صلح امام حسن (ع) تحمیلی بود

امام خمینی(ره) می‌فرمایند: قصه امام حسن و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما می‌خواهند بگویند، این‌ است.
کد خبر: ۸۸۰۳۰
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۳ - 19June 2016

صلح امام حسن (ع) تحمیلی بود

به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس، امام خمینی(ره) در سال 65 در دیدار با مسئولان کشوری و لشکری و روحانیون به مناسبت عید غدیر خم درباره ولایت و حکومت فرمودند: غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسولالله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد مأمور میکند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن.

حضرت امام خمینی(ره) در پایان این سخنرانی، صحبت های مهمی درباره صلح امام حسن(ع) و اتفاقات پس از آن ایراد می فرمایند و آن را با زمانه خود مقایسه میکنند.

"یک دستهای در همین قضیه هم دارند اشکالتراشی میکنند، نه یک اشخاصی باشند که حالا تأثیری داشته باشند، اما هستند. هستند اشخاصی که میگویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشی بکنیم. ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند، آنهایی که جبهشان داغ داشت و اضر مردماند بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، میخواستند بکشندش اگر نکند؛ برای اینکه آنها [پیشنهاد] کرده بودند که چه باید چه بشود؛ «حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این». این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. اینکه میگویند، اینور و آنور میافتند که بگذارید یک حکمیتی پیدا بشود، بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد، تشخیص بدهد که کی چی است، دنیا نمیداند که کی متجاوز است؟!

ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت [نرویم]. ما در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکمها کیها هستند و اینهایی که میخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصه امام حسن و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند بگویند، این است. بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردی که آن قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی. ما باید خودمان به حسب رأی خودمان، به حسب رأی ملتمان، آن طوری که الآن همه ملت دارند میگویند، ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا وقتی که ان شاء الله پیروزی حاصل بشود و نزدیک است انشاءالله، منتها اگر بخواهد ملت ما نزدیکتر بشود این پیروزی، زیاد نزدیک بشود - که به صلاح ملت ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه است - باید مجهز بشود، باید در این برهه زمان به تمام معنا مجهز بشود برای جبههها.

آقایان گفتند که در بسیاری از جاها در کشور یک چیزهایی هست که ابزاری است برای جهاد سازندگی، برای جبهه، و زیادی است آنجا. من عرض میکنم که اگر یک ابزاری در یک جایی زیادی است و تشخیص دادند فرمانداران، استانداران و ائمه جمعه تشخیص دادند که این در اینجا دیگر اضافه است، زیادی است، لازم نیست اینجا، لازم است که برای جبهه برود. اگر بخواهید که کشورتان آباد بشود، کشورتان اسلامی بشود و زود بشود، طولانی نشود، باید مجهز بشوید و با همه قوا مجهز بشوید تا اینکه کلک این مرد را بکنید. در آن اوایل گفته شد به اینکه سیلی خواهد خورد صدام، صدام سیلی را خورده، الآن گیج است، الآن نمیداند چه میکند. واقعاً نمیداند الآن چه میکند، از یک طرف اشتلم میکند، از یک طرف التماس میکند، از یک طرف گدایی میکند، این الآن در حال گیجی است. و من خوف این را دارم که اگر این دیوانه بشود، بیشتر از این که الآن هست اگر به واسطه شکست دیوانه بشود، به کشور عراق یکطور صدماتی وارد کند، بگوید حالا که من غرق شدم، بگذار همه غرق بشوند، یک همچو موجودی است این.

من خوف این را دارم که به اعتاب عالیات هم این تجاوز کند و خداوند انشاءالله، مهلتش ندهد. باید کاری کرد که یک سیلی دیگری بخورد و برود سراغ کارش، یا خودکشی کند یا فرار کند از اینجا به یک جای دیگری و برود دنبال کارهایی که هست.

ایجاد انحرافات و غفلت بعد از غدیر خم

در هر صورت انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم - همه نه - بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کنارهگیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاریهایی شده است که الآن در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم میبینیم، در همه جا این مسائل هست. باور کردند علمای اهل سنت به اینکه اطاعت از هر قلدری باید کرد، این هم به دست اشخاص قلدر پیدا شده است.

امکان دارد یک همچو چیزی که پیغمبر اسلام احکام بفرستد و بگوید از آتاتورک که احکام ما را محو میکند اطاعت کنید؟! این را کدام عقل میپذیرد؟ پیغمبر اسلام احکام بفرستد، خدای تبارک و تعالی احکام بفرستد بگوید که نماز بخوانید، بعدش هم بگوید اطاعت کنید از آتاتورک که میگوید نماز نخوانید! از کدام بشنویم، از خدا یا از آتاتورک؟! این را چه عقلی باور میکند؟ آن اولوالامری که در قرآن وارد شده است، واضح است که کسی است که تِلو رسول خداست، الله هست، رسول خدا هست اولیالامر، او باید یک همچو صفاتی داشته باشد. معقول نیست که خدای تبارک و تعالی مردم را وادار کند که از رضاخان که همه جهات شرعی و اسلامی را کنار میگذاشت، شما اطاعت کنید؛ دین بفرستد بعد بگوید از کسی که لادین است اطاعت کنید؛ یعنی، شما هم لادین بشوید، میشود این؟! این انحرافاتی است که پیدا شده است و مع الأسف، دستهای قویای این انحرافات را ایجاد کردند و ما و دیگران در حال غفلت هستیم. از انحرافات زیادی که دستهای قوی دشمنهای اسلام دست در آن داشتند، همین اختلافاتی است که بین طوایف مختلف هست؛ اختلاف سنی و شیعه، البته سنی و شیعه در بسیاری از عقاید مختلفاند، باید هم باشند. من نمیگویم باید باشند ولی خوب هستند دیگر، آزادند. اما این اسباب این بشود که ما کارشکنی کنیم که نبادا یک وقتی یک کشوری مسلط بشود و امریکا را بیرون کند، کارشکنی کنیم که نبادا یک وقتی بتوانیم یک نفری که دارد اسلام را به هم میزند، دارد یک کشوری را از بین میبرد، ما بخواهیم او را از بین ببریم، کار شکنی کنیم. بعض آخوندها، آخوندهای درباری، کتاب نوشتند در همین زمان در مکه منتشر کردند؛ باز کتاب تفرقه. اینها نمیدانم چه فکر میکنند، جز این است که اینها نوکر امریکا یا بعض بلاد دیگر هستند که اینها را وادار به این میکنند که یک همچو مسائلی را بگویند و تفرقه ایجاد کنند؟ در بین خود ما هم خوب، تفرقههایی هست؛ این شیخی است و آن صوفی است و آن اخباری است و آن اصولی است. و عقاید مختلف اسباب اختلافات خارجی چرا بشود؟ چرا در این امری که همه مشترک هستیم با هم نباشیم؟

اینها جوری است که یک تربیتی پیدا شده است به دست این توطئهگرها که از جوانی، از بچگی ما را تربیت کردند به اینطور که شماها باید یک طوری کنید که دیگران نباشند، آنها هم یک جور دیگری شما نباشید، همه با هم مختلف، از این اختلاف نتیجهاش را آنها میبرند، عقل چه اقتضا میکند!

من از خدای تبارک و تعالی عاجزانه استدعا میکنم که این جمهوری اسلامی را قدرت عنایت کند و اسلام را در همه جا تقویت کند و مسائل اسلامی را در همه جا تقویت کند، و افکار مختلفی که در این امور هست، خدای تبارک و تعالی این افکار را برگرداند به یک فکر صحیح، به یک فکر اسلامی، به یک فکری که باید مشی کرد به آن طوری که باید اداره کرد یک کشور اسلامی را."

(صحیفه امام، ج20، 121-111)

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار