معرفی کتاب؛

«پشت دیوارهای شهر»

کد خبر: ۳۵۱۴۸۵
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۵ - 27June 2019

«پشت دیوارهای شهر»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «پشت دیوارهای شهر» عنوان کتابی از «سید سعید موسوی» است. نویسنده در این کتاب خاطرات خود را از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در خرمشهر روایت می‌کند. این خاطرات بسیار کوتاه و موجز نوشته شده و سعی شده تا نکات مهم هر رویداد به خواننده منتقل شود.

در مقدمه این کتاب آمده است:

«پشت دیوارهای شهر همه‌ی قلم هفده سالگی سید سعید موسوی است که ما را به روزهای دور می‌برد. به روزهایی که تازه پای بمب‌ها و خمپاره‌های عراقی به شهرش باز شده بود. شهری که بندر بود، زیبا بود و او با سکوت کشتی‌هایش قد کشیده و بزرگ شده بود.

سعید در «پشت دیوارهای شهر» زندگی‌ای را نقاشی می‌کند که آب‌هایش می‌سوزد، آسمانش زخمی است و پنجره‌ها و پرده‌هایی برایش باقی نمانده است. در این نقاشی، جاده‌‌های غربت و هراس دوری ازرخرمشهر انتهایی ندارد. این همه شانزده سالگی سید سعید موسوی است که امروز از مرز چهل سالگی عبور کرده است. امید او برای دیدن دوباره خرمشهر چه در آن روزها و چه امروز خواندنی و حتی دیدنی است!»

قسمتی از متن کتاب:

«نمی‌دانم روز چندم جنگ است. کوچه‌ها خلوت‌تر شده‌اند و سر و صداها بیشتر. در اطراف خانه ما نزدیک مسجد جامع و بازار صفا خرابی دیده نمی‌شود.

سگ‌ها و گربه‌ها جولان می‌دهند. می‌گویند سگ‌ها مرده خورده‌اند و هارند. من با چشم خودم ندیدم. اما زبان‌هایشان را دیدم که از دهانشان بیرون است و در کوچه‌های خلوت می‌دوند.

از صبح به همراه حمید و با موتور گازی به سمت خانه‌های راه‌آهن می‌رویم خیابان‌ها خلوت‌تر و صدای انفجار شدیدتر می‌شود. ویرانی خانه‌ها را از اینجا می توانم ببینم. فکر نمی‌کردم این‌طور باشد.

درها کنده شده سقفها فرو ریخته، خیابانها و کوچه‌ها درهم و برهم. وارد خیابانی در کوی راه‌آهن می‌شویم. پسرکی کم سن و سال بر روی تخته‌سنگی نشسته است. گریه می‌کند. تنهاست. کاملا تنها میان یک کوچه ویران. می‌گوید:

- کشته شدن. همشون. پدرم، مادرم، خواهرام و برادرام!

باور نمی‌کنم. با حمید نگاهی می‌اندازم. او هم باور نکرده است.

می‌گوید:

- اونجا، خونه‌مون اونجاست!

به طرف خانه‌شان می‌روم. در کنده شده است. وارد می‌شوم. از حیاط می‌گذرم. وارد یکی از اتاقها می‌شوم. حالم به هم می‌خورد.عق می‌زنم و از اتاق خارج می‌شوم.

دیوارها پر از خون است. دو گوش به همراه مقداری مو به دیوار مقابل چسبیده‌اند.

به حمید می‌گویم:

- راست می‌گوید.

به پسر می‌گوییم با ما بیاید. اما او همان جا نشسته است. نمی‌آید. می‌گوید:

- مو هم می‌خوام بمیرم. همین جا کنار پدرم، مادرم، خواهرام و برادرام.

از آنجا می‌رویم.»

«پشت دیوارهای شهر» در 155 صفحه مصور به قلم «سید سعید موسوی» تالیف و توسط انتشارات «سوره مهر» در دو هزار و 200 نسخه منتشر شده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار