هدف عربستان از برگزاری رزمایش‌های نظامی متعدد در منطقه چیست؟

برخی کارشناسان معتقدند رزمایش‌های اخیر برگزار شده توسط آل‌سعود، تنها به دلیل رقابت با جمهوری اسلامی ایران است و عربستانی‌ها به دنبال به رخ کشیدن قدرت پوشالی خود هستند.
کد خبر: ۲۲۲۴۲۹
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۵ - 18January 2017
هدف عربستان از برگزاری رزمایش‌های نظامی متعدد در منطقه چیست؟به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، اوایل هفته بود که خبر برگزاری رزمایش مشترک نظامی عربستان و سودان تحت عنوان «فلک 2» در پایگاه دریایی ملک فیصل در ناوگان غربی عربستان در دریای سرخ در رسانه‌ها منتشر شد.

خبرگزاری «واس» عربستان، گزارش داد که این رزمایش با فرماندهی دریابان «سعید زهرانی» برگزار می‌شود و از سودان نیز دریادار «محمود محمد ابراهیم» برای فرماندهی نیروهای سودانی حضور دارد.

در 16 فوریه سال 2013، اولین تمرین نظامی مشترک عربستان سودان با عنوان فلک1 در بندر بورت سودان اجرا شده بود. اخیراً در دسامبر سال 2016 نیز گفت‌وگوهایی میان طرف‌های سعودی و سودانی در خارطوم برای تقویت همکاری مشترک برگزار شد.

بعد از حمایت‌های مالی گسترده و برنامه‌ریزی شده عربستان از کشورهای آفریقایی، سودان در مارس 2015 به ائتلاف عربی-سعودی برای تجاوز به یمن پیوست و اعلام کرد که هزار نیروی پیاده نظام این کشور، در قالب ائتلاف عربی-سعودی فعالیت می‌کنند و در صورت لزوم، 6 هزار نیروی دیگر در حالت آماده‌باش قرار خواهند گرفت.

در حال حاضر هم نیروهای دریایی ائتلاف عربی-سعودی در عملیات «نیزه طلایی» که حدود دو هفته پیش برای اشغال سواحل غربی یمن و اطراف باب المندب آغاز شده است، حضور دارند. این نیروها تاکنون خسارت‌های جانی و مادی زیادی متحمل شده و شماری از سرکرده‌ها و فرماندهان شبه نظامیان وابسته به عربستان نیز در این عملیات کشته شده‌اند.

برخی کارشناسان معتقدند رزمایش‌های اخیر برگزار شده توسط آل‌سعود، تنها به دلیل رقابت با جمهوری اسلامی ایران است و عربستانی‌ها به دنبال به رخ کشیدن قدرت پوشالی خود هستند.

باید گفت پس از انقلاب اسلامی، در دوران جنگ تحمیلی، رابطه ایران و عربستان رو به تیرگی نهاده بود که با اتمام این جنگ ولی با انتخاب مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، این روابط به گرمی گرایید و در دوران دولت اصلاحات تقویت شد و پس از آن، به دلیل تحولات بین‌المللی از جمله روی کار آمدن دولتی شیعی در عراق و نفوذ فزاینده ایران در مناطقی که قبلاً حیات خلوت سعودی‌ها بود، تنش بین دو کشور افزایش یافت.

در این اواخر نیز عربستان با به راه انداختن جنگ نفتی با ایران سعی دارد منافع از دست رفته خود در منطقه را احیا کند یا حداقل از سقوط هرچه سریع‌تر آن‌ها جلوگیری کند.

آل‌سعود، به ویژه در دهه اخیر، بر خط‌ مشی ایران‌هراسی و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران تکیه کرده است. از جمله اقدامات عربستان در مسیر دشمنی با ایران می‌توان به کشتار حجاج در سال 66، فشار بر کشورهای عضو اوپک برای ضرر رساندن به ایران با اخلال در بازار نفت، حمایت مستقیم از صدام در جنگ تحمیلی، ایجاد خلل در مذاکرات هسته‌ای، نفوذ در کشورهای حاشیه خلیج فارس با تشکیل ائتلاف عربی برای اعمال فشار بر ایران، حمایت از تکفیری‌های تروریست در نبرد با محور مقاومت، دوستی با آمریکا، منافقین و رژیم صهیونیستی و فاجعه منا اشاره کرد.

اما به راستی چه چیز موجب شده است سعودی‌ها با عبور از خطوط قرمز روابط بین‌الملل و اصول همسایگی؛ دشمنی، کینه و عداوت خود با جمهوری اسلامی ایران را به اطلاع همگان برسانند و آن را در عرصه جهانی به نمایش بگذارند؟

مقامات سعودی پیش از آنکه در تلاش  برای گسترش نفوذ و رقابت منطقه‌ای با ایران باشند، بقای سلطنت پوشالی خود را در حمایت‌های آمریکا و اسرائیل می‌بینند. نظامی که با افزایش نارضایتی و مطالبات مردم عربستان از رژیم غیردموکراتیک آن و همچنین گسترش بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی، ناکارآمدیش آشکارتر شده است.

براین اساس و به ویژه در سال‌های اخیر، آل‌سعود تلاش نموده تا از یک سو، با مستحکم‌تر کردن روابط میان خود و تل‌آویو و از سوی دیگر، با ابراز دشمنی با ایران به عنوان تنها مانع مستحکم در ممانعت از تحقق اهداف شوم آمریکا و اسرائیل در منطقه، هرچه بیشتر خود را به آمریکا و اسرائیل نزدیک کرده، توجه آن‌ها را به خود جلب نمایند.

بنابراین آل‌سعود، با دشمنی آشکار با جمهوری اسلامی ایران می‌خواهند این پیام را به آمریکا و اسرائیل بدهد که برای جلب توجه آنان، از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کنند که البته با افزایش اختلافات و گمانه‌زنی‌ها بر سر جانشینی ملک سلمان - پاشاه پیر و بیمار سعودی - بیشتر نیز محتاج این توجه خواهند شد.

در مصاحبه‌ها و اظهارات مقامات سعودی، کاملاً واضح است که حاکمان عربستان، وسواس شدیدی در قبال ایران دارند؛ وسواسی که از ترس و نفرت آن‌ها نسبت به ایران نشأت می‌گیرد.

جنگ یمن نشان داد که عربستان بدون حمایت نظامی آمریکا نمی‌تواند در خاورمیانه نقش تأثیرگذاری داشته باشد. بنابراین تا زمانی که ریاض رویکرد سیاست خارجی خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران، عراق، لبنان، سوریه و یمن تغییر ندهد، هیچ‌گونه موفقیتی در عرصه بین‌الملل به دست نخواهد آورد.

از طرفی دیگر، شاه سلمان در حال حاضر به نفع ترکیه، اسرائیل و قطر عمل می‌کند؛ این در حالی است که ملک عبدالله به طرز ماهرانه این سه کشور را به اصطلاح عامیانه دور می‌زد.

در نهایت، عربستان سعودی به دلیل نداشتن توانایی در حل‌وفصل بحران یمن، در چشم متحدان خود به‌شدت تحقیرشده است و با این روند، به سمت قهقرای سقوط با سرعت در حال حرکت است.

نکته اصلی در اینجا این است که عربستان سعودی و یا حداقل حاکمان آن به رهبری ملک سلمان پیر، شیفته خصومت با ایران هستند. به نظر می‌رسد یک نفرت غریزی در پس عناد سعودی‌ها با ایران قابل ملاحظه است.

شاید بتوان گفت؛ دلیل این ترس و نفرت، "حفظ خود" است اما با دقت بیشتر، حداقل سه دلیل خاص برای این نفرت می‌توان برشمرد که در عین حال، این سه با هم مرتبط هستند.

اولین دلیل؛ مذهبی است. بنا به دلایل تاریخی، ایران کانون تشیع در منطقه و جهان است بنابراین آماج تنفر عربستان هم هست.

عامل دوم؛ به انقلاب اسلامی ایران بازمی‌گردد . هنگامی که انقلاب اسلامی ایران موفق شد در سال 1357 دیکتاتور مورد حمایت آمریکا محمد‌رضا پهلوی را بیرون براند، همه حاکمان خودکامه منطقه به خود لرزیدند که مبادا سرنوشتی چون شاه مخلوع ایران پیدا کنند. در دهه اخیر، شاهد تحولات مهمی در برخی کشورهای منطقه بوده‌ایم و «بهار عربی» که گویای جنبش اعتراض مردم کشورهای عرب‌زبان نسبت به حاکمان خودباخته، ستم‌پیشه و وابسته منطقه است، به وضوح تحت تاثیر آموزه‌های الهام‌بخش انقلاب اسلامی مردم ایران بوده است و این، حقیقتی است که از نگاه بسیاری از تحلیلگران دور نمانده است.

در این میان، آل‌سعود به شدت احساس خطر کرده است. به همین دلیل است که حاکمان عربستان بلافاصله با ایجاد پیمان دفاعی خلیج‌فارس در اوایل دهه 1360 که متشکل از کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان است، نسبت به انقلاب اسلامی در ایران، واکنش منفی نشان داد.

عامل سوم؛ اقتصادی است. آنچه شاید نگرانی نهایی برای آل‌سعود ایجاد کرده باشد، مسئله حیاتی اقتصاد نفت و گاز است. عربستان می‌داند که ایران، یکی از غنی‌ترین و وسیع‌ترین ذخایر نفتی و گازی جهان را در اختیار دارد و می‌تواند بازار اکتشاف، تولید، توزیع و مبادله نفت و گاز جهان که در حال حاضر، مهم ترین حامل‌های انرژی در کل دنیا هستند را تحت سیطره خود درآورد لذا تمام تلاش خود را به عمل خواهد آورد که از اقتدار ایران در ازین زمینه بکاهد.

نفرت حاکمان عربستان از ایران، از زمان انقلاب اسلامی ایران شدت یافته است. آل‌سعود‌، اعتبار مردمی حکومت ایران را تهدیدی مرگبار برای استبداد خود می‌داند. هرچه نفوذ سیاسی ایران در منطقه بیشتر می‌شود، حاکمان عربستان از این تهدید بالفعل بیشتر می‌ترسند.

این موارد، طرز تفکر پارانوئیدی آل‌سعود در قبال ایران روشن می‌سازد؛ همانطور که سفیر عربستان در انگلیس عنوان کرد گمان می‌کند خرابکاری ایران در همه جا وجود دارد.

خاندان آل‌سعود دنیا را نمی‌شناسند. عقب‌ماندگی‌های سعودی‌ها آن‌ها را از نگاه منضبط و متعادل به جهان محروم کرده است. یکی از شاخص‌های این دنیاناشناسی و عقب‌ماندگی؛ نحوه برخورد آل‌سعود با مذاکرات ایران و 5+1 بود.

سعودی‌ها در میان شگفتیِ ناظران سیاسی صراحتاً می‌گفتند «هر توافقی با ایران صورت بگیرد، مجوزهای آن را برای خودشان نیز مفروض می‌دانند!» تُرکی الفیصل شاهزاده‌ای که سابقه‌ی ریاست سازمان اطلاعات عربستان را نیز دارد و مثلاً یک سعودیِ آگاه محسوب می‌شود! رسماً به بی‌بی‌سی می‌گوید: «ایران در هر سطحی مجوز غنی‌سازی اورانیوم پیدا کند، عربستان نیز همان حد را برای خود مفروض می‌داند!»

آل‌سعود، دشمنی است که از هیچ عملی برای ضربه زدن به محور مقاومت به رهبری ایران در منطقه دریغ نخواهد کرد. پادشاهان سعودی که ادعای خادمی حرمین شریفین را دارند؛ حتی ظواهر اسلام را رعایت نمی کنند و در ملاء عام شراب می‌خوردند.

آن‌ها نه تنها دوستی خود با اسرائیل را پنهان نمی‌کنند؛ بلکه در عمل در راستای منافع این غده سرطانی اقدام می‌کنند. در طول سال‌های پس از انقلاب، همیشه این ایران بوده است که دست دوستی به سمت عربستان به عنوان یک کشور اسلامی که حرم امن الهی و مرقد مطهر پیامبر در آن قرار دارد، دراز کرده است ولی عربستان، از هیچ اقدامی علیه ایران فروگذار نکرده است.

با این تفاسیر، به نظر می‌رسد اگر عربستان این رویه خصمانه خویش را کنار نگذارد، ایران هم باید از اهرم‌های فشار خود علیه آن استفاده کند.
 
منبع: باشگاه خبرنگاران
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار