در گفت‌وگو با دفاع‌پرس مطرح شد؛

تلخ‌ترین لحظات عملیات محرم به روایت جانباز ۴۵ درصد دفاع مقدس

«هوشمندی» جانباز ۴۵ درصد است که در گردان علی بن ابیطالب (ع) فعالیت می‌کرد و در عملیات محرم به درجه رفیع جانبازی نایل آمد.
کد خبر: ۵۷۷۹۸۸
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۰:۳۳ - 23April 2023

ما باید از خودمان شروع کنیم؛ نه از مردم/ اتونشر عید/ 4به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «مصطفی هوشمندی» جانباز ۴۵ درصد از شهرستان قزوین است. سال ۱۳۶۴ در منطقه سومار در عملیات محرم به فیض عظیم جانبازی نایل آمد و امروز به تولید رحل قرآنی مشغول است.

هوشمندی در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس اظهار داشت: سال ۱۳۶۴ پس از آنکه در پادگان امام حسن (ع) تهران آموزش دیدیم، برای شرکت در جبهه جنوب اعزام شدیم. در آنجا تقسیم نیرو کردند برای مناطق مهران، دهلران و سومار تقسیم نیرو کردند. من چهار ماه در جبهه در گردان علی بن ابیطالب (ع) فعالیت می‌کردم و مسئول پخش تسلیحات در کل گردان بودم. در نهایت در منطقه سومار در عملیات محرم مجروح شدم.

وی ادامه داد: حین عملیات محرم، شب‌هنگام به خط مقدم اعزام شدیم و با راهنمایی نیرو‌های اطلاعات که قبلا شناسایی را انجام داده بودند، از چند مانع عبور کردیم و به‌ سمت خاکریز بعثی‌ها هدایت شدیم. پس از آنکه وارد آن منطقه شدیم، در خاکریز‌ها مستقر شدیم و پس از آنکه هوا روشن شد، دستور عملیات صادر شد.

این جانباز افزود: بچه‌های اطلاعات رفته بودند و کمین بعثی‌ها را از بین برده بودند که بعد از درگیری با آنها، چند گردان همراه با هم عملیات انجام دادند و توانستند در عملیات محرم موفقیتی کسب کنند.

هوشمندی در مورد نحوه جانبازی خود گفت: گلوله توپ ۱۲۰ به سنگری که من در آن حضور داشتم، اصابت کرد و در نتیجه انفجار حاصل از آن، دست چپ و بازوی من ترکش خورد و موج انفجار باعث شد که شبکیه هر دو چشم من پاره شود. من چشم راست خود را عمل کردم و چشم چپ من ۰.۵ دید دارد که با همین وضعیت مدارا کرده‌ام.

وی گفت: بچه‌ها (رزمندگان) با هم صمیمی بودند و نسبت به فعالیتی که باید انجام شود، توان خود را می‌گذاشتند و از چیزی دریغ نمی‌کردند. هنگامی که یک لودر می‌خواست خاکریز بزند، خود، بایستی در ابتدا خاک می‌ریخت تا از دیدگان دشمن پنهان شود. بعثی‌ها با تیربار می‌زدند و به محض اینکه یک بسیجی راننده لودر مجروح می‌شد، چند راننده او را پایین می‌زدند و خودشان رانندگی می‌کردند. یک روز برای احداث خاکریز، لودری اقدام به خاک‌برداری کرد. بچه‌ها به‌علت خستگی خوابیده بودند. حین خاک‌برداری، لودر یکی از بچه‌ها را بلند کرد و آن طرف انداخت.

این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: ما در تیررس بعثی‌ها بودیم. منطقه بایستی پاکسازی می‌شد که نیرو‌های ما جایگزین شوند تا بتوانند منطقه را کاملاً شناسایی کنند و اگر ترددی صورت می‌گیرد، همرزمانمان مورد اصابت تیر‌ها قرار نگیرند. باید بعثی‌ها عقب رانده می‌شدند تا نیروهای ما جایگزین بعثی‌ها شوند تا از تلفاتی که ممکن بود برای ما به بار بیاورد، جلوگیری کنند.

وی در مورد سخت‌ترین لحظه عملیات محرم گفت: بچه‌ها در منطقه‌ای که عملیات در حال اجرا بود، مجروح شده بودند و اسلحه خود را عصای خود کرده بودند و به کمک آن راه می‌رفتند. فردای شب‌های عملیات، کسانی که ترکش خورده و شهید شده بودند را جمع می‌کردند و آن‌ها را به عقب بازمی‌گرداندند.

هوشمندی در مورد برخورد خانواده خود با مسئله جانبازی او گفت: خانواده من مشکلی با مسئله جانبازی من نداشتند و بابت این موضوع هم افتخار می‌کردند؛ چون ما برای کشور خودمان تلاش کردیم و افتخار می‌کنیم که توانستیم این کار را انجام دهیم.

این جانباز دفاع مقدس گفت: ما برای خودمان حرف داریم نه برای مردم. اگر من کار خود را به‌درستی انجام دهم، مردم هم می‌بینند که ما انجام وظیفه کرده‌ایم و حرف و توقعی نداریم. ما بایستی خودمان را درست کنیم و وظیفه خود را درست انجام  دهیم. ما باید از خودمان شروع کنیم.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار