نوحه‌خوانان بهشتی جبهه‌ها - 5

شهیدی که سوز دعایش اشک همه را در می‌آورد

در واحد اطلاعات، مراسم شب‌های احیاء را عباس به عهده داشت و دعای ابوحمزه ثمالی را با صدای زیبا و دل‌نشینی می‌خواند. آن‌قدر با سوز می‌خواند و اشک می‌ریخت که همه را منقلب می‌کرد.
کد خبر: ۵۲۳۹
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۴ - 09November 2013

شهیدی که سوز دعایش اشک همه را در می‌آورد

"شهید عباس محمدی" در سال 1343 شمسی در شهر زنجان متولد شد. دوران ابتدایی را در دبستان خاقانی سپری کرد. سال 1352 بود که پدرش را از دست داد. از کودکی علاقهی زیادی به کارهای هنری و ورزشی داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با یاری دوستانش گروهی را تحت عنوان حامیان قرآن در مسجد قاسمیهی زنجان تشکیل داد و با جدیت به فراگیری قرآن پرداخت. پیشرفت سریع او باعث شد تا در مسابقات قرآنی، رتبهی اول را به خود اختصاص دهد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دستور حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی، پایگاه مقاومت مسجد قاسمیهی زنجان را تشکیل داد. برخورد خوب و پسندیدهی عباس باعث شد تا در زمانی کوتاه، افراد بسیاری را جذب خود کرده و تعداد اعضای پایگاه را تقویت کند. یازده اسفند سال 1360 عازم منطقه جنوب شد.

در اردیبهشت 1361 در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد و در همین عملیات بود که از ناحیهی پای چپ مجروح شد و برای استراحت و مداوا به خانه بازگشت. دوران نقاهت، بهانهای شد تا در خردادماه سال 1362 در امتحانات نهایی دبیرستان امیرکبیر شرکت کند و موفق به اخذ دیپلم شود. خرداد سال1363  عضو رسمی سپاه پاسداران شد و در واحد پرسنلی سپاه زنجان، انجام وظیفه کرد. خدمت در سپاه باعث نشده بود تا وی برای لحظهای از فکر رفتن به جبهه باز بماند.

روح بیقرارش هر لحظه برای رفتن دوباره به جبهه پر و بال میزد، تا بالاخره موفق شد با جلب رضایت مسئولین خود، در هشتم آبان 1363 جهت گذراندن دورههای آموزشی به تهران برود و با تجربهای جدید راهی لشکر عاشورا شود. عباس یکی از نیروهای شناسایی واحد اطلاعات لشکر عاشورا به حساب میآمد.

همچنین وی قبل از عملیات های کربلای 4 و 5 مسئولیت آموزش غواصان دستهی 2 گروهان 2 گردان حبیب بن مظاهر را به عهده گرفت. مهدیقلی رضایی از پیشکسوتان واحد اطلاعات لشکر عاشورا میگفت: «در واحد اطلاعات، مراسم شبهای احیاء را عباس به عهده داشت و دعاهای ابوحمزه ثمالی را با صدای زیبا و دلنشینی میخواند. آنقدر با سوز میخواند و اشک میریخت که همه را منقلب میکرد. گاه از فرصتهایی که هنگام استراحت نیروها پیش میآمد، برای تقویت روحیهی نیروها سود میجست و نوحهسرایی میکرد. وقتی عازم عملیات کربلای 4 بودیم عباس آقا خطبه 27 نهجالبلاغه را برای غواصان میخواند.

عباس در عملیات کربلای 5 از ناحیهی بازوی راست زخمی و مدتی بستری شد. پس از مداوا در نوزدهم اردیبهشت سال 1366 بار سفر را بست و دوباره راهی جبهه شد. پس از گذشت 3 ماه از حضور مداوم در جبهه، در پانزدهمین روز از مردادماه 1366 درمنطقه عملیاتی نصر7 به درجهی رفیع شهادت نایل شد.

فرازهایی از وصیتنامهی شهید عباس محمدی: «ای انسان تو چقدر خودخواهی! تو چقدر عصیانگری! مگر نمیدانی این دنیا بیش از سه ساعت نیست. اول؛ ساعتی که گذشت در آن هرچه کاشتی همان روید و همان، خواهی چید و بدان که پشیمانی سودی ندارد. دیگر؛ ساعتی که در آن هستی و سومین ساعت، آینده است که امید زیادی برای دیدن آن نیست.».

نظر شما
پربیننده ها