از رودبار دامغان تا جبهه‌های خوزستان در «سنگرهای برفی»

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، تدوین تاریخ شفاهی در حوزه جنگ تحمیلی از اقداماتی است که به حفظ ارزش‌های دفاع مقدس کمک شایانی می‌کند. این نوع آثار علاوه بر انتقال بی‌واسطه وقایع دوران هشت ساله جنگ تحمیلی آن را مستندتر در دسترس محققان و پژوهشگران این حوزه قرار می‌دهد.

در همین راستا مرکز ملی اسناد و کتابخانه پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس یکی از اهداف خود را تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس تعریف و کتاب‎‌های متعددی را منتشر کرده است. همچنین تربیت نویسندگان فعال در حوزه تاریخ شفاهی در استان‌های کشور نیز از دیگر اقدمات این مرکز می‌باشد.

کتاب سنگرهای برفی، به کوشش «محمدمهدی عبدالله زاده»، راوی خاطرات حاج «رجب بیناییان»، فرمانده گردان قمر بنی‌هاشم‌(ع) دامغان از دوران کودکی تا پایان جنگ تحمیلی است. این اثر در سیزده فصل تنظیم شده و انتهای کتاب عکس‏‌های مصاحبه شنونده آورده شده است. کتاب، در 12 فصل به خانواده، دوران کودکی، نوجوانی و جوانی حاج رجب می‌پردازد. این کتاب در عین حال به نقش مردم کلاته دامغان در روز‌های جنگ تحمیلی نیز می‌پردازد.

قسمتی از متن کتاب؛

«دیدم که یک ستون عظیمی داره میاد. یک ستون خیلی بزرگ. اول فکر کردم اینا خودی هستند. نگاهشون کردم گفتم خودین. صبر کنید تا ببینیم چی میشه. به اندازه چهار پنج دقیقه که صبر کردم، دیدم که سرود منافقین را می‌خوانند. سرود مجاهدین را می‌خوانند. مریم و مسعود اسم اینا را می‌برند. مارش پیروزی می‌زدند.

تو جاده می‌آمدند. یک تویوتایی که یک تیربار روش بود. یک دوشکا سمت راست را می‌زد. یک دوشکا سمت چپ را. سواره می‌آمدند و تیراندازی می‌کردند.

نگاه نمی‌کردند. تر و خشک نمی‌کردند. که خودی‌اند، دشمن‌اند، همین جوری تیراندازی می‌کردند می‌آمدند.

یک آرپی‌جی زن داشتیم به نام آقای داریوش قرانیان. کنار من ایستاده بود. بهش گفتم که ماشین اول را بزن! شلیک کن! وقتی که ایشان شلیک کرد، نخورد. بعد بهش گفتم که بده من! گفت نه، می‌زنم. دو مرتبه سه تا موشک شلیک شد، سه تا ماشین را زدند.

«سنگرهای برفی» با عنوان فرعی خاطرات حاج رجب بیناییان به کوشش «محمدمهدی عبدالله‌زاده» در 366 مصور، تدوین و در از سوی «مرکز ملی اسناد و کتابخانه پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس» در 2000 نسخه منتشر شده است.

انتهای پیام/ 161