جمجمه‌ات را قرض بده برادر، کتابی درباره قرض دادن جمجمه‌ در میانه‌ی میدان

رمان "جمجمه‌ات را قرض بده برادر" داستان هفت رزمنده‌ی غواصی را روایت می‌کند که ماموریت دارند در آستانه عملیات والفجر8 به آن سوی اروندرود بروند و به شناسایی بپردازند.
کد خبر: ۵۰۳۸
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۲ - ۰۷:۲۳ - 26October 2013

جمجمه‌ات را قرض بده برادر، کتابی درباره قرض دادن جمجمه‌ در میانه‌ی میدان

خبرگزاری دفاع مقدس: امیرالمومنین علی ـ درود خدا بر او ـ هنگامى که پرچم سپاه را در جنگ با اصحاب جمل به فرزند خود محمد بن حنفیه دادند، فرمود: اگر کوه ها از جا کنده شوند تو استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، جمجمهات را به خدا عاریت ده، پاى بر زمین میخکوب کن و بدان که پیروزى از سوى خداست.


این سخن امیرالمومنین دستمایهی رمانی شده تا با شکستن کلیشهها، پنجرهای نو را در ادبیات دفاع مقدس بگشاید. «جمجمه ات را قرض بده برادر» را مرتضی کربلاییلو نگاشته است. رمانی که سال 1391 از سوی انتشارات عصر داستان وابسته به بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان وارد بازار شد و توانست تا آستانه کسب عنوان برترین کتاب در یازدهمین دوره جایزه قلم زرین نیز پیش رود.


کربلاییلو در این کتاب نگاه جدیدی به ادبیات دفاع مقدس دارد. او داستان گروهی از غواصان را روایت می کند که ماموریت دارند در آستانه عملیات والفجر8 به آن سوی اروندرود بروند و به شناسایی بپردازند.


روایت سیال داستان در گذشته، حال و آینده و سفر در مکان و زمان، هرچند ممکن است ذهن خواننده را درگیر کند، ولی آسیبی به داستان نمی زند و نقش متافیزیک در داستان، آن را علمی ـ تخیلی نشان نمی دهد.


هریک از هفت شخصیت اصلی این کتاب به مرور در جایگاه شخصیت اول داستان قرار می گیرند. هلال، مرتضی، نورالله، هادی، سلیم، کاظم و حسین، را می توان نماینده طیف های مختلف رزمنده هایی دانست که در جنگ حضور داشته اند.


این شخصیت ها نگاه، دغدغه و تردیدهایی در ذهن دارند که یکی از آن تردیدها، تردید نسبت به فرمانده خود است. این هفت نفر با برهنه کردن پاهای خود و نپوشیدن پوتین اعتراض خود را نشان می دهند. در طول داستان هریکیاز این شخصیت ها برجسته می شوند و زندگی، نگاه و دغدغه های شان نشان داده می شود.


شاید بتوان نقطه قوت این رمان را گفت و گوی شخصیت ها دانست. دیالوگ و مونولوگهایی که حاصل گفت و گوی دو نفره و یا فکر و خیال فرد است، جمله های نابی است که می تواند خواننده را مدتی به فکر وا دارد. گاهی این سوال به ذهن خطور می کند که نویسنده برای نوشتن هریک از این دیالوگ های چند خطی، چه مدت وقت گذاشته است؟ شاید جواب این سوال را کربلاییلو در مراسم رونمایی این رمان داده باشد: من فسفر زیادی برای نوشتن آن سوزاندم!


کربلاییلو چند غافلگیری نیز در بطن رمان خود جای داده است که خواننده با خواندن آن جا خواهد خورد. غافلگیری هایی از تونل باستانی در زیر اروند رود گرفته تا حضور شخصیت داستان در محضر یکی از معصومین.


در پایان یکی از دیالوگ های کتاب را برگفته از سخنان حضرت امیر است را با هم می خوانیم:
«کتاب را توی دستش سبک سنگین کرد گفت: یادت هست یک جا فرموده بود در آستانه حمله جمجمهها را به خدا قرض دهید و به دشمن بزنید؟
اگر خوب قرض بدهی، گلوله هم که بخوری دردت نمیآید. حتا به گمانم متوجه هم نمیشوی. مثل یغلاوی که به همرزمت امانت دادی و گلولهای سوراخش کرد…»

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار