گزارش/ سالروز پیروزی حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه

بررسی نقش مقاومت در تضعیف جریان شیطانی صهیونیسم

بسیارى از کارشناسان منطقه بر این باورند که آنچه امروز در خاورمیانه در حال رخ دادن است، پس‌‏لرزه‌‏هاى جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستى علیه لبنان است.
کد خبر: ۲۳۲۲۸
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۷ - 12July 2014

بررسی نقش مقاومت در تضعیف جریان شیطانی صهیونیسم

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، مقاومت اسلامى لبنان در روز 12 جولاى 2006 (چهارشنبه 21 تیر 1385) در ساعت 9:30 به وقت محلى طى یک عملیات شجاعانه ضمن کشتن هفت سرباز رژیم صهیونیستى و زخمى کردن 12 سرباز دیگر، دو نظامى این رژیم را به اسارت درآورد.

حمله سال 2006 ارتش صهیونیستى به لبنان، با بهانه به اسارت گرفته شدن دو سرباز این رژیم، به مدت 33 روز ادامه داشت و به همین علت به جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستى علیه لبنان معروف شده است. این جنگ هنوز هم ناگفتهها و ناشنیدههاى بسیارى دارد.

این تهاجم که با شکست رژیم صهیونیستى و ایالات متحده به پایان رسید باعث شکلگیرى دوران جدیدى در روند سیاسى منطقه شد. بسیارى از کارشناسان منطقه بر این باورند که آنچه امروز در حال رخ دادن در خاورمیانه است پسلرزههاى این جنگ است.

رژیم صهیونیستى با استفاده از تمام قوا و حتى بهرهگیرى از سلاحهاى غیرمتعارف، که براساس قوانین بینالمللى در جنگها ممنوع است، درصدد برآمد تا از رشد روزافزون مقاومت جلوگیرى کند. صهیونیستها با اطمینان از قدرت برتر خود در جنگى وارد شدند که امید داشتند در چند ساعت، یا نهایتاً چند روز نسخه مقاومت در لبنان را بپیچند، اما این تصور با استقامت حزب الله 33 روز به طول انجامید.

همین مسئله باعث شد تا تلآویو وارد "جنگ شهرى" شود و براى شکست حزبالله به پایگاه اجتماعى آن یعنى مردم و شهروندان لبنان حمله کرد، اما این اقدام نیز نتیجه نداد و جز تقویت مقاومت چیزى دیگرى را رقم نزد.

صهیونیستها تصور میکردند که اگر به مردم حمله کنند، قلب مقاومت را هدف قرار دادهاند، زیرا اگر شهروندان دست از حمایت خود از حزبالله برمیداشتند جنگ به نفع آنها تمام میشد.

در جنگ 33 روزه، تنها حزبالله در برابر رژیم صهیونیستى قرار داشت و عمده کشورهاى عربى به جز سوریه اقدام حزبالله در دفاع از لبنان را نکوهش و از آن بهعنوان "ماجراجویى" حزبالله علیه منافع اعراب در منطقه یاد کردند.

رژیم صهیونیستى در تهاجم 33 روزه به لبنان اهداف خاصى را دنبال میکرد؛ مانند نابودى سازمان و تشکیلات جنبش مقاومت اسلامى لبنان، ترور رهبران حزب الله بهویژه سیدحسن نصرالله، تشکیل کمربند حایل امنیتى در مرزهاى شمالى فلسطین اشغالى، عقب راندن نیروهاى مقاومت از مرزهاى شمالى فلسطین و خلع سلاح آنها، رو در رو قراردادن جامعه لبنانى با حزبالله از طریق تخریب گسترده تأسیسات زیربنایى لبنان، ایجاد مقدمات لازم براى وقوع درگیریهاى داخلى بین طوایف مختلف لبنانى، انحراف افکار عمومى جهان از جنایت رژیم صهیونیستى در کرانه باخترى و نوار غزه علیه فلسطینیان، ارزیابى توان نظامى و موشکى حزبالله لبنان، اجراى راهبرد فرار به جلو و سرپوش گذاشتن بر ضعف ارتش در دفاع از امنیت داخلى، نشان دادن توان اشغال مجدد لبنان و ایجاد مقدمات لازم براى احیاى نفوذ صهیونیستها در ساختارهاى سیاسى و امنیتى جدید لبنان.

جنبش حزبالله لبنان در اولین بیانیه خود بعد از عملیات اسارت دو سرباز صهیونیست، تنها هدف عملیات را، عمل به وعده خود یعنى "آزادسازى اسراى لبنانى در بند رژیم صهیونیستى" اعلام و در این راستا، نام "وعده صادق" را براى عملیات خود انتخاب کرد.

به نظر میرسد که حزبالله اهدافى نظیر کاهش فشارها بر مردم فلسطین، مشغول نگهداشتن صهیونیستها در دو جبهه متفاوت و سردرگم ساختن و به انفعال کشیدن آن، احیاى مقاومت اسلامى، کسب جایگاه برتر در مذاکرات داخلى لبنان، افزایش توان تأثیرگذارى حزبالله بر ساختارهاى سیاسى لبنان، جلوگیرى از گسترش بیش از پیش نفوذ جهان غرب در امور داخلى لبنان را نیز در عملیات خود دنبال میکرده است. سرانجام پس از صدور قطعنامهاى با عنایت به مقاومت حزبالله و اجماع بینالمللى و منطقهاى که حاصل شده بود، درگیریها در 14 اوت 2006 (3مرداد1385) پایان یافت.

جنگ 22 روزه

در 27 دسامبر 2007 حمله رژیم صهیونیستى به غزه با هجوم 100 جنگنده رژیم صهیونیستى آغاز شد.

جنگ، 22 روز ادامه یافت و طى آن بیش از 7 هزار فلسطینى شهید یا مجروح شدند. از مهم ترین پیامدهاى جنگ 22 روزه رژیم صهیونیستى علیه غزه را مى توان ضربه مجدد به اعتبار و شأن منطقه اى و بین المللى رژیم صهیونیستى دانست.

مقامات سیاسى و نظامى رژیم صهیونیستى براى جبران شکست هاى پى درپى خود در غزه به توجیهات و تبلیغات واهى دست زدند و اعلام کردند که نباید انتظار داشت که جنگ کوتاهمدت در غزه نتیجه دهد، بلکه این عملیات به زمان بیشترى نیاز دارد.

اهداف صهیونیست ها از این جنایت نیز درخور توجه بود. آنان یکى از هدف هایشان را دفاع مشروع از جانِ مردم عنوان کردند! اما اهداف واقعى عبارت بودند از؛ نابودى حماس، از بین بردن کامل زیرساختها و ساختار سازمانى و تشکیلاتى حماس، اشغال غزه، احیاى نیروى بازدارنده، فرار از کابوس جنگ 33 روزه با لبنان در تابستان 2006.

از جمله اهداف دیگر رژیم صهیونیستى که در صورت تحقق نیافتن اهداف مطلوب به دنبال آن بودند، اهداف جایگزین بود، یعنى نابودى حداکثر توان موشکى و نیروهاى وابسته به حماس، نفوذ و تقسیم غزه به سه قسمت، اعلام آتشبس از طرف حماس و آزادى گلعاد شالیت (سرباز صهیونیست).

جنگ 22 روزه غزه با شکست و حقارت رژیم صهیونیستى به پایان رسید، اما نتیجه مهمتر از آن حقارت و ذلت سران عرب بود که حتى احساس همنژاد بودن هم نتوانست آنها را به غیرت و تعصب وا دارد.

رژیم صهیونیستى پرونده به اصطلاح صلح و سازش را در این شرایط بازگشایى و موافقت خود را با طرح صلح عربى اعلام کرد. تجربه شش دهه گذشته به وضوح نشان داده است که هرگاه صهیونیست ها بر گزینه صلح و سازش اصرار داشته باشند، صرفاً با هدف خرید فرصت براى تثبیت موقعیت خود و تجدید قوا بوده است.

جنگ 22 روزه غزه آثار و پیامدهاى مهمى داشت که مهم ترین آنها تزلزل در دکترین رژیم صهیونیستى، خدشه دار شدن چهره رژیم صهیونیستى، تقویت جایگاه محلى و منطقهاى جریان مقاومت و تحول در آرایش قدرت در خاورمیانه بود.

رژیم صهیونیستى در ابتداى جنگ خواست به جهانیان القا کند که وارد جنگى مشروع و دفاعى شده است، اما این مسئله نمى توانست درست باشد، زیرا دفاع مشروع زمانى معنا پیدا مى کند که طرف مقابل در اقداماتِ خود نقض قانون بینالمللى را داشته باشد، اما این رژیم صهیونیستى بود که با محاصره طولانى مدت قوانین بینالمللى را نقض کرده است.

با نبرد 22 روزه و جانفشانى هاى جریان مقاومت و ایستادگى حماس، صهیونیست ها دریافتند که طرف اصلى مذاکره و تصمیمگیران اصلى نه تشکیلات خودگردان است و نه کشورهاى عربى، بلکه جنبش مردمى مقاومت است که سازشناپذیرى جزء جدایىناپذیر باور و اعتقاد آنهاست.

جنگ 8 روزه

تجاوز رژیم صهیونیستى به نوار غزه که از آن بهعنوان جنگ 8 روزه یاد مى شود نیز با پذیرش شرایط جبهه مقاومت و ناکامى رژیم صهیونیستى از رسیدن به اهداف از پیش مطرح شده یعنى نابودى حماس و مقاومت به پایان رسید.

سومین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 8 روزه غزه در سال 2012 بعد از شکست این رژیم در دو جنگ 33 روزه (2006) حزب الله لبنان و 22 روزه (2009) با حماس فلسطین اتفاق افتاد، یعنى در طول 9 سال به فاصله زمانى هر سه سال یک بار شکست در کارنامه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستى از جبهه مقاومت به ثبت رسید.

مى توان دلایل حمله اسرائیل به غزه در جنگ 8 روزه را به دو قسمت تقسیم کرد؛ دلایل منطقه اى و دلایل داخلى.

دلایل منطقهاى:

1ـ تصور ضعیف شدن محور مقاومت در منطقه
2ـ اوجگیرى تحولات در سوریه بهعنوان سر پل مقاومت
3ـ تعطیلى مقر سران حماس در سوریه
4ـ برخى گمانهزنیها از سوى دولت هاى حامى مخالفان سوریه در منطقه و انتقال دفتر رهبران جنبش جهاد اسلامى فلسطین به این کشورها
5ـ انفجار در شرق بیروت توسط رژیم صهیونیستى و کشته شدن "وسام حسن" مسئول اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان و مشغول شدن حزب الله به این قضایا
6ـ حمایت امریکا و کشورهاى غربى و غیرعربى از رژیم صهیونیستى.

دلایل داخلى:

1ـ رژیم صهیونیستى طى سال هاى اخیر به ترمیم و تجهیز و تقویت ارتش خود پرداخته بود.
2ـ تصور اینکه جبهه مقاومت فاقد توانایى جدى در حوزه دفاعى است و بر اثر تحولات سوریه ضعیف شده است.
3ـ انحراف افکار عمومى ساکنان سرزمین هاى اشغالى از بحران هاى موجود داخلى.

درگیرى رژیم صهیونیستی و گروههاى فلسطینى این فرصت را براى حزبالله فراهم کرد تا توان ارتش رژیم صهیونیستى را پس از جنگ هاى 33 و 22 روزه بسنجد.

صهیونیستها پس از این جنگ ها با تشکیل کمیته هاى تحقیق و برگزارى رزمایش هاى متعدد درصدد تقویت نقاط ضعف ارتش بودند و در نهایت تلاش کردند تا در جنگ غزه خود را بیازمایند که اینبار بسیار زودتر از قبل مجبور به عقب نشینى شدند.

دستگاه هاى اطلاعاتى و اطلاعات نظامى رژیم صهیونیستى فاقد اشراف اطلاعاتى کامل در مورد حجم و نوع موشک هاى گروه هاى مقاومت فلسطینى بودند و گواه این مسئله هم شوک اولیه آنها از فرود موشک هاى مقاومت در تلآویو و بیتالمقدس بود.

دستگاههاى اطلاعاتى رژیم صهیونیستى قادر به تشخیص توانمندى پنهان مقاومت نبودند. نگاهى به عملیات جنگنده هاى رژیم صهیونیستى طى 8 روز جنگ غزه نشان داد نیروى هوایى این رژیم قادر به انجام عملیات هاى خود نیست. در همین حال، نیروى زمینى ارتش نیز از هرگونه مداخله و پیشروى خوددارى کرد.

در جنگ 8 روزه ثابت شد که سامانه پدافند موشکى "گنبد آهنین" نمیتواند اراضی اشغالى را از حملات موشکى در امان نگه دارد. این سامانه بیشتر شبیه به پرده اى با منافذ بسیار بود که به سختى مى توانست چند ده یا صدها موشک را رهگیرى کند. در واقع در برابر هزاران موشکى که از لبنان به سوى سرزمین های اشغالی در دست صهیونیست ها شلیک شد، این سامانه توان دفاع نداشت.

حزب الله همچنان سلاح هاى پیشرفته و برگ هاى برنده خود را مخفى نگاه داشته است. منابع نزدیک به حزب الله نیز تأیید کرده اند که در صورت وقوع جنگ میان رژیم صهیونیستى و حزب الله، نیروهاى صهیونیست از حجم و کیفیت سلاح هایى که حزب الله طى این سال ها به دست آورده است تا سر حد مرگ شوکه خواهند شد.

این منابع همچنین در مورد توان کنونى حزب الله براى مقابله با رژیم صهیونیستى گفته اند: "اگر در جنگ سال 2006 حزبالله ظرف 33 روز صهیونیستها شکست داد و توان نظامى آن را درهم شکست، امروز در صورت بروز درگیرى، حزبالله در کمتر از یک هفته آنها را به زانو در خواهد آورد."

پیشتر مقامات صهیونیست ادعاهاى حزبالله مبنى بر توانمندیهایشان را در راستاى جنگ روانى مى دانستند، اما امروز بیش از هر زمان دیگرى نسبت به توان دفاعى حزبالله متقاعد شده و اطمینان پیدا کرده اند که ادعاى مقاومت جنگ روانى نیست. به همین دلیل آنها به شدت نگران توان نظامى مقاومت لبنان شدهاند.

جنگى که در روز چهارشنبه 24آبان1391 علیه مردم نوار غزه آغاز شد، سرانجام پس از گذشت 8 شبانه روز در شامگاه چهارشنبه 1آذر1391 خاتمه یافت.

و اما این شکست چه تفاوتهایى با شکست هاى پیشین رژیم صهیونیستى داشت؟

در این جنگ گرچه صهیونیست ها همانند جنگ هاى پیشین نیروهاى ذخیره خود را فراخواندند و بارها حرف از جنگ زمینى زدند، ولى جرأت نکردند تا یک عملیات زمینى را علیه نوار غزه آغاز کنند، زیرا آن را ناموفق ارزیابى مى کردند. بنابراین جنگ غزه حدود یکسوم مدت زمان قبلى بیشتر طول نکشید.

از سوى دیگر در این جنگ گروه هاى مقاومت فلسطینى توانستند راکت ها و موشک هاى بیشترى با برد بلندترى به سوى سرزمینهاى اشغالى پرتاب کنند و رژیم صهیونیستى نتوانست با بهکارگیرى سامانه هاى گنبد آهنین و سپر موشکى خود از اصابت آنها بهطور کامل جلوگیرى کند.

صهیونیستها میگویند از حدود 1500 راکت پرتابى به سوى سرزمین هاى اشغالى کمتر از 500 فروند آنها را مورد هدف قرار دادهاند و این به معناى اصابت حدود 1000 راکت به مناطق تحت کنترل رژیم صهیونیستى است.

شکست صهیونیستها در جنگ 8 روزه قدرت عمل نظامى آنها را براى جنگهاى آینده محدود و مشخص کرده است که نهتنها باید شعار از "نیل تا فرات" را بهطور کامل فراموش کنند، بلکه باید به واقعیت قدرت یافتن فلسطینى ها و لبنانى ها در سایه حمایت انقلاب اسلامى ایران از آنها گردن نهند و همانطور که حزبالله، سرزمینهاى لبنان را از دست اشغالگران آزاد کرد، رژیم صهیونیستى باید منتظر آزادى سرزمینهاى فلسطینى در آیندهاى نهچندان دور باشد. إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکُمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.

منابع:
1. پیشوایى، مهدى. "فاجعه انسانى غزه"، ماهنامه درس هایى از مکتب اسلام، شماره 624، 1386.
2. تاجبخش، امیرهادى. "غزه نیمه جان همچنان ایستاده"، ماهنامه گزارش، شماره 24، 1387.
3. خمارباقى، سمیه. "ناکامى رژیم صهیونیستى"، نشریه ابتکار، سال پنجم، 1387.
4. دهقانى، محمود. حماس در نبردى دیگر، گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس، 1385.
5. غفورى سبزوارى، صادق. حزب الله لبنان، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، تهران 1388.
6. ندا المقاومه. حزب الله لبنان دفتر تهران، شماره 48، شهریور 1385.

نظر شما
پربیننده ها