رزمنده خط شکن کربلای 5 در گفت‌و‌گو با دفاع پرس مطرح کرد؛

ناگفته‌هایی از جان فشانی رزمندگان در عملیات کربلای 5

یکی از جوانان غواص در عملیات کربلای 5 برای باز کردن معبر، خود را روی سیم خاردارهای معبر میدان مین انداخت و گفت: بیایید از روی من عبور کنید هنگامی که دید رزمندگان نمی آیند آنها را به فاطمه زهرا (س) قسم می داد تا از رویش عبور کنند 400 نفر ازروی پیکر این شهید گذشتند و صبح پیکر مطهرش همانند حصیر سوراخ شده بود.
کد خبر: ۲۲۱۳۱۴
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۰ - 11February 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از اهواز، شلمچه روستا و منطقه ای مرزی در غرب خرمشهر و مرز میان ایران و عراق است و نزدیکترین نقطه مرزی به شهر بصره در کشور عراق به حساب می آید.

عراقی ها در این منطقه استراتژیک و راهبردی، استحکامات جنگی بسیاری را فراهم کرده بودند تا اینکه نهایتا این منطقه در پی اجرای عملیات کربلای 5 در دی 1365 به دست رزمندگان اسلام افتاد. سرزمینی که بارها و بارها شاهد جوانمردی و شجاعت فرزندان این مرزو بوم بوده است که مصداق این موضوع را می توان در عملیات کربلای 5 به مشاهده نشست.

رزمندگان اسلام برای دفاع از حریم این آب و خاک از هیچ کوشش و تلاشی در سخت ترین شرایط دریغ نکردند و هزاران رزمنده دفاع مقدس خونشان را برای آزادی، استقلال و اقتدار ایران اسلامی اهداء کردند.

«سید باقر احمدی ثناء» از رزمندگان غواص خط شکن عملیات کربلای 5 است که در گردان نجف اشرف حضور داشت. وی در حال حاضر استاد دانشگاه و محقق در زمینه جنگ است و آنچه سالها در دوران دفاع مقدس آموخته را به نسل جوان منتقل می کند.

خبرنگار دفاع پرس به مناسبت سالگرد عملیات کربلای 5 گفت وگویی با «سید باقر احمدی ثناء» غواص خط شکن در گردان کربلای نجف اشرف انجام داده  است که در ادامه ماحصل این گفت و گو را می خوانید:

بحث کربلای 5 و کربلای 4 دوجزء جدایی ناپذیرند و نمی توان آنها را جدا از هم بررسی کرد. در کربلای 4 مشکلاتی پیش آمد تا در عملیات پیروزی خاصی حاصل نشود به طوری که از کل محور کربلای 4 تنها یک یا دو محور باز شد در حالی که انتظار داشتیم این عملیات سرنوشت جنگ را مشخص کند و به سرانجام برساند.

با آن حجم تبلیغات و  نیروی رزمنده ای که به جبهه اعزام شده  بود و حجم تجهیزات و مهماتی که در این عملیات مد نظر قرار داده شده بود این تصور را در ذهن رزمندگان ایجاد کرد که این  عملیات سرنوشت ساز خواهد بود.

این عملیات تا ظهر بیشتر طول نکشید و با جا ماندن پیکر تعدادی از شهدا و نیروها که به اسارت دشمن بعثی در آمده بودند، رزمندگان  خساراتی را متحمل شدند؛ چه آنهایی که خوب عمل کرده بودند و چه آنهایی که موفق نبودند.

از این رو در کوتاه ترین زمان ممکن فرماندهان به طراحی نقشه های عملیات کربلای 5 پرداختند. به ذهن هیچ فرماندهی خطور نمی کرد که بتوانیم، عملیاتی با این وسعت انجام دهیم. حضور در شلمچه را خیلی از فرماندهان در عملیات های مختلف تجربه کرده بودند. ازجمله در عملیات های بیت المقدس، رمضان و بخشی از محور خیبر سختی هایش برای همه لمس شده بود. شلمچه ای که همه فرماندهان آن را می شناختند و در عملیات خیبر ایذایی عمل کرده بودند. پس فرماندهان به سختی کار  در این کارزار آگاهی داشتند.

 
 جوان غواص ،معبری برای عبور 400 رزمنده
 

نقش بی نظیر امام خمینی (ره) در تقویت روحیه رزمندگان در عملیات کربلای 5

 رزمندگان و فرماندهان از 16 کیلومتر موانع عمیق و گسترده در محور شلمچه باخبر بودند. کسی باور نمی کرد، بخواهیم در منطقه شلمچه عملیات انجام دهیم، آن هم با وضعیتی که داشتیم؛ 16 روز بعد بتوانیم برای عملیات دیگری در این منطقه آماده شویم.

واقعیت را بخواهیم در نظر بگیریم باید پیام های حضرت امام(ره) را بعد از کربلای 4 و 5 ببینید و درک کنید این پیام تا چه حد توانست در بازسازی روحیه رزمندگان در بعد از کربلای 4 موثر باشد تا رزمندگان و فرماندهان را دوباره مهیای میدان نبرد سازد و از آن حالت  به ظاهر  شکست جدا کند و بار دیگر ارزشها، توسل و توکل ایمانشان را برایشان جلوه گر کند.

با صدور پیام به فرماندهان و رزمندگان با همه موانع و مشکلاتی که از عملیات کربلای 4 دیده بودند، توانستند اقدام به انجام عملیات کربلای 5 کنند. صدام بعد از عملیات کربلای 4 به عربستان رفت. با آن تمهیداتی که برایش دیده بودند و یک حج نمایشی به نیت شکرگزاری به جا آورد.

 روزی در جمع حدود 21 نفر از فرماندهان دوران دفاع مقدس که  در شلمچه حضور داشتند هر کدام از فرماندهان به بیان خاطراتی از آن دوران پرداختند. به هر فرماندهی می گفتیم از عملیات کربلای 5 برایمان بگو، شرایط سخت و ناهموار آن عملیات درپیش چشمانش مجسم می شد. همگی معتقد بودند؛ نیرویی مافوق عقل و در حقیقت احساس تکلیف و وظیفه، منجر به قبول عملیات کربلای 5 از جانب فرماندهان شد.

با این که در عملیات کربلای 4 وقتی عملیات انجام شد، کل گردان خسارت دیده بود؛ ولی الحمدلله  فرماندهان توانستند 15 روز بعد عملیات دیگری آن هم غرورآفرین طراحی کنند. این طراحی زمانی صورت گرفت که فرمانده گردان «حاج اسماعیل  فرجوانی» به شهادت رسیده بود و پیکر مطهرش در منطقه کربلای 4 باقی مانده بود.

با این طراحی رزمندگان توانستند در منطقه عملیاتی شلمچه  توان مضاعف پیدا کنند. فرماندهان رزمندگان را مهیای عملیاتی خاص کردند. در تاریخ نام  شهید خرازی از لشکر 14 امام حسین(ع) ثبت شده است که خطاب به رزمندگان می گوید: «قرار است عاشقانه بجنگیم و عاقلانه نیست»، هیچ عقل آموزش دیده و سلیم دانشگاهی نمی گفت امکان عملیات در این منطقه وجود دارد.

حضرت امام خمینی (ره) به عنوان ناخدای نظام، درست در زمانی که به ظاهر طعم تلخ شکست را چشیده بودیم و دشمن طعم شیرین پیروزی را چشیده بود، با صدور پیام و بیانات خود روحیه رزمندگان را تقویت کرد. باید بگویم عملیات کربلای 5 به گونه ای طراحی و برنامه ریزی شد که همه محورها و برنامه ها به صورت جزیی در آن دیده شد به همین دلیل عملیات با موفقیت طی شد.

 
 جوان غواص ،معبری برای عبور 400 رزمنده
 
شهدای کربلای 4 رزمندگان را برای عملیات کربلای 5 جذب  می کردند

شهید «صادق نوری» معاون «حاج اسماعیل فرجوانی» در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید. باقی ماندن پیکر شهدا در این منطقه عملیاتی موجب شد تا جاذبه ای برای حضور رزمندگان در عملیات کربلای 5 ایجاد شود. شهید «عبدالرئوف بلبلی» رزمنده دیگری بود که پیکر پاکش در این منطقه عملیاتی جا مانده بود، هر کدام از اینها توانسته بود بخش عمده ای از نیروها را به سمت خودشان جذب کنند.

رزمنده ای که در کربلای 4 مجروح و در کربلای 5 شهید شد

وقتی گردانی که به جبهه جنگ می رفت و عملیات انجام می داد پس از پایان عملیات برای جمع کردن نیروها به ویژه زخمی ها و شهدا توان مضاعفی را می طلبید. برادرم در عملیات کربلای 4 مجروح شده بود. برادرم «سید طاها احمدی ثناء» به عنوان نیروی غواص تیر خورده بود. قبل از عملیات بهبودی برای وی حاصل شد و توانست در عملیات کربلای 5 شرکت کند و در همین عملیات هم شهید شد و 12 روز بعد پیکربرادرم را آوردیم.

مقداری که پیشروی کرده بودیم مجبور شدیم از حلقه محاصره دشمن خارج شویم،خودمان نجات پیدا کردیم اما نتوانسیم زخمیها و شهداء را بیاوریم. رژیم بعثی برادرم را به همراه 6 نفر زخمی که به جا مانده بود آنها را به شهادت رساند. پیکر مطهرشان هم جا ماند.

شلمچه منطقه‌ای بود که کسی فکرش را نمی کرد بتوانیم از این منطقه عبور کنیم چرا که ارتش بعث عراق 16 کیلومتر موانع و استحکامات  در مسیر عبور رزمندگان ایجاد کرده بود اما غافل از این نکته که خلاقیت نیروهای رزمنده و جوان این مرز و بوم و به ویژه فرماندهان جوان که تمام توان و نبوغ فکریشان رابه کار گرفتند؛ توانستند  اوج شکوفایی فکری در برنامه ریزی ها و طراحی عملیات را به منصه ظهور رسانند و از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند و مردانه جنگیدند و مبارزه کردند و حتی از جانشان گذشتند.

ارتش عراق در ابتدای جنگ جنگ چریکی بلد نبود اما درعملیات کربلای 5  آنچه در طول دفاع مقدس از رزمندگان  اسلام آموخته بودند را به کار بردند.

سلاح شیمیایی و فداکاری رزمندگان

عراقیها در عملیات کربلای 5 از همه نوع سلاح حتی سلاح های شیمیایی استفاده کردند. رزمندگان ما به اندازه کافی ماسک شیمیایی نداشتند و هنوز رزمندگان شیمیایی با این درد بعد از 25 سال دست و پنجه نرم می کنند. آنجا هم اوج فداکاری دیده می شد وقتی رزمندگان ماسک خودشان را به دیگری می دادند و فرمانده، نیروی جوانتر خودش را به خود ترجیح می داد.

 در دوران جنگ ما از 13 ملیت اسیر گرفتیم و از 44 برند دنیا غنمیت جنگی به دست آوردیم. یعنی همه سلاحهای پیشرفته در اختیار عراق بود. وقتی در بحبوحه جنگ و درگیری بودیم در عملیات کربلای 5 لنکروز که حامل ناهار بود ایستاد یک کیسه پلاستیک انداخت و رفت داخل نایلون که باز کردم یک بیسکویت ویفر به همراه نامه ای بود که یک دانش آموز از روستاهای شمال نوشته بود «سلام رزمنده اسلام  پول توجیبی  یک هفته ام را جمع کردم تا بتوانم ویفر بخرم و برایتان بفرستم».

مردم در زمان جنگ نه تنها فرزندانشان را به جبهه می فرستادند بلکه با کمک های مردمی  به پشتیبانی از جنگ و از هرنظر نیازهای رزمندگان را تامین می کردند. در عملیات کربلای 5 موانع زیادی برسر راه رزمندگان ایجاد کرده بودند از جمله، خاکریزهای نونی شکل، میدان مین و انواع سیم خاردارها در سر مسیر رزمندگان قرار داده بودند.

جوان غواص دریا دل

یکی از جوانان غواص در عملیات کربلای 5 برای باز کردن معبر، خود را روی سیم خاردارهای معبر میدان مین انداخت و گفت: بیایید از روی من عبور کنید هنگامی که دید رزمندگان نمی آیند آنها را به فاطمه زهرا (س) قسم می داد تا از رویش عبور کنند 400 نفر ازروی پیکر این شهید گذشتند و صبح پیکر مطهرش همانند حصیر سوراخ شده بود.

 
جوان غواص ،معبری برای عبور 400 رزمنده 
 

نقش سنگر سازان بی سنگر

وقتی می خواستیم از شهرک دیجی عبور کنیم چهارتا لودر خاکریز می زدند.  مرتب پشت سرهم خاکریز می زدند.  نیم ساعت  کار می کردند و دقایقی صدایی شنیده نمی شد دوباره مشغول می شدند.

یک دفعه دیدم صدای لودر نمی آید و نوجوان لر بختیاری مرتب دور لودر می چرخد. گفتم چرا لودر را روشن نمی کنی؟ ترسیدی؟ گفت:بیایید بینید اینجا هفت شهید پیکر مطهرشان اطراف لودر افتاده است اگر ماشین روشن کنم باید از روی آنها عبور کنم و از طرفی قدم نمی رسد می خواهم چیزی زیر پایم بگذارم و اینقدر روی صندلی لودر خون ریخته می خواهم آنرا پاک کنم تا لیز نخورم و بیفتم بالاخره بعداز چند دقیقه مشغول کار شد طولی نکشید صدایی نیامد وی هم تیر خورده و شهید شده بود.

دعای توسل برای باران

اکبر شیرین رزمنده ای که قبل از عملیات کربلای 5  می گفت دعای توسل بخوانیم تا باران بیاید و جلوی اثر بمب های شیمیایی را کمتر کند هیچ ابری در آسمان نبود شروع به خواندن دعای توسل کردیم زمانی که به فراز امام رضا (ع) رسیدیم باران شروع به باریدن گرفت. مرتب خدا را شکر می کرد. وی در  عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

شهید شیخ محمود رفعتی

وقتی رادیو پیام و صحبت های امام خمینی (ره) را پخش می کرد سکوت مطلق برفضا حاکم می شد، انگار وحی نازل می شود و متوجه اطرافش نمی شد.حالتی خاص و معنوی به وی دست می داد.این شهید از دیگر شهدای عملیات کربلای 5 است.

شهیدی که همه خانواده اش کرولال بودند

بهنام لاروین زمانی که شهید شد رفتیم به خانواده اش خبر شهادتش را اطلاع بدهیم و ازکارهای بهنام و شجاعتش برایشان بگوییم اما با صحنه ای روبرو شدیم که دلمان را آتش زد همه اعضای خانواده اش کرو لال بودند با زبان اشاره و با حرکت چشم دست خبر شهادت بهنام را به آنها دادیم خیلی سخت بود.آن زمان فهمیدیم بهنام همه نقطه ارتباطی این خانواده بوده و چه قدر وجودش برای آنها لازم بوده است.

 شهید علی بهزادی

شهیدی که همیشه روضه حضرت زهرا(س) می خواند و با همین عشق در عملیات کربلای 5زخمی شد تیر به پهلو و سرش ترکش خورد.درست شبیه حضرت زهرا(س) شهید شد.

شهید کریم محیاه

کریم لب شکری بود سخت صحبت می کرد. خیلی مسئولیت پذیر بود هنگامی که فرمانده کاری به وی می سپردند، غیر ممکن بود انجام ندهند. به بهترین نحو ممکن انجام می داد. عراقیها بوی غذایشان می آمد. فرمانده گفت: برو غذا را بیاور رفت و چند دقیقه بعد با دیگ غذا وارد شد. محیاه نیز در بحبوحه عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

گفتگو از محدثه هاشمی زاده

انتهای پیام /191
نظر شما
پربیننده ها