من یک بسیجی‌ام، فقط همین!

سپاهی به کمک مهدی باکری رفت و به حاج امرالله گفت: آخر می‌دانی او کیست؟ این آقا مهدی باکری است. فرمانده لشکر خودمان.
کد خبر: ۱۴۶۷۳
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۸ - 03April 2014

من یک بسیجی‌ام، فقط همین!

خبرگزاری دفاع مقدس: یک روز برای کسب اطلاع از کمبودهای انبار به ان قسمت سرکشی میکرد. وقتی مشغول بازدید از وضعیت انبار بود، مسئول انبار «حاج امرالله» که آقا مهدی را از روی قیافه نمیشناخت، رو به او کرد و با صدای بلند گفت: «جوان! چرا همین کنار ایستادهای و نگاه میکنی؟ بیا کمک کن تا این گونیها را به انبار ببریم. اگر آمدهای اینجا کار کنی باید پا به پای بقیه این بارها را از کامیون خالی کنی! فهمیدی بابا؟»

کتف آقا مهدی قبلا مورد اصابت تیر قرار گرفته بود و نمیتوانست زیاد از آن کار بکشد. با این وصف مشغول کار شد. نزدیک ظهر یکی از بچههای سپاه برای دادن آمار به حاج امرالله به آنجا آمد. حاج امرالله به او گفت: «یک بسیجی پر کار امروز به کمک ما آمده. نمیدانم از کدام قسمت است. میخواهم بروم و از فرماندهاش بخواهم که او را به قسمت ما منتقل کند» و به آقا مهدی اشاره کرد. آن سپاهی که ایشان را میشناخت، به سرعت به کمک آقا مهدی رفت و به حاج امرالله گفت: «آخر میدانی او کیست؟ این آقا مهدی باکری است. فرمانده لشکر خودمان.»

حاج امرالله و دیگر بسیجیها که به طرف او رفتند آقا مهدی بدون اینکه بگذارد حرفی بزنند صورتشان را بوسید و گفت: «حاج امرالله! من یک بسیجیام، فقط همین!»

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار