امیر دربندی مطرح کرد

ماجرای گریستن سرلشکر فلاحی در بازدید از خط نبرد

بسیجی مذکور با شتاب به او مراجعه و عذرخواهی کرد؛ امیر فلاحی گفت: اشک من نه به خاطر سخن شما بود، بلکه به این دلیل بود که دشمن چه به سر کشورم آورده است که من نمی‌توانم سرم را در وطنم بالا بیاورم.
کد خبر: ۲۹۸۶۴
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۶ - 29September 2014

ماجرای گریستن سرلشکر فلاحی در بازدید از خط نبرد

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، امیر سرتیپ «غلامحسین دربندی» در یادواره امیر سرلشکر شهید ولی الله فلاحی که در تالارخانه شهر کرمان برگزار شد، شهدا را عامل سرافرازی و سربلندی نظام جمهوری اسلامی دانست و گفت: شهدای ما با تمام وجود به استقبال شهادت میرفتند و در دفاع مقدس ما سن و سواد مهم نبود، چه بسیار نوجوانانی که گوی سبقت در سیر و سلوک را از بزرگترها ربودند.

امیر دربندی در ادامه شهید فلاحی را فردی متخصص و دارای ایمان واقعی دانست چرا که در همان مدت کمی که این شهید بزرگوار مسئولیت رئیس ستاد مشترک ارتش و فرمانده نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشت طرحهای اثرگذاری ارائه کرد.

وی با اشاره به حضور شهید فلاحی در کنار شهید چمران در غائله پاوه، گفت: در جریان غائله پاوه حدود هشت هزار نفر تنها پادگان شهر را که شهید چمران و فلاحی در آن حضور داشتند به محاصره درآوردند و شهید فلاحی در حالی که بدون داشتن جیره غذایی روزه میگرفت؛ به مقابله اشرار رفت.

وی در بیان خاطرهای از سرلشگر فلاحی گفت: ایشان در جنگ در حال بازدید از خط نبرد بودند، یک بسیجی به ایشان میگوید امیر سرت را پایین بیاور! ایشان متوجه نمیشود، دفعه دوم شهید فلاحی منظور آن فرد را مبنی بر احتمال خطر فهمیده، بنابر این مینشیند و اطرافیان میبینند چشمان امیر پر اشک شده است؛ بسیجی مذکور با شتاب به ایشان مراجعه کرده و عذرخواهی میکند؛ امیر میگوید: اشک من نه به خاطر سخن شما بود، بلکه به این دلیل بود که دشمن چه به سر کشورم آورده است که من نمیتوانم سرم را در وطنم بالا بیاورم.

امیر دربندی هنر شهدا را تسخیر قلوب مردم دانست و گفت: شهدا عزت و افتخار را برای ما آوردند و قلب همگان را تسخیر کردند و این از معجزات تاریخ است چرا که همه ما در برابر عظمت شهدا سر تعظیم فرود میآوریم.

وی جانبازان و آزادگان را از دیگر افتخارآفرینان دوران دفاع مقدس ذکر کرد و افزود: شهید محمد شهسواری اهل کهنوج اسیر شد و  در زیر شلاقهای دشمن بعثی فریاد مرگ بر صدام ضد اسلام سرداد و این در حقیقت همان فریاد یابن الطلقلا حضرت زینب در کاخ ستم یزید بود و شهدا و رزمندگانی که با نقص عضو میجنگیدند مصداق جمله والله ان قطعطمو یمینی انی احامی ابدا عن دینی حضرت ابوالفضل(ع) بودند.

نظر شما
پربیننده ها