گزارشی از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید علی سلطانمرادی

مادری که سواد نداشت اما با کمک فرزند شهیدش قرآن خوان شد/ تأسیس دارالقرآن و راه‌اندازی جلسات خانگی

قاری و معلم قرآن بود و با راه‌اندازی دارالقرآن و جلسات خانگی آیات الهی را به جوانان می‌آموخت تا اینکه برای عمل به آموزه‌‌هایش از قرآن راهی سوریه شد و در همین راه جاوید‌الاثر شد.
کد خبر: ۷۰۲۵۵
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۹ - 12February 2016

مادری که سواد نداشت اما با کمک فرزند شهیدش قرآن خوان شد/ تأسیس دارالقرآن و راه‌اندازی جلسات خانگی

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید علی سلطانمرادی از شهدای قرآنی مدافع حرم است که 22 بهمن ماه 1392 در کشور سوریه به شهادت رسید.

به بهانه سالگرد شهادت این بزرگوار گزارش دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید سلطان مرادی تقدیم میشود.

 

حضور در جلسات قرآن از کودکی

در این دیدار اهالی قرآن کشور میهمان پدر شهید بودند که طی سخنانی درباره فرزندش گفت: علی اول تیرماه 1357 در شهرستان هشترود متولد شد. وی از همان کودکی در مسجد فعال بود و از همان دوران به عضویت در بسیج در آمد. این شهید عزیز از دوران کودکی در جلسات مختلف قرآن شرکت میکرد و قاری بسیار خوب و خوشخوانی بود.

پس از اخذ دیپلم با تحصیل در دانشگاه افسری امام حسین(ع) به عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در همین کسوت برای دفاع از حرم آلالله راهی سوریه شد و در همان جا به شهادت رسید. فرزندم جوانی بسیار مهربان و دلسوز بود. چند سال پیش پای من بر اثر سانحه تصادف شکست، علی حدود یک ماه من را به منزلش برد و از من پرستاری کرد تا پایم کاملاً خوب شود.

 

یادگیری قرآن مادر با کمک شهید

در ادامه مادر شهید سلطانمرادی به بیان خصوصیات فرزندش پرداخت و گفت: علی فرزندی بسیار مهربان و دلسوز بود، از همان کودکی در کار منزل به من کمک میکرد. عضو بسیج و قاری قرآن بود و با اینکه من بیسواد بودم بسیار تلاش میکرد تا قرآن خواندن یاد بگیرم. با تشویقهای او به نهضت سوادآموزی رفتم و با کمک علی توانستم قرآن خواندن را یاد بگیرم.

بسیار به من و پدرش رسیدگی میکرد و هرگاه بیمار میشدیم فوراً میآمد و ما را به دکتر میبرد. ما از حضور وی در سوریه اطلاع نداشتیم و چند ماه پس از اعزامش با خبر شدیم که در سوریه است.

در ادامه برادر شهید سلطانمرادی در خصوص فعالیتهای این شهید عزیز گفت: برادرم سال 1357 در شهرستان هشترود متولد شد و چند سال بعد خانواده ما به تهران آمدند. دوران کودکیاش در منطقه 18 تهران سپری شد و از همان دوران به عضویت در بسیج درآمد.

 

تأسیس دارالقرآن و برگزاری جلسات قرآن در منازل

قاری قرآن بود و در جلسات مختلف قرآن شرکت میکرد. در مسجد رسول اکرم(ص) و مسجد جامع محل فعال بود و بعدها به عضویت در دارالقرآن آن منطقه درآمد. در محل در خانهها جلسات قرآن برگزار میکرد و دارالقرآنی را هم در محل راهاندازی کرده بود.

بعد از اخذ دیپلم به سربازی رفت و بعد از دوران سربازی به عضویت در سپاه درآمد و ازدواج کرد. بعد از ازدواج در همین خانه ساکن شد و خداوند دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدرضا به وی عطا کرد. بسیار پرتلاش و پرکار بود، یک بار در حال نصب بنر دارالقرآن روی تیر برق بود که برق فشارقوی وی را گرفت و به پایین پرتاب شد، اما گویا با این حادثه بنا نبود عمرش به پایان برسد و خدا او را دوباره به ما داد.

خودش در دارالقرآن تدریس میکرد و برای دارالقرآن امام حسن(ع) بسیار زحمت کشید. سرانجام در روز 22 بهمن 1392 راه دفاع از حرم آلالله به دست تکفیریهای سوریه به شهادت رسید و پیکرش هم بازنگشت.

 

دل نوشته شهید علی سلطانمرادی

السلام علیک یا صاحبالزمان(عج)

خدایا در دوران حیاتم هرگاه محبت کسی را به دل خریدم ناگاه دلم را از ناحیه وی شکستی و او را در نظرم خراب کردی و به هر که عشق ورزیدم قرار از من گرفتی و پریشانم کردی.

خدایا خود میدانم که این حکمت جز برای آن نبوده که دل از همه ببرم و روی به سرچشمه موهبتها و محبتها نمایم.

خدایا اکنون یاری یافتهام که احساس میکنم هرچه قدر محبتم به او زیاد میشود چندین برابر نسبت به تو مهر و محبت بیشتری در من بوجود میآید و عشق به او را در جهت عشق به ذاتت مییابم.

بارخدایا از تو میخواهم که روز به روز بر این مهر و محبت بیفزایی و آن را به کمال برسانی و در جهت رسیدن به ذات خودت هدایت کنی.

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار