داستان نوزایی موسیقی دهه 60 در مستند «بزم رزم»

«بزم رزم» نه درباره تاریخ انقلاب است، نه تاریخ موسیقی؛ بلکه داستان زایش دوباره موسیقی از خاکستر رژیم شاهنشاهی است، تا خود را در انقلاب اسلامی از نو بسازد.
کد خبر: ۲۲۶۸۲۲
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰ - 12February 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ فیلم مستند «بزم رزم» ساخته «سیدوحید حسینی» حضوری موفق در جشنواره فجر داشت. این فیلم به بخش مهم، اما فراموش شده تاریخ موسیقی انقلاب پرداخته است. زاویه نگاه درست فیلمساز به موضوع فیلم آن را به اثری قابل استناد تبدیل کرده است. «بزم رزم» را باید آثار پیشروی سینمای مستند به شمار آورد که نه تنها در این حوزه که در حوزه سینمای داستانی نیز اثر قابل ملاحظه‌ای است.

«بزم رزم» در هجدهمین جشن خانه سینمای ایران در بخش های بهترین پژوهش، کارگردانی، فیلم و تدوین نامزد دریافت جایزه شد. در دهمین جشنواره «سینماحقیقت» برنده تندیس و دیپلم افتخار بهترین پژوهشگر و در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر» در بخش بهترین دستاورد هنری برنده سیمرغ بهترین پژوهش فیلم شد.

نکته مهم در «بزم رزم» همانندی در موضوع فیلم، کارگردانی و تدوین آن است. از آن جایی که «بزم رزم» به موسیقی می‌پردازد، لحن روایی فیلم نیز بار موسیقیایی دارد. این نکته بویژه در تدوین فیلم بیشتر نمود دارد. زمان دوساعته فیلم در نگاه اول طولانی به نظر می‌رسد، اما وجود ضرباهنگی که در تدوین به فیلم تزریق شده، باعث می‌شود طولانی بودن فیلم را احساس نکنیم.

نقطه آغاز، میانه و پایان آن سوالی برای مخاطب ایجاد نمی‌کند. فیلمساز بدون آنکه مغلوب اثرش باشد داستان موسیقی 10 ساله‌ای را روایت کرده که بیش از انداره جذاب است. این جذاب بودن برگ برنده کارگردان برای به دست گرفتن نبض مخاطب نیست،چرا که موضوع به دلیل بار نوستالوژیک ساری در فیلم، راه رفتن روی لبه تیغ است. «بزم رزم» به راحتی می‌توانست به اثری تبدیل شود که جز خاطره بازی چیزی برای بیینده نداشته باشد.

آنچه که سبب شد تا حسینی به این دام نیفتد، دقت در پژوهش و تحقیق بود. این همان ویژگی منحصر بفردی است که در بسیاری از آثار مستند نمی‌بینیم. وقتی فیلمساز می‌داند قرار است راجع به چه چیزی صحبت کند بخش مهمی از راه رفته است. برای همین است که «بزم رزم» به حاشیه نمی‌رود و اصل مطلب را حلاجی می‌کند. مخاطب، هم زبان فیلم را می‌فهمد و انتظاراتش از فیلم بدون پاسخ نمی‌ماند.

فارغ از اینکه با اصل نگاه کارگردان موافق باشیم یا نه، فیلم به ما می‌گوید که تکلیف کارگردان با اثرش روشن است. نگاه او به موضوع جانبدارانه نیست. شاید چنین به نظر برسد که «بزم رزم» تلاش دارد تا فترت موسیقی در اوایل انقلاب و تلاش هنرمندان برای رنسانس در دنیای موسیقی و نگاه دگم مدیران فرهنگی آن سال‌ها به موسیقی را نتیجه انقلاب اسلامی بداند.

اما «بزم رزم» داعیه دیگری دارد، آنچه بر سر موسیقی بعد از انقلاب و اوایل دهه شصت آمد در حوزه سینما، ادبیات و شعر نیز دیده می‌شود. نگاه متحجرانه برخی مدیران در ابتدای انقلاب سنخیتی با نگاه رهبر و بنیان‌گذار آن نداشت. مسئله «بزم رزم» نقد همین نگاه کینه‌ورزانه یک بعدی مدیرانی است که سکان هنر را به دست گرفته بودند.

درحالی که امام خمینی (ره) نگاه وسیع انقلابی توام با نرمش و مثبت به برخی هنرمندان قبل از انقلاب داشت، مسئولان رده پایین‌تر راه دیگری می‌رفتند.

کسانی که در «بزم رزم» با آنها مصاحبه می‌شود، در آنچه که می‌گویند، صداقت دارند. این مهم نیز به خاطر هدایت درست آنها توسط کارگردان است. این کاملا طبیعی است که هنرمندانی که با آنها مصاحبه می‌شود، در بازگویی خاطرات‌شان به زیاده‌گویی بیفتند، اما چنین اتفاقی نمی‌افتد و همان چیزی را می‌گویند که ذات فیلم می‌طلبد، نه چیزی که خود می‌خواهند یا کارگردان می‌خواهد.

اشکال فیلم به وجود آن‌هایی که در فیلم حضور دارند، برنمی‌گردد؛ بلکه به خاطر آن‌هایی است که در فیلم حضور ندارند. ترانه‌سرایان و شاعرانی که در موسیقی آن‌ سال‌ها نقش داشتند را در «بزم رزم» نمی‌بینیم. جز اشاره به «حمید سبزواری» اطلاع دقیقی از شاعران دیگر نداریم. همچنین عدم حضور «صادق آهنگران»، «غلام کویتی‌پور»، «مهرداد کاظمی»، «جلال محمدیان»، «شهرام ناظری»، «محمدرضا شجریان» و ... به شدت در فیلم حس می‌شود.

نبود این هنرمندان در فیلم از بار مستند بودن آن کم می‌کند. اگر هم فیلمساز از به تصویر کشیدن آنها عذری دارد، باید به نحوی بیان می‌شد. چرا که نبودن خواننده‌ای مثل «شجریان» این شائبه را پیش می‌آورد که «بزم رزم» یا اسیر سانسور و ممیزی شده یا کارگردان دچار خود سانسوری شده است؛ درحالی که می‌دانیم شجریان در موسیقی ابتدایی دهه شصت نقش غیرقابل انکاری دارد.

اشکال دیگری که به فیلم وارد است، نریشن آن است. با اینکه حجم نریشن زیاد نیست و اطلاعاتی به اندازه به مخاطب می‌دهد، اما انتخاب صدای «صابر ابر» انتخاب درستی نیست. وقتی همه اجزای فیلم در خدمت موضوع آن، یعنی موسیقی است؛ صدای نریتور نیز باید چنین ویژگی‌ای می‌داشت.

وجود کسانی مثل «حسین علیزاده» به اندازه کافی بزرگ است، تا صدای گوینده متن شنیده نشود. برای همین صدای راوی نیز می‌بایست این امتیاز را داشته باشد تا برای مخاطب آشنا باشد تا در کنار هنرمندان مورد اشاره در فیلم به گوش برسد. صدای «منوچهر اسماعیلی» یا «جلال مقامی» می‌توانست «بزم رزم» را به اثری متفاوت‌تر تبدیل کند.

با این همه «بزم رزم» اثر موفقی است و نقاط ضعفی که به آن وارد است، در حدی نیست که تمامیت فیلم را زیر سوال ببرد. وجود آثاری مثل «بزم رزم» این نوید را می‌دهد که سینمای مستند مسیر رو به شتاب و موفقی را در پیش گرفته است. امثال سیدوحید حسینی ثابت کردند در ماراتن ساخت فیلم، گوی سبقت را از جوانانی که فیلم داستانی می‌سازند، ربوده‌اند.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار