دلایل موفقیت «شیار 143» چیست؟ / مادر همه خوابند؛ تو بیداری

حماسه های جنگ تنها در جبهه‌ها آفریده نشده است! دفاع مقدس مدیون تمام مردان و به‌خصوص زنانی است که ابراهیم‌وار اسماعیل‌هایشان را به قربانگاه سپرده‌اند. شیار ۱۴۳، فقط گوشه‌ای از زندگانی یکی از هزاران زنی است که با تمام‌شدن جنگ، تازه داستان آن‌ها شروع می‌شود.
کد خبر: ۳۶۴۷۶
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۴ - 21December 2014

دلایل موفقیت «شیار 143» چیست؟ / مادر همه خوابند؛ تو بیداری

سرویس فرهنگی خبرگزاری دفاع مقدس- زهرا شاهرضایی؛ حماسۀ جنگ تنها در جبههها آفریده نشده است! دفاع مقدس مدیون تمام مردان و بهخصوص زنانی است که ابراهیموار اسماعیلهایشان را به قربانگاه سپردهاند. شیار ۱۴۳، فقط گوشهای از زندگانی یکی از هزاران زنی است که با تمامشدن جنگ، تازه داستان آنها شروع میشود. نرگس آبیار در دومین تجربۀ کارگردانی خویش که این روزها بر پرده سینما است، چهرهای جدید از دفاع مقدس را به نمایش گذاشته است. این فیلم پس از موفقیت در جشنوارههای مختلف اکنون در اکران عمومی نیز با اقبال مواجه شده و فروش آن در مرز دو میلیارد تومان عبور کرده است. در ادامه شاخصههای مهمی که موجب شد این فیلم مسیر موفقی را طی کند مرور میکنیم.

یک. انتظار

مهمترین محور شیار ۱۴۳، انتظار است. انتظار مادر رزمنده مفقودالاثر که ۱۵ سال در حالت خوف و رجا به سر میبرد. مخاطب همراه با الفت انتظار میکشد و چشم به راه یونس میماند. الفت شبیه تمام مادرانی است که جز قاب عکسی در دست یادگاری از فرزندان خود ندارند. نمادیترین المان انتظار الفت، رادیویی است که به کمر خود بسته است؛ رادیویی که بلکه در آن، از رادیو عراق خبری از فرزندش بشنود؛ رادیویی که الفت حتی پس از جنگ هم حاضر به دلکندن از آن نیست و درست در لحظهای خبرِ یونس به الفت میرسد که او دیگر همه چیز را به خدا سپرده است. وقتی که بعد از گفتن «افوض امری الی الله» دیگر رادیو را از کمر خود باز میکند.

دو. فرار از سینمای تهرانزده

آبیار با شیار ۱۴۳، از تهران فاصله گرفته و به خانۀ یک روستاییِ دلنشین رفته است. فیلم در انتقال شیرینیهای این زندگی ساده و بیریا کاملا موفق بوده است. مخاطب از قصهگوییهای الفت لذت میبرد و از سوالات یونس میخندد و دعواهای فردوس و او در یادش میماند. همین شیرینیها باعث میشود که مخاطب هم مثل الفت از جبههرفتن پسر خانواده و برهمزدن این شیرینیها دلش بگیرد.

سه. باورپذیر بودن

همه چیز طبیعی و ملموس پیش میرود؛ بدون ادعاهای روشنفکری یا افادههای شهری. الفت واقعا مادر است و مادرانگی میکند. همبازی شدن با کودکان خردسالش همانقدر جذاب است که خجالتش از روبهرو شدن با یونس پس از سالهای اسارت. بازیها، لوکیشن، شخصیتها و بهطور کلی داستان فیلم کاملا طبیعی و غیرشعاری است. قصۀ شیار تلخ است؛ اما شیرین روایت شده است و قصد ندارد که از مخاطب گریه بگیرد؛ اما مخاطب ناخودآگاه اشک میریزد.

چهار. رؤیای صادقه


در فیلم با دو نوع رویای صادقه یا جهان موازی روبهرو هستیم. اولی مربوط میشود به شاهرخ که در ابتدای فیلم هم عنوان شد. جوانی که مامور تفحص اجساد شهدا است. جوانی تهرانی که دچار افسردگی و سرگردانی است؛ اما به گفتۀ خودش دیگر افسرده نیست و در اینجا برخلاف تهران، میتواند «صدای خاک را هم بشنود». یونس در رویا با این جوان ارتباط برقرار میکند و مکان شهادتش را به او میگوید. توصیههای یونس به شاهرخی که دوران جنگ و رزمندگان را به چشم ندیده است، در نوع خود جالب است.

دومین رویای الفت؛ که مهمتر از اولی است. با دیدن این خواب است که الفت آرامش پیدا میکند و دیگر همه چیز را به خدا میسپارد. از اینجا است که الفت در امتحان الهی مثل یونس پیروز میشود. قرینهسازی قهر الفت و منتکشی یونس با کشیدن نردبان از زیرپای مادر بر زیبایی این سکانس افزوده است.

پنج. فیلمنامۀ درست

از قوتهای فیلم این است که کارگردان آن نویسنده بوده و از عهدۀ فیلمنامه بهخوبی برآمده است. فیلم آغاز، میانه و پایان دارد. فیلم در هیچکجای آن از ریتم نمیافتد و علیرغم آنکه روایتگر انتظاری ۱۵ ساله است، کشدار نشده است؛ گرچه حس خوف و رجا را خوب منتقل میکند اما مخاطب را خسته نمیکند. مخاطب انتظار را بهخوبی احساس میکند؛ اما این از قوت فیلم است که شاید چند دقیقهای بتوان با مادران این سرزمین طعم تلخ انتظار را تجربه کرد. قرینهسازیها بسیار خوب از آب درآمده. به طور کلی شیار فیلمنامۀ خوبی دارد؛ گرچه در تغییر راوی از گروه مستندسازی به الفت کمی دچار مشکل میشود.

شش. بازی مریلا زارعی


خوببودن فیلم، مدیون مریلا زارعی هم است. زارعی بسیار ساده، روان و باورپذیر بازی میکند و به خوبی حس یک مادر روستایی را منتقل میکند؛ البته در طراحی لهجه به طور کامل موفق نبوده است و مشخصا نتوانسته لهجۀ زنی کرمانی را از آب دربیاورد؛ اما به طور کلی لهجهای یکدست دارد و از دید مخاطبی غیرکرمانی شخصیت وی کاملا باورپذیر است. بیشتر از بازی خوب، حال خوب مریلا زارعی گویا در ایفای نقش به او کمک فراوانی کرده است. همذاتپنداری بسیار این بازیگر با مادران شهید و حال و هوای رمضانی در اثرگذاری آن بر مخاطب بیتأثیر نیست و قطعا «هر چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.»

هفت. ترکیب و توازن

در کنار همه اینها نرگس آبیار در شیار ۱۴۳ در ترکیب همه چیز به اندازه عمل کرده تا توازن فیلم را حفظ کند و فیلم به سمت هیچ کدام از مزیتهایش کج نشود. شیار داستان همۀ مادرانی است که تلخی جنگ را تا سالها پس از آن به دوش کشیدهاند و میکشند. داستان چشمهای چشمبهراهی که به در خشک مانده است. داستان صبر و انتظار. داستان استخوانها و پلاکهایی که انگار بهتر از آدمها میفهمند، داستان زندههای بیخواب و خاکهای بیدار!

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار