گزارش؛

گستره انقلاب اسلامی ایران بر جهان

امروز دیگر جنگ میان اندیشه کاپیتالیسم به سرکردگی آمریکا و تفکر کمونیسم و مارکسیسم به رهبری شوروی سابق نیست، بلکه جنگ میان اندیشه مادی با خاصیت استعماری و اندیشه ناب اسلامی با محوریت جمهوری اسلامی ایران و نظارت و رهبری ولی فقیه آگاه و توانمند است.
کد خبر: ۹۹۹۵
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۶ - 22February 2014

گستره انقلاب اسلامی ایران بر جهان

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر اصول و مبانی اسلام و با ارائه الگویی عینی - عملی از یک نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر ارزشهای الهی و انسانی معادلات سیاسی استکبار را در ادامه سیاست سلطه و تقسیم استعماری جهان بهم زد و با ساختار فرهنگی دینی خود فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد.

از سوی دیگر روند انقلاب اسلامی با آگاهیهای عمیقی که میان ملتهای مسلمان جهان به ویژه در کشورهای اسلامی بوجود آورد، زمینه تحولات سیاسی ریشهدار و بینشها و گرایشهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد.

برژنسکی از نظریهپردازان آمریکائی میگوید: "تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران یک مخاطره مستمرّ برای منافع ما در منطقهای که حیات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است ایجاد کرده است. بنیادگرایی اسلامی پدیدهای که به طور عمده در گزارشها و بررسیهای اطلاعاتی ما به آن بیتوجهی شده است امروزه آشکارا نظم و ثبات موجود را تهدید میکند."[1]

در نگاهی گذرا نسبت به علل دشمنی آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران مواردی را مرور می کنیم؛

اسلامی بودن انقلاب ایران

بی شک اسلامی بودن انقلاب مردمی ایران بزرگ ترین عامل اختلاف و عنادورزی دشمنان به ویژه امریکا و اسراییل با این نظام مقدس است.

مقام معظم رهبری در این رابطه فرمودند: " امروز دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند که به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میکنند والله آمریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمّدی ـ صلی الله علیه و آله ـ ناراحت نیست او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید."[2]

ریچارد نیکلسون (رئیس جمهور اسبق آمریکا) مینویسد: "اسلام بنیادگرا بر پایه یک اعتقاد قومی استوار است و جذابیت آن نیز از اعتقادات مذهبی نشأت میگیرد نه سکولاریسم غربی وقتی ارزشهای سکولار اسلامی قادر به رقابت با اعتقادات مذهبی بنیادگرایان نیست در رویارویی تمدنها صرف این واقعیت که ملت آمریکا نیرومندترین و غنیترین ملت تاریخ میباشد کافی نیست."[3]

هانتیگتون (نظریه پرداز آمریکائی) میگوید: "تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است."[4]

پیروزی انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی در ایران، آن هم با رهبری فقیه بزرگ زمان، حضرت امام خمینی(ره) باعث شد تا اسلام بار دیگر نه تنها احیاء که دامنه نفوذ آن مرزها و سرزمین های بسیاری را فرا بگیرد، به نحوی  که پیروان سایر ادیان و مذاهب، متاثر از آن، گروه گروه، به سمت مراکز و پایگاه های اسلامی رجوع نموده با خواندن کلمه لااله الاالله، به دین مبین اسلام ایمان بیاورند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که جریان های مبارز فلسطینی جان تازه گرفت و آرمان آزادی قدس زنده شد.

فرزندان جهادگر لبنانی با تشکیل هسته اصلی مقاومت که در نهایت منجر به تاسیس مولود دیگری از انقلاب اسلامی به نام حزب الله شد به سمت آزاد سازی حقیقی لبنان پیش رفتند.

مردم مسلمان بسیاری ازکشورهای آسیایی و افریقایی که تحت اداره مستبدانه حکومت های غیردینی قرارداشتند، تکان خوردند و هر لحظه مترصد بودند تا آن راهی را بروند که مردم مسلمان ایران، آن را تجربه کردند.

تکیه بر استقلال و نفی سلطه قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا

با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) اولین حکومت دینی تاریخ با محوریت ولایت مطلقه فقیه، در ایران پایه گزاری شد، آن هم با مردمی ترین شکل تا جایی که حتی نام جمهوری اسلامی به رفراندوم گذاشته شد و 98 درصد مردم به آن رای مثبت دادند.

 این اتفاق، شوک بزرگی به دشمنان اسلام وارد کرد. آنها در طول تاریخ و در سطح دنیا به ویژه جهت به بند کشیدن کشورهای اسلامی، این دروغ بزرگ را القا کرده بودند که دین افیون ملت هاست  و نه تنها نمی تواند مردم را مدیریت کند و مسیر رفتن به سمت قله های ترقی و پیشرفت را در فرا روی آنان قراردهد که  موجب عقب ماندگی و تخدیر ملل انسانی است.

اما در آخر قرن بیستم، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و روند رو به پیشرفت آن به گونه ای که هم اکنون ایران را به قله های شامخ توانمندی رسانده تا جایی که اینک در راس قطب مبارزه با تمام دنیای استکبار مطرح است، افکار و اذهان جهانی متوجه شدند که تبلیغات مادی گرایان استعمار گر علیه دین، توطئه ای بیش نیست و اسلام نه تنها افیون ملت ها نیست که به نحو بسیار شایسته و موفقی می تواند یک کشور را به گونه ای مدیریت نماید که علاوه بر حل مشکلات مادی جهت رفع معضلات روحی و روانی اثرگذار بوده و ده ها وصد ها گره دیگر از زندگی انسان ها و جوامع باز کند.

نوام چامسگی (نویسنده مشهور آمریکایی) معتقد است که دشمنیها، توطئهها و مخالفتهای آمریکا علیه ایران به دلیل استقلال و تن در ندادن این کشور به سلطه و استعمار آمریکا است و چنین اظهار می کند که "تا زمانی که ایران مستقل باقی بماند و در برابر سلطه آمریکا سر تسلیم فرود نیاورد دشمنیها و مخالفتهای آمریکا ادامه خواهد داشت جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشمپوشی نمیکند."[5]

مارتین اینرایک (معاون خاورمیانهای وزارت خارجه آمریکا) با اشاره به ناهمخوانی سیاستهای جمهوری اسلامی با ایالات متحده، گستاخانه تأکید میکند: "مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی برای کشورهایی خواهد بود که در مسیر استقلال و رهایی از سلطه آمریکا گام برمیدارند."[6]

حمایت از نهضتهای آزادیبخش و مستضعفان جهان

انقلاب اسلامی ایران با آگاهیهای عمیقی که در میان ملتهای مسلمان بوجود آورد زمینه تحولات سیاسی ریشه دار و حرکتها و سازماندهیهای سیاسی چشمگیری را فراهم آورد.

پدیده کاملاً نوظهور مقاوت در لبنان با الهام از انقلاب اسلامی، جهاد اسلامی در مصر و دیگر کشورهای اسلامی برای غرب بیش از آنچه که تصور میکرد وحشتناک و طلیعه جهنمی سوزان برای استکبار بود.

الکساندرهیگ (وزیر دفاع اسبق آمریکا) میگوید: "به نظر من خطرناکتر و مهمتر از این مشکلات بینالمللی عواقب گسترش بنیادگرایی اسلامی است که در ایران پا گرفته و اکنون عراق و رژیمهای عرب میانهرو را در منطقه تهدید میکند، میباشد اگر این از کنترل خارج شود منافع ابرقدرتها را به خطرناکترین وجه به مخاطره خواهد انداخت."[7]

موشه دایان (وزیر خارجه وقت رژیم اشغالگر قدس) پیآمدهای انقلاب اسلامی را به زلزله تشبیه کرد و گفت: "اثرات این تحولات بر روابط سایر کشورها قابل ملاحظه خواهد بود."[8]

مبارزه و دشمنی با اسرائیل و حمایت از ملت ستمدیده و مظلوم فلسطین

جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی خود را براساس "نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر قرار داده است."[9] و از آنجا که "جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند."[10]

این امری است که از ناحیه غرب خصوصاً آمریکا پذیرفته نیست، و این در حالی است که آمریکا بیشترین حمایتها و کمکها را به اسرائیل می کند و دفاع مردم مظلوم فلسطین از آب و خاکشان را حرکتی تروریستی قلمداد مینماید.

نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا) میگوید: "تعهّد ما به بقاء و امنیت اسرائیل ریشهدار است ما متحدانی براساس نوشتهای رسمی نیستیم بلکه چیزی قویتر ما را به هم پیوند داده است: تعهّد اخلاقی...، تعهّد ما به اسرائیل از میراث جنگ جهانی دوم و منافع اخلاقی و ایدئولوژیکی ما در تضمین بقای دمکراسیهای تحت فشار سرچشمه میگیرد، هیچ رئیس جمهور و یا کنگره آمریکا هرگز اجازه نخواهد داد که کشور اسرائیل نابود شود."[11]

امام خمینی(ره) فرمودند: "تمام گرفتاریهای شرق از اجانب است، از غرب است، از آمریکاست الان تمام گرفتاریهای ما از آمریکاست، تمام گرفتاریهای مسلمین از آمریکاست از این آمریکاست که صهیونیسم را آنطور تقویت کرده و آنطور تقویت میکند و برادران ما را فوج فوج میکشند."[12]

با روشن شدن علل دشمنی آمریکا و اسرائیل با انقلاب اسلامی، هویدا میشود که در رأس دشمنان انقلاب اسلامی آمریکا قرار دارد که داعیهدار رهبری جهان است و اسرائیل پایگاهی است برای حفظ منافع آمریکا در منطقه و به تعبیر دیگر اسرائیل بازرس اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در منطقه است که ضامن منافع آمریکا در ابعاد سیاسی و امنیتی و اقتصادی به ویژه تسلّط بر منابع انرژی و نقاط استراتژیک منطقه است. البته نباید از نفوذ لابیهای صهیونیستی در کشور آمریکا غافل بود به طوری که "در آمریکا بیش از 300 سازمان کوچک و بزرگ صهیونیستی وجود دارد که از دستاندرکاران فعالیتهای سیاسی در سطح مختلف آمریکا می باشند و یهودیان با جمعیت کم 3 درصد بیش از 80 درصد ثروت آمریکا را به طور مستقیم و غیرمستقیم در اختیار دارند."[13]

لذا بوش پسر (رئیس جمهور وقت آمریکا)، "آمریکا و اسرائیل را دو روح در یک بدن نامید و دفاع از آزادی و امنیت اسرائیل را خدمت به منافع آمریکا دانست."[14]

تغییر قطب بندی جهانی

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ریشه دواندن افکار اسلامی و آزادی خواهی در منطقه و جهان، دوقطب شرق و غرب مطرح بودند. در راس قطب شرق، شوروی سابق و در راس قطب غرب، آمریکا قرار داشت و سایر کشور ها هرکدام به نحوی مرتبط با این دو بلوک بودند و اگر چه دسته ای از کشورها به عنوان کشورهای عدم انسلاک (غیرمتعهد ها) معروف بودند ولی درعمل نمی توان ارتباط اعضای این پیمان را با یکی از دوبلوک پنهان نمود.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ادامه حیات آن باعث شد این بلوک بندی جابجا شود، گرچند حالا هم دوقطب در جهان وجود دارند، اما این بار یک قطب اندیشه اسلامی است و قطب دیگر، اندیشه مادی گرایی.

امروز دیگر جنگ میان اندیشه کاپیتالیسم به سرکردگی آمریکا و تفکر کمونیسم و مارکسیسم به رهبری شوروی سابق نیست که هرکدام توقع تسلط بیشتر برمنابع مادی دنیا را داشتند و برای درهم کوبیدن یکدیگر از هیچ اقدامی فروگذار نمی کردند، بلکه جنگ میان اندیشه مادیت با خاصیت استعمار و استثمار کل جهان و اندیشه ناب اسلامی با حضور تمام ملل مسلمان و برخی حاکمیت های آنان و حتی ملل و دول آزاده غیر مسلمان، با محوریت جمهوری اسلامی ایران و نظارت و رهبری ولی فقیه آگاه و توانمند است.

و در پایان با ذکر فرمایشی از امام راحل این نوشتار را به پایان می برم؛"نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تاکی و تا کجا ما را تحمّل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند... آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزّت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین را با دستهای خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدّی که آنها آقا باشند و ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیرهخوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایران اسلامی."[15]

پی نوشت ها:
[1] محسن داودی، ستیزغرب با آنچه بنیادگرایی اسلامی مینامد، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1368، ص 70.
[2] فرهنگ و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 75، ص 119.
[3] ریچارد نیکلسون، فرصت را از دست ندهید، انتشارات طرح نو 71، ص 196.
[4] نفوذ و استعاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه ثارالله، تهران، 78، ص 27.
[5] رسالت، 27 اردیبهشت 1380.
[6] کیهان، 26 فروردین 1378.
[7] اطلاعات، 1 اسفند 1361.
[8] انقلاب اسلامی در چشمانداز دیگران، سازمان تبلیغات اسلامی 75، ص 112.
[9] قانون اساسی، اصل 152.
[10] قانون اساسی، اصل 154.
[11] ریچارد نیکسون، فرصت را از دست ندهید، ترجمه حسین نژاد، انتشارات طرح نو 71، ص 216.
[12] صحیفه نور، ج 10، ص 76.
[13] کیهان، 7 دی 1381.
[14] جمهوری اسلامی، 30 اردیبهشت 1383.
[15] صحیفه نور، ج 20، ص 237.

نظر شما
پربیننده ها