برکات رشد «شعور معنوی» و «وجدان اخلاقی» در جامعه نتیجه رواج معنویت است

دین، نقش بازدارنده نسبت به آسیب‌ها دارد. گفته شده وقتی خدا نباشد، همه‌کار مباح و روا می‌شود. پس اعتقاد به امر معنوی، بازدارنده است. امّا مسأله این است که اعتقاد به خدا، چگونه بر اعمال و رفتار انسان، تأثیر هدایت‌گرانه و بازدارنده می‌گذارد؟
کد خبر: ۴۶۴۵۸۹
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۴ - 30June 2021

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مشاور مدیرعامل و عضو علی‌البدل شورای اندیشه‌ورز سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و فرهنگسرای اندیشه در یادداشتی به ابعاد محتلف مقوله مهم فرهنگ اسلامی پرداخته است.

فرهنگ اسلامی یکی از موضوعاتی است که خلا وجودی آن در جامعه امروز احساس می‌شود. یکی از مهم‌ترین فاکتور‌ها در این مقوله مهم، معنویت و اخلاق است که در صورتی که در جامعه مستقر شود، گره از مشکلات بسیاری باز می‌کند.

ایمان، گشایندۀ برکاتِ الهی است. اگر معنویت و اخلاق در جامعه مستقر شوند، بسیاری از مشکلات، رفع می‌شوند، پس ریشه بسیاری از چالش‌های اجتماعی، به نقصان‌ها و ضعف‌های معنوی و اخلاقی بازمی‌گردد. این سخن که تقید جامعه به معنویت و اخلاق، موجب بهبود و ارتقای زندگی اجتماعی می‌شود، واقعیتی است که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است.

از جمله می‌خوانیم: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ (اعراف: ۹۶)

«و اگر مردم شهر‌ها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، به‌قطع، برکاتى از آسمان و زمین برای‌شان مى‌گشودیم.»

"وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا" (طه: ۱۲۴)

و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگى تنگ [و سختى]خواهد داشت.

دین، نقش بازدارنده نسبت به آسیب‌ها دارد. گفته شده وقتی خدا نباشد، همه‌کار مباح و روا می‌شود. پس اعتقاد به امر معنوی، بازدارنده است. اما مسأله این است که اعتقاد به خدا، چگونه بر اعمال و رفتار انسان، تأثیر هدایت‌گرانه و بازدارنده می‌گذارد؟ از این طریق که مبدائی وجود داد و آفرینش ما، غایت و مقصدی دارد؛ و این‌که معاد و حساب و کتاب و مؤاخذه وجود دارد و ذره‌ای عملِ خیر یا شر را محاسبه می‌شود. این اندیشه‌ها، به نگهبانِ درونی تبدیل می‌شوند و خودمراقبتی خدامحورانه پدید می‌آورند. از این‌رو، در ماه مبارک رمضان، میزان آسیب‌ها و جرائم به صورت چشمگیری کاهش پیدا می‌کند.

اخلاق منهای دین، تمنای محال است. این سئوال مطرح می‌شود که چرا باید اخلاقی رفتار کرد؟ چرا نباید در پی سود و منفعت و لذت بیشتر بود، وقتی زندگی فقط در همین دنیا و در قلمروی مادیات محدود است؟ پس اخلاق بدون معنویت و اعتقاد به خدا، معنا ندارد و موجه نیست؛ اخلاق منهای دین، در حکم چاپ اسکناس بدون پشتوانه است که ضمانت ندارد. انسان باید دلیلی در دست داشته باشد که به احکام اخلاقی و ارزشی گردن نهد و این دلیل را دین و معنویت الهی در اختیار او می‌گذارد.

دین، مایۀ قوام و ثباتِ جامعه است. دین، باعث انسجام و همبستگی اجتماعی می‌شود؛ به این‌معنی که به جامعه، قوام و ثبات می‌بخشد و جامعه به یک پیکر واحد و یکپارچه تبدیل می‌شود. پس تفرّق و تشتت و چندپارگی، مذموم است و دین، مایه چسبندگی و به‌هم‌پیوستگی جامعه می‌شود:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا" (آل‌عمران: ۱۰۹)

«و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت‏ خدا را بر خود یاد کنید؛ آن‌گاه که دشمنان [یکدیگر]بودید، پس میان دل‌هاى شما، الفت انداخت تا به لطف او، برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید.»

در قرآن کریم، قواعد فرهنگی فراوانی وجود دارند که می‌توانند مبنای جامعه‌پردازیِ فرهنگی قرار گیرند، از جمله قاعده حاکمیت ارادۀ خدای متعال و رسولِ اکرم بر جامعه اسلامی (مائده: ۵۶ و احزاب: ۶)، قاعده ابتناء احکام دین بر یسر و نه عسر (بقره: ۱۸۵ و حج: ۷۸)، قاعده اصالت همبستگی اجتماعی بر مدار توحید (آل‌عمران: ۱۰۳)؛ قاعده همگرایی رحمت‌بنیان مسلمانان نسبت به یکدیگر (فتح: ۲۹)، قاعده مذمومیت تعاون اجتماعی بر اساس گناه و تعدی (مائده: ۲)، قاعده صورت‌بندی مناسبات اجتماعی در چارچوب عدل و احسان (نحل: ۹۰ و رحمن: ۶۰ و ممتحنه: ۸)، قاعده بایستگی تعظیم شعائر و نمود‌های دینی افزون بر تقید باطنی و معنایی (حج: ۳۲)، قاعده اعتباری‌بودنِ لایه‌بندی‌های اجتماعی و حقیقی‌بودن لایه‌بندی‌های معنوی (حجرات: ۱۳)، قاعده خویش نظارتی جامعه اسلامی به‌واسطه امر به معروف و نهی از منکر (آل‌عمران: ۱۰۴)، قاعده دعوت گفتاری و بیانی دیگران به دین (نحل: ۱۲۵ و شوری: ۴۸)، قاعده عزت و تفوق ذاتی جامعۀ اسلامی نسبت به غیرمؤمنان (منافقون: ۸) و قاعده تحریم ارتباطات ولایی مسلمانان نسبت به کفار (آل‌عمران: ۲۸ و نساء: ۱۴۱).

نظریه اصالت فرهنگ می‌گوید فرهنگ در مقایسه با سایر شئون و ساحات جامعه، «امرِ اصیل» است؛ به طوری‌که هم از لحاظِ وجودی، «تعیین‌کننده» و «هدایت‌گر» و «زیربنا» است، و هم از لحاظِ ارزشی، عمده‌ترین و بیشترین نقش را در «تکامل و اعتلای معنویِ انسان» بر عهده دارد و سعادت یا شقاوت او را رقم می‌زند. در مقابل، کسانی معتقدند «نهاد سیاست» به‌سبب قدرت فراوان، تعیین‌کننده مطلق وضع فرهنگی است و فرهنگ از خود، هیچ‌گونه استقلالی ندارد. برخی نیز بر این‌باورند که جوهر زندگی اجتماعی انسان، «اقتصاد» است و اقتصاد همچون «زیربنا»، تمام شئون اجتماعی و از جمله فرهنگ و وضع فرهنگی را صورت‌بندی و نهایی می‌کند.

فرهنگسرای اندیشه براساس ماموریت سازمانی خود که توجه به موضوعات اندیشه‌ای و گفتمان اندیشه اسلامی است، ویژه برنامه‌های مختلفی را برگزار می‌کند که از آن جمله می‌توان به برنامه «نقد و نظر» اشاره کرد. این برنامه ضمن گفت‌وگو با اساتید عرصه فرهنگ و اندیشه، مطالب مرتبط با این موضوع را نشر می‌دهد.

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار