یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی:

هدف حزب جمهوری کادرسازی برای انقلاب بود

حسین شمسایی گفت: "بهشتی معتقد بود کادرسازی ضمن آنکه پیشرفت را در پی خواهد داشت، این مهم را تقویت می‌کند که ملت قدر انقلاب خود را بداند و باور کند که خودشان انقلاب را به پیروزی رسانده‌اند و توان اداره جامعه انقلابی خویش را دارند."
کد خبر: ۸۹۱۵۱
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۶ - 28June 2016

هدف حزب جمهوری کادرسازی برای انقلاب بود

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، حسین شمسایی از اعضای حزب جمهوری اسلامی به مناسبت سالروز شهادت سید محمد بهشتی، در گفتوگویی به اهداف حزب جمهوری اسلامی و نقش این شهید بزرگوار در این برهه اشاره کرد و گفت "هدف حزب جمهوری اسلامی این بود که برای اداره جامعه و سپردن تصدی مشاغل مورد نیاز به مردم، کادرسازی کند؛ اما دشمنان هر روز با حربهای جدید ادعا میکردند که بهشتی «انحصارطلب» است و قصد دارد با گرفتن همه کارها به دست خود، راه را برای فعالیت دیگران مسدود کند."

در ادامه ماحصل گفتوگو با حسین شمسایی را میخوانید.

"شهید آیتالله دکتر سید محمد بهشتی، انسانی متفکر، فقیهی سیاستمدار، مدیری مدبر و شخصیتی وارسته بود؛ که همه کارهایش براساس برنامهریزی دقیق انجام میگرفت و بدیهی است که فکر ایجاد تشکیلاتی اسلامی همچون حزب جمهوری اسلامی از همین روحیه و طرزتفکر نشأت میگرفت. شهید بهشتی معتقد بود اداره یک انقلاب صرفا به معنای یک کار انقلابی نیست، بلکه نیازمند سامان بخشیدن به همه بخشهای جامعه مانند: فرهنگ، سیاست، اقتصاد و امور اجتماعی است و این امور مهم در کنار توکل به قدرت لایزال الهی و رهبری جامعه، با کادرسازی و تربیت و به کارگیری نیروهای انسانی متعهد و متخصص امکانپذیر است. او معتقد بود کادرسازی ضمن آنکه پیشرفت را در پی خواهد داشت، این مهم را تقویت میکند که ملت قدر انقلاب خود را بداند و باور کند که خودشان انقلاب را به پیروزی رساندهاند و توان اداره جامعه انقلابی خویش را دارند و میتوانند در یک کلام از این شعار که «اسلام برای همه زمانهاست» دفاع کرده و جامعه اسلامی را به قلعههای رفیع پیشرفت برسانند. شهید بهشتی نیروسازی را مستلزم ادامه حیات پرفروغ انقلاب اسلامی میدانست و میگفت: «نمیتوان انقلاب کرد و سپس آن را به حال خود رها نمود.» آیت الله دکتر بهشتی تفکر و اندیشه ایجاد تشکیلات منسجم اسلامی را در برابر تشکلهای غربزده و شرقزده، سالها قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در خود ایجاد و تقویت نموده بود و توانست پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن را گسترش دهد، هدف شهید مظلوم از ایجاد و تشکیل حزب سیاسی با محتوای دینی، انجام وظیفه شرعی بود و اعتقاد داشت صرفا مسلمان بودن و در گوشهای نشستن و مناجات کردن کفایت نمیکند، به گونهای که میگفت: «ما در پرتو اعتقاد به اسلام و اعتقاد به وظایف اسلامی، درصدد اسلام برآمدیم. ما میدانستیم که اسلام از زن و مرد، مسلمانی را میخواهد که نهتنها فقط مراقب مسلمان بودن و مسلمانان بودن و مسلمان ماندن خویشاند، بلکه مراقب مسلمان بودن و مسلمان ماندن و مسلمانتر شدن محیط اجتماعی هم هستند.»

تفکر تشکیلاتی

با اندک تامل در زندگینامه شهید بهشتی یا خاطرات دوستان ایشان، این نکته را به خوبی مییابیم که شهید مظلوم، چه آن هنگام که در قم تحصیل و تدریس میکرد و چه در دورانی که برای نشر تفکر اسلامی و هدایت جوانان تشنه اسلام، راهی آلمان شد به دنبال تفکری تشکیلاتی بود و تمام ذهنیتش این بود که مسلمانان باید متشکل و متحد باشند تا بتوانند امور را به سرانجام برسانند. بنابراین بر همین اساس، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی با همکاری یاران حضرت امام خمینی(ره) مانند حضرت آیت الله العظمی خامنهای(مدظله العالی)، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و آیت الله موسوی اردبیلی، حزب جمهوری اسلامی را بنیاد نهادند. شهید بهشتی خود درباره انگیزه تاسیس حزب جمهوری اسلامی میگوید: «من از سال ها پیش درفکر ایجاد یک حزب و جمعیت سیاسی اسلامی بودم. به خصوص پس از سال 1332 و کودتای 28 مرداد 1332 وتجربهای که از نهضت ملی ایران 29 تا 32 به دست آوردم، سخت به این معتقد بودم که باید نیروهای ما {به} شکل یک تشکیلات سیاسی، اسلامی فعال در بیایند و اخباری که از تشکیلات سیاسی، اسلامی فعال دربیایند و اخباری که از تشکیلات سیاسی، اسلام در جامعههای دیگر میشنیدم، برایم جالب بود و من خبرها را با علاقه دنبال میکردم...» شهید حجت اسلام و المسلمین دکتر محمدجواد باهنر در خصوص روحیه تشکیلات و حزب جمهوری اسلامی گفته است: «تشکیل حزب جمهوری اسلامی هم همان طور که میدانید، از عناصر اصلی فعالش در این زمینه ایشان بود (شهید بهشتی) و گذشته از اینکه در تمام سالهای پیش، معتقد به ضرورت وجود تشکیلات و حزب بود، در این مرحله اخیر هم باز پیش قدم بود.» همین نگرش شهید بهشتی به اصل اسلام و تربیت و به کارگیری نیروهای متعهد ومتخصص سبب شد تا بسیاری از کینتوزان و دشمنان به تبلیغات زهرآگین علیه دکتر بهشتی اقدام کنند. هدف حزب جمهوری اسلامی این بود که برای اداره جامعه و سپردن تصدی مشاغل مورد نیاز به مردم، کادرسازی کند، اما دشمنان هر روز با حربهای جدید ادعا میکردند که بهشتی «انحصارطلب» است و قصد دارد با گرفتن همه کارها به دست خود، راه را برای فعالیت دیگران مسدود کند. عناصر لیبرال با محوریت بنی صدر خائن، گروهک ضد مردمی منافقین و گروههای معلومالحالی نظیر نهضت آزادی، همه تلاش خود را برای ترور شخصیتی شهیدی مظلوم و تخریب جایگاه حزب جمهوری اسلامی در افکار عمومی به کار گرفتند؛ چرا که شهید بهشتی مدیری لایق بود و مسئولان دلسوز و انقلابی نظام و مردم برای حل مشکلات با ایشان مشورت میکردند. حزب جمهوری اسلامی با دبیرکلی شهید آیت الله دکتر بهشتی، محور پیشبرد اهداف نظام به حساب میآمد و این تشکیل همه توان خود را درکنار مسئولانی که درشورای انقلاب فعالیت میکردند، برای حل مشکلات کشور به کار گرفته بود.

اعتقاد به نیروهای کار آمد با اعتقاد راسخ به اسلام

شهید بهشتی میدانست که اداره و تداوم و استمرار حرکت به جلو نظام اسلامی با حضور نیروهای کارآمدی میسر است که اعتقاد راسخ به اسلام ناب دارند، به همین علت شهید بهشتی را میتوان در یک کلام چنین توصیف کرد: «متفکر تشکیلاتی جامعه». وقتی بحثهای مجلس خبرگان قانون اساسی را نگاه میکنیم، میبینیم با اینکه آن زمان رییس مجلس خبرگان قانون اساسی، فرد دیگری بود اما اداره آن برعهده شهید بهشتی گذاشته شد. شهید بهشتی در این سنگر با استواری و روشنبینی که داشت در برابر اشخاص به ظاهر مسلمان و ملیگرا ایستادگی کرد. در آن مقطع زمانی برخی از کسانی که به این مجلس راه یافته بودند، دشمنی دیرینهای با اسلام و روحانیت داشتند. شهید بهشتی در بحث «ولایت فقیه» با استدلالهای قوی، دشمنان این اصل مترقی را با دلایل و برهان محکم مجبور به عقبنشینی و سکوت کرد.

شخصیت چند بعدی

شهید بهشتی از نظر معنوی فردی چند بعدی بود. او یک فرد حوزوی و مجتهد به تمام معنا بود. حضرت آیت الله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب درباره ویژگیهای شخصیتی ایشان میفرمایند: «شهید بهشتی با اینکه از لحاظ علمی، شخصیت برجستهای بودند، آن چنانکه در حد مقام مقام علمی ایشان بود، شناخته نشدند. اما باید بگویم که ناشناخته ماندن جنبه علمی شهید بهشتی در میان عامه مردم به دلیل آن بوده است که جنبههای سیاسی، بقیه ابعاد شخصیتی ایشان را تحتالشعاع قرار داده وهمگان، ایشان را در درجه اول به عنوان یک سیاستمدار مجرب میشناختند...» یکی از بزرگان مجلس خبرگان میگفت: «مدت یکی دو ماه که در محضر شهید بهشتی بودم به اندازه کل سالهای تحصیلم در مورد مسائل روز جامعه، کشور و مسائل روز اسلامی مطلب آموختم. چون ایشان به چند زبان زنده دنیا مسلط بود و به منابع بسیار غنی تسلط داشت و همین مسائل از ایشان یک انسان جامع و کامل ساخته بود.» مراوده و مباحثه ایشان با علمای ادیان مختلف موجب شده بود که نگاهی ژرف و عمیق نسبت به مسائل فرهنگی داشته باشد. به همین دلیل آفات فرهنگی، تهاجم فرهنگی و مسائل ضد فرهنگی را که ریشه در مسائل استمراری داشت. به خوبی میشناخت و میدانست که اگر به مقابله جدی با تهاجم فرهنگی برنخیزیم، درآینده مشکلات فراوانی ایجاد خواهد شد. به همین دلیل نیز ایشان معتقد به سرمایهگذاری گسترده برروی حوزههای علمیه بود.

ایشان دائما هشدار میداد «به داد فرهنگ برسید... مبادا دشمنان اسلام در مسائل فرهنگی رخنه کنند.» شهید بهشتی به جوانان علاقه فراوانی داشت و با قدرت و جاذبهای که داشت از جایگاه خوبی در میان جوانان برخوردار بود. شهید بهشتی درعین اینکه یک عالم و روحانی بود به مسائل روز جامعه توجه ویژهای داشت و به اندیشمندان توصیه میکرد: باید براساس مقتضیات زمان و با زبان روز با مردم صحبت شود. شهید بهشتی در مقابل مسائل انحرافی به شدت حساس بود و حاضر نبود بر سر مسائل اعتقادی و اسلامی کوچکترین معامله یا گذشتی داشته باشد.

احترام دوست و دشمن نسبت به اندیشههای شهید بهشتی

این ویژگیها وهوشیاریها بود که دشمنان نظام را برآن داشت تا در توطئهای ناجوانمردانه، شامگاه هفتم تیر سال 1360 دست به اقدامی ننگین بزنند و شهید بهشتی و 72 تن از یاران صدیق امام راحل را به خیال واهی خویش از میان بردارند. آنان شهید بهشتی و اندیشههای او را سد راه خود میدیدند و تصور میکردند با شهادت او و یارانش میتوانند به امیال خائنانه خود برسند، اما دیدیم که خون شهید بهشتی نیز مانند سخنرانیها و تدابیرش کار خود را کرد و دشمنان و منافقین را به زبونی و انحطاط کشاند و امروز میبینیم که خون شهید بهشتی به ثمر نشسته است؛ به گونهای که دشمنان آن روز شهید بهشتی در برابر اندیشههای ایشان تکریم و احترام میکنند."

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار