات آشنای شنیده شده دربارۀ معاد، کلمهای در آن باشد، میگویند ما از این حرفها زیاد شنیدهایم و یا همۀ اینها را بلدیم.بهتر است راه یادگیری را هیچگاه بر خود نبندیم و امکان ندانستن و کمی اطلاع را از هر احتمال دیگری بیشتر بدانیم. نباید آشنایی را با آگاهی اشتباه بگیریم؛ آشنایی به معنای سطحی کلمه و آگاهی به معنای عمیق کلمه.

اساساًً یک نگرش کامل و عمیق، خصوصاً در زمینۀ معارف الهی و انسانی، به «مرور» به دست میآید، نمیشود راه صد ساله را یک شبه پیمود. حتی آنان که گاهی فکر میکنند این راه را یک شبه طیّ طریق کردهاند و با وقت گذاشتن، به یکباره، حجم انبوهی از معارف را آموختهاند، در مقاطعی باید برگردند و آن را دوباره مرور کنند، و راه یک شبه طی شده را، در روز، آرام بپیمایند، و بر آنچه دریافتهاند دقتی دوباره و چندباره بفرمایند.

به بیانی دیگر، آنان که امسال برخی معانی را از معارف رمضان بهخوبی درک میکنند، وقتی سال بعد در فراقت و دقتی دوباره به آن معارف بازمیگردند، بیتردید معانی متفاوتِ تازه و عمیقتری را دریافت خواهند کرد. این یکی از ویژگیهای خاص معارف معنوی است. علامۀ طباطبایی، مفسّر عظیمالشأن، که هر روز برنامۀ قرائت قرآن داشتند، دربارۀ دریافتهای تازۀ خود از قرآن، قریب به این مضامین میفرمودند: من هر بار که قرآن را مطالعه میکنم، حتی اگر یک بخش را در فاصلۀ نزدیک، چند بار مرور کنم، هر دفعه با مطالب تازهای برخورد میکنم و قرآن برایم حرف تازهای دارد.(5)

نیاز ما به آموزش تدریجی و مداوم معارف دینی

نهتنها دوران آموزش معارف دینی به سهولت پایان نمیپذیرد و درک دقیق معنوی به سرعت شکل نمیگیرد، بلکه ما در هر مراجعه، معانی تازهای از مطالب تکراری دریافت میکنیم. پس بهتر است از همین ابتدا، برنامهای برای آموزش تدریجی و مداوم معارف دینی برای خود قرار دهیم و سهمی از اوقات خود را به صورت دائمی برای فراگیری و تدبّر در آموختهها و مرور اندوختهها کنار بگذاریم.

از سوی دیگر ما به کسب معارف جدید هم بسیار محتاجیم. و میدانیم هر سخن تازهای، در ساختن انگیزه، نیرویی تازه به انسان میبخشد، و راه جدیدی را فراروی ما قرار میدهد. هر آگاهیای میتواند غفلت دیگری را از ما سلب کند و دریافت نویی از حقایق عالم به ما ارائه کند. نور علم هم بهجای خود، که جان ما همیشه نیازمند نور است و راه راحت کسب نور از علم و معرفت دینی، برای ما گشادهترین راه است.

چطور خیلی از افراد عوام، بدون آگاهی، به درجات بالایی رسیدند؟

ممکن است بپرسیم چطور خیلی از افراد عوام و بیسواد بودهاند که علیرغم ندانستن آثار تربیتی روزه و سایر عبادات، و تنها با انجام کارهایی که خدا گفته، به درجات بالایی رسیدند؟ خُب، آنها از حداقل اثرات روزه استفاده کرده و به آن درجات بالایی رسیدهاند. چون حداقل اثر روزه، باز هم خیلی زیاد است. اما آنها هم اگر علم بیشتری داشتند خیلی بیشتر رشد میکردند. از طرف دیگر بعضیها با وجود اینکه با آثار تربیتی اعمال آشنایی دارند، نهتنها رشد نکردند بلکه نسبت به دیگران تنزّل و عقبگرد هم کردهاند، چرا دانستن این آثار برای آنها فایده نداشته است؟ باید گفت ضمن اینکه تشخیص درجات انسانها کار سختی است، اما درست است؛ انسانهایی بودهاند که با وجود دانستن، سقوط کردهاند. در قرآن هم به این گروه اشاره شده است، اما عیب اینها در علمی نبوده است که در سر دارند، عیب اینها مرضی است که در دل دارند. اینها قلبشان ایراد داشته که علمشان هم به دردشان نخورده است.

2. «احساس» و راه عاطفی برای رسیدن به رمضان برتر

مراد از راه عاطفی برای رسیدن به یک رمضان برتر، آن است که ما با ازدیاد احساس و علاقههای خود نسبت به ماه رمضان و آنچه مرتبط به اوست، قیمت رمضان خود را بالاتر ببریم و با بهتر کردن احساس خود به ماه خدا، بهرۀ خویش را از آن بیشتر نماییم. کشش روحی، سطح علاقه، و نوع احساسی که انسان دربارۀ این ضیافت و دستور الهی روزه پیدا میکند، و محبتی که نسبت به مبدأ و منتهای این دستور دارد، مهمترین عامل تعیین کنندۀ ارزش رمضان هرکسی است. اگر قیمت هرکس به قدر قدرشناسی او از خدا، نعمات و اوامر اوست، قیمت رمضان هر روزهدار هم به میزان ارادت او به میزبانی خداست. و راه ارتقاء این قیمت هم، همان تعمیق تعلّق خاطری است که به این ضیافت میتواند داشته باشد. مبادا جزء کسانی قرار بگیریم که خدا درباره آنان فرمود: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه؛ آنچنان که باید قدر خدا را ندانستند.»(6)

اساساًً میزان علاقه به خدا، میزان عمق عقیدۀ آدمها را نشان میدهد و مقدار محبت به او، معیاری برای سنجش طهارت باطن است از تعلّق خاطر به غیر خدا. علاقه به اوامر خدا هم در پی شدت ارادت به او پدید میآید. یا به این دلیل که «این دستور»، ما را به او میرساند و یا در مرتبهای بالاتر، به این دلیل که «این دستور»، از جانب او آمده است.

طبیعی است دوستی با خداوند هم مانند هر محبت دیگر به چیزهایی که به محبوب مرتبطند هم سرایت کند. عشق به عبادت، هم ناشی از علاقۀ عبد به معبود است، و هم شاخصی است برای ارزیابی میزان ارادت ما به خدا. همچنان که رسول خدا(ص) فرمودهاند: «أَفْضَلُ النَّاسِِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ ... ؛ برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد، پس آن را در آغوش کشد و بدان محبت ورزد و بدنش را بدان مشغول دارد ...»(7)

تقدیر امام سجّاد (ع) از دلبریهای رمضان

شاید به همین دلیل باشد که در آداب رمضان از ما خواستهاند مبادا در هنگام صیام لحظهای بگوییم ایکاش روزه نبودیم و ایکاش میتوانستیم از خوردن و آشامیدن لذت ببریم. و به همین دلیل است که امام زینالعابدین(ع) در مناجات خود با ماه رمضان به وضوح با این ماه عزیز عشقبازی کرده و در عباراتی به یاد ماندنی از دلنشین بودن این ماه و دلبریهای او تقدیر میکنند.

در دعای وداع با ماه رمضان، اینگونه میفرمایند: «فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا، وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا؛ پس ما با او وداع میکنیم؛ (همانند) وداع با کسی که جداییاش برای ما سخت است و رفتن او ما را غمگین و پریشان میکند.»(8)

و در حالی که گویا زیارتنامهای برای رمضان قرائت میفرمایند، ضمن سلامهای متعدد، این ماه شریف و دوست داشتنی را اینگونه خطاب مینمایند:«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ؛ سلام بر تو ای گرامیترین لحظهها و ای بهترین ماهها.»(9)

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ. السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَّ؛ سلام بر تو دوستی که وجودش ارزشمند و نبودش دردناک است. سلام بر تو ای امیدی که جدائیت آزار دهنده است. سلام بر تو ای مونسی که آمدنت سرورآفرین و رفتنت غمین و پریشانکننده است.»

«السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ؛ سلام بر تو که چقدر دیروز منتظرت بودیم، و چقدر فردا دوباره مشتاق آمدنت خواهیم بود.»(10)

دلایل 5گانۀ علاقۀ مؤمنان به رمضان و چگونگی افزایش آنها

1. عشق به امر مولا : دلایل زیادی برای علاقه مؤمنان به ماه رمضان میتواند وجود داشته باشد، که بعضی از موارد آنها را به این ترتیب میتوان احصاء نمود: مؤمنان روزه را دوست دارند چون مولایشان به آن دستور داده است و بر انجام آن تأکید ورزیده است وکسی چه میداند وقتی امری از جانب آقا و مولایشان میرسد اینها چقدر خوشحال میشوند و تنها به دلیل همین امر، به اجرای آن چقدر عشق میورزند.

2. فرصتی برای سختی کشیدن در راه دوست: به رمضان علاقهمندند چون برای آنها یک فرصت ازخودگذشتگی و تحمل کمی سختی پدید آورده است. و این یعنی تمام آرزوی خوبان، که بتوانند در راه خدا از خود مایه بگذارند، اگرچه هرچه دارند از اوست و هرچه بدهند هزاران برابر دریافت میکنند، ولی به هر حال رنج کشیدن در راه حضرت دوست، تنها راه تسکین درد عاشقی است.

3. فاصله گرفتن از حیات حیوانی و سبکبال شدن: به صیام عشق میورزند چون طیّ آن از حیات حیوانی خویش فاصله میگیرند و سبکبالتر از همیشه به بارگاه نورانی خدا که جای هیچ وبال نیست راه مییابند. اساساًً گرسنگی را آنقدر دوست دارند که آرزو میکنند لحظۀ جان دادن و شرفیاب شدن به محضر خدا، گرسنه باشند.(11) وقتی خداوند متعال از رسول خود پرسید: «ای احمد، آیا میدانی که بنده در چه زمانی به مولای خود نزدیکتر خواهد بود؟»، رسول اکرم(ص) که در مقابل علم خداوند، علمی از جانب خود ندارد، عرض کرد: «نه، ای پروردگار من»، پس خدا خودش پاسخ گفت: «إِذَا کَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِدا؛ هنگامی که گرسنه باشد یا در حال سجود.»(12) و کدام مؤمن است که در حال صیام، نزدیکتر بودن خود را به خدا احساس نکند و یا کدام مؤمن است که به عامل مقرّب کنندۀ خود عشق نورزد؟

4. رقّت قلب: گرسنگی روزهداری را دوست دارند، چون رقّت قلب را دوست دارند و امام صادق(ع) فرمود: «طَلَبْتُ رِقَّةَ الْقَلْبِ، فَوَجَدْتُهَا فِی الْجُوعِ وَ الْعَطَش.»(13) وقتی به دنبال رقّت قلب هستم، آن را در حال گرسنگی و تشنگی به دست میآورم.

5. مواهب و هدایای این مهمانی: و خلاصه به ضیافت الهی رمضان علاقه دارند بهخاطر همۀ مواهب و هدایایی که در این مهمانی ربّانی نصیبشان میشود؛ از مغفرت گرفته تا کرامت؛ از فضای معنوی رمضان گرفته تا فضائل اخلاقی اهدایی آن؛ از حکمت تا معرفت؛ همه و همه دلایل بسیار خوبی برای مهر ورزیدن به رمضان است.

راستی اینگونه علاقهها را چگونه میتوان ایجاد کرد و یا افزایش داد؟ برای اینکه دل ما بتواند ظرف چنین محبتی قرار گیرد، باید دل را از سرگرمیهای الکی خالی کرد. دلِ هزارسو و هرزهای که ما داریم، کی به این فراست و فراغت میرسد که بتواند زیبایی رمضان را ببیند؟ چه رسد به اینکه او را بپسندد و برسد به آنجا که به آن عشق بورزد. تا وقتی مقداری از شادی و وجد ما در دستیابی به زبالههای متعفّن دنیاست، کی نوبت به استشمام عطر رمضان میرسد؟ تا وقتی دلدادۀ غنائم دنیا باشیم، کی میتوانیم به غنیمت رمضان علاقهمند شویم؟

3. «آداب»/ عمل، هم تجلّی «معرفت» و «محبّت»، و هم رشد دهندۀ آن دو

برای اینکه ثمرات روزه و رمضان در انسان تقویت و تکثیر بشود، طبیعتاًً باید در کنار افزایش علم و علاقه، عملی هم انجام داد. به عبارتی دیگر، غیر از توجه و تمنّا، باید تأدّب هم داشت. راه عملی برای افزایش بهرهوری رمضان، رعایت آداب روزهداری است.
همانطور که قبلاً گفتیم، میزان بهرۀ هرکس به مقدار معرفت و محبت اوست، و هم اکنون ادامه میدهیم: میزان بهرۀ هرکس، به مقدار ادب او و رعایت رسومی است که هم عمق حضور رمضان را در دل و عقل انسان نشان میدهد، و هم ریشههای رمضان را در اندیشه و احساس فرد رشد میدهد.

مردم هر شهر و دیاری برای خودشان آدابی دارند، که وقتی انسان برای میهمانی به آنجا سفر میکند، طبیعی است که آداب آن شهر را هم باید یاد بگیرد. شهر رمضان هم برای خودش آدابی دارد، و کسانی که به مهمانی خدا میروند، طبیعی است دوست دارند از آداب این مهمانی خبر داشته باشند.

هفت ضرورت برای رعایت ادب روزه

1. حداقل ضرورت رعایت ادب: حداقل ضرورتی که رعایت کردن ادب روزه دارد این است که معلوم میشود از اینکه روزه میگیری در زجر و عذاب نیستی، و از اینکه در محضر خدا مهمانی، ناراحت و دلآزرده نیستی. و اگر ادب این حضور را رعایت نکنی، معلوم میشود تو را زوری آوردهاند و از جای خود ناراضی هستی. طبیعی است در این صورت بهرۀ لازم را از رمضان نمیبری و خدایی که ناز دارد تو را نوازش نخواهد کرد.

2 و3. لیاقت حضور و جبران کاستیها: ضرورتهای فراوان دیگری نیز برای رعایت آداب روزهداری و رمضان میتوان برشمرد که هرکس به فراخور حال خود میتواند هر یک از آنها را انگیزۀ خود قرار دهد. مثلاً اگر کوچکتری در برابر بزرگتر قرار بگیرد با رعایت ادب، لیاقت حضور پیدا میکند و با شرم و نجابت سعی میکند کاستیها و نابرابریهای خود برای قرار گرفتن در برابر بزرگتر خود را جبران نماید.

4و5. نشان ارادت و خلوص محبّت: اگر عاشقی در برابر معشوق بنشیند، با ادب خود، نهایت ارادت خود را به معشوق نشان میدهد، و با آنکه طالب وصال است و مشتاق دیدار، سعی میکند با دیدگان فرو افتاده در اثر حیا، غیرخودخواهانه بودن محبت خود را به اثبات برساند. چرا که اگر ادب را کنار بگذارد و فقط به دنبال تأمین رضایت خاطر خود باشد، او عاشق خود است و طالب هوای خود، نه خاطرخواه معشوق و طالب رضایت او.

6. علامت علاقه به طاعت: اگر عبدی فرمان مولای محبوب خود را اجرا کند، با رعایت ادب که بار اضافی خدمت برای او محسوب میشود و زحمت مضاعف برایش دارد، علاقۀ خود را به اطاعت از مولای خود نشان میدهد. در حالی که اگر بدون رعایت ادب فرمان ببرد، معلوم میشود از کار کردن برای مولای خود راضی نیست. و این به آن دلیل است که یا اجر کمی به او میدهند، یا او را با اجبار به کار کشیدهاند، و یا اساساًً به مولای خود علاقه ندارد.

7. مبیّن صداقتِ درخواست: اگر سائلی بدون استحقاق خواهان لطف و کرامت صاحبخانهای باشد، ادب را مبیّن صداقت خود برای اعلام نیاز قرار میدهد و با رعایت آداب مطلوب در نزد صاحب خانه، زمینۀ دریافت عطیّۀ بیشتر را فراهم میکند.

در نهایت آنهایی که خوباند و رشد یافتهاند، ادب از دلشان میجوشد، و از سر و رویشان میبارد؛ در هر حالی که باشند. آنها لزومی ندارد که خودشان را وادار به تأدُّب کنند. آنها خواهناخواه ادب را رعایت میکنند. چون ادب یعنی توانایی مقابله با هوای نفس، و ایستادن در برابر دلبخواهیهایی که هر لحظه از آدم راحتی خود را میخواهد و به یک سازِ خودخواهانهای انسان را میرقصاند. این دلبخواهیها، و ناتوانایی برای مقابله با آنها، و بیحوصلهگیهایی که انسان را همیشه به «انجام تنها»، و به «حداقلِ تلاش» برای رسیدن به هر هدفی وادار میکند، تمام سرمایۀ بیادبی است.

معنای ادب در عبادات

1. عمل بینقص: اما اساساًً ادب در عبادات چه معنایی دارد؟ و یا به چه اموری آداب عبادت میگویند؟ ادب در ابتدا یعنی خوب و به درستی انجام دادن عمل. آدم با ادب، مأموریت عبادی خود را به طرزی صحیح و بینقص انجام میدهد. مانند قرائت صحیح قرآن که صریحاً ادب شمرده شده است.(14)

2. تزیین عمل: معنای دوم ادب این است که در کنار عبادت رفتارهایی را انجام دهد که بتوانند به زیبایی و کمال عمل بیفزایند، مثل خانهای که با پردهای زیبا تزیین شود و یا سفرهای که غیر از وجود غذای خوب و سالم، از چینش خوبی هم برخوردار باشد. وقتی قرآن را با صوت دلنشینی بخوانیم و یا در پایان نماز با تعقیبات، نماز را با چند دعا بدرقه کنیم، آدم با ادبی خواهیم بود.

3. تداوم روح عمل؛ متناسب عمل کردن: معنای سوم ادب در عبادت، ادامه دادن روح عمل است در دیگر اعمال و تداوم بخشیدن به عمل با رعایت نکاتی که میتوانند به تحقّق بهتر خواستۀ مولا از آن دستور بینجامد. مثلاً اگر خدا نماز را بهخاطر به یاد آوردن خدا و خوبیها واجب کرده است، هر موقع در حفظ این یاد و ذکر خدا در خارج از نماز هم بکوشیم، در واقع ادب نماز را رعایت کردهایم، و خوشا آنان که دائم در نمازند. و یا اینکه اگر نماز برای تواضع و فروتنی نسبت به ساحت مقدّس پروردگار است، ظاهرِ خاشع داشتن در نماز یکی از آداب نماز به حساب میآید. ادب در این معنا یعنی متناسب عمل کردن. مثل آنجا که در مجلس ختم نمیخندیم و در مجلس عروسی عبوس نیستیم.

4. تمنّای قبول؛ عمل بیمنّت: معنای چهارم ادب را در تمنّای قبولی عمل و بیمنّت انجام دادن عبادت، باید دید. پاک بودن عبادت از هرگونه غرور و عُجبی که آفت رایج اعمال خوب ماست، ادب نهایی عبادت است. در کارهای معمولی و امور روزمرّه هم اگر کسی کار خوبی را بیمنت و بدون چشمداشت انجام دهد، او را آدم با ادبی میدانند.

هرچند ادب زیباست و بر زیبایی هر حرکتی میافزاید، و پیدا کردن انگیزه برای ادب، به ذکر اینهمه دلیل و فایده نیاز ندارد، ولی همّت کردن، تنبلی نکردن، و به آن همّت بلند تداوم بخشیدن، دشواریهایی دارد که گاه با گستردش آگاهی و تعمیق آن، عبور از آن دشواریها سادهتر میشود. همچنین باید به خودمان مدام تذکر بدهیم که مبادا با خالی گذاشتن پروندۀ رمضان از اعمال خوب و آداب خدایی فرصت را از دست بدهیم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار